ریشه مخالفت با سفر اروپایی روحانی
روزنامه ایران در یادداشتی نوشت: وسواسهای افراطی درخصوص تشریفات سفر و هم بدبینی در باب دستاوردهای آن ریشه در مفروضات پایهای دارد که مبنای مخالفت با برجام بوده است.
اگراین مفروضات وجود نمیداشت، انتقادهای مطروحه این شکل را به خود نمیگرفت. آنها را میتوان چنین خلاصه کرد:
۱- از نگاه مخالفان برجام، جهان غرب واقعیتی یکپارچه است که انقلاب اسلامی ایران اساساً در دشمنی با آن هویت مییابد. بر این اساس، هر حرکتی که به افزایش فاصله بین ایران و غرب منجر شود، در راستای آرمانهای انقلاب اسلامی و هر رفتار و سیاستی که به کاهش تنشها و نزدیکی بیشتر جمهوری اسلامی ایران با غرب منجر شود، در تقابل با آرمانهای انقلاب اسلامی قرار دارد.
۲- از نگاه مخالفان برجام، جهان غرب یعنی امریکا و اروپا. روسیه و چین و شاید ژاپن در این نگاه غرب شمرده نمیشوند، لذا نزدیکی و همکاری استراتژیک با این کشورها مخاطراتی برای انقلاب و نظام و کشور و اقتصاد و استقلال به همراه ندارد.
۳- از نگاه مخالفان برجام، جمهوری اسلامی ایران نظام ضعیفی است که ورود غربیها به آن تا هر حد اندازه که رخ دهد، آن را تهدید میکند. برای حراست از نظام باید منافذ ورود نامحرمان را مسدود کرد.
۴- از نظر مخالفان برجام، برای جلوگیری از آلوده شدن اشخاص به ویروس باید ویروسها را نابود کرد در غیر این صورت ویروسها اشخاص را لامحاله آلوده و نابود خواهند ساخت. عالم اقتصاد و سیاست بینالمللی میدانی برای این کشمکش حیات و مرگ است.
این ذهنیت البته تازگی ندارد. اولین گام سیاستگذاران جهان دوقطبی در قرن بیستم تلقیح این نگرش به اتباع خود برای حفظ بسیج روانی آنان در جنگ سرنوشت بود. امریکا در آن دوران از کمونیسم دیوی ساخت که برای نجات بشریت از چنگال آن هر کاری مجاز بود حتی کودتا در ایران علیه انقلاب استقلالطلبانه ملت و دولت ملی مصدق و استقرار یکی از تاریکترین دورههای استبداد سیاسی که سرانجام سر خاندان پهلوی را به باد داد و پیوندهای نیرومند درونی شده بین ایران و امریکا را گسست. شوروی از سرمایهداری غولی ساخت که برای مهار آن اشغال چکسلواکی، لهستان و کودتاهای خونین هر جا شدنی باشد، مجاز بود. جا دارد اضافه کنیم هنوز هم در سیاست داخلی امریکا و در معدودی دموکراسیهای دیگر رگههایی از تمایل به ادامه همان منش جنگ سردی در قرن بیست و یکم مشاهده میشود.
اما موافقان برجام در نقاط بسیار واضحی تفاوت نگاه دارند: جهان غرب مجموعهای متکثر است با انواع گرایشها در آن که برخی همسو و برخی در برابر منافع و ارزشها و آرمانهای ما سیر میکنند. صفبندی قدرتها براساس منافع آنهاست و از مسیری بسیار پیچیده شکل میگیرد. جهان صنعتی به طور کلی با جهان در حال توسعه به شمول ایران، در پارهای قضایا تضاد منافع دارد و بیاحتیاطی در تشخیص این نقاط بحران میزاید. در مقابل، مانورهای دقیق میتواند راه کشور را به اهداف ملی در میان همه این پیچیدگیها بگشاید.
جهان غیر صنعتی نیز مشکلات و مشکلسازیهای خود را دارد که برای آن تدبیر لازم است. نه ایران کشوری چنان ضعیف است و نه قدرتهای غربی قدرت مطلق. ما قادریم در چارچوب منافع خود با همه جهان خارج وارد معامله شویم و برد خود را طوری رقم زنیم که باخت دیگران محسوب نشود. با این حال، عناصر خطرساز و مخرب و خودمحور و قدرتجوی بیاندازه و گردنکش همچنان وجود دارند چنان که همیشه بودهاند اما این خطر نباید ما را به انزوا سوق دهد، دستکم به یک دلیل بسیار روشن: همان نیروهای گردنکش خواهان انزوای ما هستند.
متناسب با تفاوت مواضع اعضای جامعه جهانی باید تغییر موضع داد تا بتوان از دامهایی که دشمن ذاتی ایران و نیروهای متحد آن میگسترند، جست. گسترش دامنه ارتباطات و همکاریهای خارجی برای ایران امروز بهخودی خود موضوعیت دارد و سبب تحکیم ثبات و امنیت و تسریع فرآیند توسعه میشود. حفظ الگوهای رفتاری جنگ سردی چه از جانب دولتهای دیگر و چه از جانب ایران بیشتر ناتوانی از تشخیص دگرگونیهای عینی حیات بینالمللی و گرفتاری در عادات ذهنی پیشینمان را نشان میدهد.
ارسال نظر