آخرین بار کی یک پوستر خوب دیدی؟
احمدرضا دالوند در روزنامه شرق نوشت: پوستر فیلم «آخرینبار کی سحر را دیدی»، دو پلان مجزا دارد: پلان جلو از کلمات ساخته شده و پلان عقب از تصاویر. حاصل آن، پوستری است که از فاصله خیلی نزدیک باید دیده شود!
زیرا ترکیب نامطلوب اطلاعات کلامی، روی پسزمینه نازیبای آن، قدرت مانور و دید مؤثر را از پوستر سلب کرده است. در این پوستر، چنانچه تصویر پسزمینه را حذف کنیم، خواهیم دید که چیدمان حروف تا چه اندازه فاقد هندسه و عاری از عنصر زیباییشناسی و قواعد اولیه آرایش کلمات است.
تأکید من بر نقش عامل چیدمان کلمات در پوستر «آخرینبار کی سحر را دیدی» به این دلیل است که سازنده پوستر، عملا تصویر را به عقب رانده و در حد پسزمینه مصرف کرده و با این تمهید، فضا را جهت بیان بصری واژگان مهیا کرده است. اما این پوستر دقیقا از همین ناحیه دچار ضعف است. بسیار دیدهایم که پوسترهایی صرفا با استفاده از قدرت بصری کلمات توانستهاند گردن مخاطب را به سمت خود بپیچانند.
خیلیها به یاد دارند که شادروان ممیز برای پوستر فیلمهایی همچون گاو، غزل و... لوگوتایپ اختصاصی برای عنوان فیلم طراحی میکرد؛ لوگوهایی که پس از چند دهه بدون الصاق به فیلم یا پوستر یادآور فیلمهای مربوطه هستند. همکاری مرتضی ممیز بهعنوان طراح و محمد احصایی بهعنوان خوشنویس در طراحی لوگوتایپ خطاطانه پوستر فیلم کمالالملک مرحوم علی حاتمی را هرگز فراموش نمیکنم.
همکاری خلاق فرشید مثقالی، عباس کیارستمی و مرتضی ممیز در برههای از تاریخچه گرافیسم ایرانی و سینمای همعصرش را هنوز هم باید به رخ کشید. بله باید به رخ کشید، زیرا پوسترهایی از کار درمیآمد که فیلمسازان برای اینکه فیلمهایشان در سطح پوسترسازان بزرگی چون کیارستمی، شیوا، ممیز، مثقالی و بهزاد حاتم باشد، همه مساعی خود را به کار میگرفتند. این پوسترها بودند که درجهبندی کیفی فیلمها را اعلام میکردند.
در این مواقع از خود میپرسم، چرا هگل میگفت «ایرانیان قومیاند که همواره در حال تکرارند» ... لشکر را زیاد کردهایم و بیحساب گرافیست تولید میکنیم. امروزهروز، جمعیت استادان از شاگردان بسی فراتر رفته و لقب «دکتر» به ترمینولوژی هنر امروز نیز افزوده شده است. باور دارم که با کمتر از صد طراح ممتاز و نمرهیک، همه امورات گرافیک کشور به نحو بارز و ماندگار حلوفصل میشود. پرسش این است: آخرینبار کی یک پوستر خوب دیدی؟
ارسال نظر