مسئولیت صدا و سیما در قبال ستاره هایش
یک مجری تلویزیون مطلبی را با عنوان «چه کسی از ستارههای تلویزیون مراقبت میکند» منتشر کرد و در آن به مسؤولیت صداوسیما در قبال چهرههایی که معرفی میکند، پرداخت.
فرشید شکیبا - مجری - در این مطلب آورده است:
همیشه بحث ممنوعالکاری برخی از چهرهها در تلویزیون مطرح بوده است، اما این ممنوعیتها را چه نهادی وضع میکند و اساسا به چه دلایلی یک ستاره ممنوعالکار میشود؟
مدیران تلویزیون هیچوقت بهطور رسمی اعلام نکردهاند که چه شخصیتهایی نمیتوانند در قاب تلویزیون حضور داشته باشند و این شبهه بین مردم و حتی رسانهها مطرح بوده که برخی ستارهها بهدلیل کدام خطایشان، ممنوعالکار شدهاند. آیا تلویزیون تلاش کرده تا ستارهای ممنوعالکار نشود یا اگر ستارهای ممنوعالکار بوده آن را به قاب تلویزیون برگرداند. باید پذیرفت که ستارهها این روزها بسیار محدودند و یکی از مهمترین عوامل جذب مخاطب، ستارههایی هستند که توانایی دارند بینندگانشان را مقابل تلویزیون میخکوب کنند. ستارههای تلویزیون سرمایههای این رسانه محسوب میشوند و اگر مدیران به فکر پربیننده شدن برنامههایشان هستند، باید با استفاده از همین ستارهها، برنامههایشان را دیدنی کنند. پس تلویزیون نمیتواند نسبت به ستارههایش بی توجهی کند.
باید بپذیریم که ستارهها هم تخلف میکنند. ستارههایی را داشتهایم که از موقعیت خودشان سوءاستفاده کردهاند و مشکلاتی را برای خود و حتی تلویزیون به وجود آوردهاند. تلویزیون توانایی این را ندارد که مدام ستارههایش را کنترل کند تا از آنها هیچ تخلفی سر نزند. در مرحله اول بهنظر میرسد خود ستاره باید از حیثیت و موقعیت خودش دفاع کند. البته تلویزیون ابتدا باید همه ویژگیهای شخصیتی افرادی را که در قاب خود بهنمایش میگذارد مورد بررسی قرار دهد، اینکه آن افراد از لحاظ ویژگیهای جسمی، روحی، روانی، ظاهری و ... قابلیت مطرح شدن را دارند، بعد به مرور برای آنها برنامهریزی کند و امکانات و فضای موجود را در اختیارشان قرار دهد. در حالیکه این شرایط بسیار کم اتفاق میافتد و هر فردی که در قاب تلویزیون ظاهر میشود، تصور میکند که اگر خط قرمزها را پشت سر بگذارد و لحن خاصی داشته باشد، میتواند به ستاره تبدیل شود و به اصطلاح برای خودش جریانسازی کند.
یک ستاره، اگر واقعا ستاره باشد، یعنی ویژگیها و صفات ذاتی ستاره شدن را داشته، مدارج طبیعی را پشت سر گذاشته و به این رتبه رسیده باشد، بیش از هر کسی و پیش از هر کسی خودش بهدنبال صیانت از موقعیت و چهرهاش است. علت هم روشن است، چون برای این چهره، زحمت کشیده و عمر خود را برای آن گذاشته است. رسانه ملی باید تلاش کند تا فراتر از نگرانیهای سازمانی، سبب ستارهسوزی نشود.
در نظر بگیرید در خانه، بچهای را پرورش میدهید و او روزی بزرگ میشود، ممکن است روزی خطایی انجام دهد و حتی با شما هم قهر کند. آیا این قهر باعث میشود هیچوقت به او توجه نکنید؟ در این همه سال که از پیروزی انقلاب میگذرد مجری و چند بازیگر به شبکههای ماهوارهای روی آوردهاند که آن هم بهدلیل خطاهای انسانی خودشان بوده است. رادیو و تلویزیونهای دنیا مگر این مشکلات را ندارند؟
به نظر میرسد ستارهها باید تشکلی در سازمان صداوسیما داشته باشند تا بتوانند مشکلات خودشان را مطرح و مرتفع کنند. اگر تلویزیون ستارهها را ساماندهی کند و با یک برنامه مدون روی آنها سرمایهگذاری کند، میتوان در آیندهای نزدیک شاهد برنامههایی متفاوت در تلویزیون بود. برخی معتقدند رسانه ملی بهدنبال ستارهسازی یا ستارهپروری نیست و آن هم به این دلیل که مراقبت از آنها کار بسیار دشواری است.
صداوسیما تا کنون ستارههایی را به جامعه معرفی کرده و حتی برای حمایت از آنها سنگ تمام هم گذاشته است، اما این حمایتها باید بیش از پیش باشد. اگر پای درد دل یک ستاره بنشینیم، متوجه میشویم که او چه سختیهایی را متحمل شده است و همیشه نیاز به یک حامی دارد. تلویزیون بهعنوان حامی اول ستارهها باید برای ستارههایش وقت بگذارد، حرف دلشان را بشنود، مشکلاتشان را مرتفع کند و حامی ستارههایش باشد. بدون شک مدیران صداوسیما مسؤولیت بسیار زیادی در قبال ستارههای تلویزیون دارند و باید با ایجاد شرایطی مناسب حمایتهای همهجانبهای از آنها داشته باشند تا ستارهها هم در فضایی آرام برنامههایی موثر، جریانساز، جذاب و مخاطبپسند تولید کنند.
ارسال نظر