دو سال فرار مرد ۲ زنه پس از قتل همسر
دردسرهای زندگی مرد دو زنه آنقدر زیاد شد که درنهایت با یک جنایت تلخ پایان یافت. این مرد که از زیادهخواهیهای همسر دومش خسته شده بود، او را کشت و پس از دوسال فرار در نهایت به دام پلیس گرفتار شد.
کشف جسد
ماجرا درست به دو سال پیش برمیگردد. اسفندماه سال ٩٢ بود که دختر نوجوان از مدرسه به خانهشان در یکی از خیابانهای شهر رشت برگشت و با صحنه هولناکی روبهرو شد. او هنگام ورودش به خانه، پدرش را دید که سراسيمه قصد خروج از خانه را داشت. چهره نگران پدرش، او را هم پریشان کرد. دختر نوجوان زمانی نگرانیاش بیشتر شد که پدرش از او خواست به خانه خالهاش برود. مرد جوان پس از این درخواست، خانه را ترک کرد.
اما این دختر که دیگر به همه چیز مشکوک شده بود، وارد خانه شد تا ببیند موضوع از چه قرار است. درست پس از ورودش به آشپزخانه، جسد غرق به خون مادرش را دید که روی زمین افتاده بود. تازه آنجا بود که پی به راز هولناک قتل مادرش برد. همانجا بود که با فریادهایش تمام همسایهها در جریان ماجرا قرار گرفتند و چند دقیقه بعد کارآگاهان و بازپرس جنایی رشت راهی محل جنایت شدند و تجسسهای خود را در این رابطه آغاز کردند. با حضور ماموران در محل و انجام تحقیقات نخست مشخص شد که زن جوان از سوی شوهرش به قتل رسیده است.
اظهارات دختر مقتول
دختر این زن به ماموران گفت: «مادرم همسر دوم پدرم بود. آنها این اواخر درگیریهای زیادی با هم داشتند، تا جایی که خیلی وقتها پدرم به خانه نمیآمد. تا اینکه امروز وقتی از مدرسه به خانه برگشتم، پدرم را در مقابل در دیدم که خیلی سراسیمه و آشفته بود. او به من گفت به خانه نیا و پیش خالهات برو. بعد از این حرف از خانه فرار کرد. من که مشکوک شده بودم، مادرم را صدا زدم اما جوابی نشنیدم، تا اینکه با جسد او روبهرو شدم.»
بازداشت پس از دو سال فرار
با این اظهارات تلاش برای ردیابی مرد جوان آغاز شد، ولی تحقیقات نشان میداد که او از رشت متواری شده است. ماموران پلیس هر بار پس از تلاشهای زیاد مخفیگاه این مرد را در شهرستانهای مختلف شناسایی میکردند، اما همیشه پیش از رسیدن کارآگاهان پلیس این مرد از مخفیگاهش متواری میشد و به شهر دیگری میرفت. دوسال از این حادثه گذشت تا اینکه درنهایت تیم تحقیق متوجه شد متهم فراری اینبار در تهران زندگی جدیدی برای خودش ساخته است. بنابراین کارآگاهان پلیس آگاهی تهران به دستور ایلخانی بازپرس دادسرای جنایی تهران، به سراغ این مرد رفتند و سرانجام موفق شدند مرد همسرکش را پس از دوسال فرار روز ١٢ بهمنماه در تهران بازداشت کنند.
اعترافات قاتل فراری
این مرد که پس از دستگیریاش به شدت شوکه شده بود، صبح دیروز در مقابل بازپرس ایلخانی قرار گرفت. او با اعتراف به قتل همسرش گفت: «چند سال پیش با همسر اولم ازدواج کردم و سالها در کنار هم زندگی کردیم. تا اینکه پس از گذشت چند سال، با دختر جوانی آشنا شدم. بعد از این آشنایی به او علاقهمند شدم و با هم ازدواج کردیم. از روز اول سعی کردم همه چیز را برایش فراهم کنم تا سختی نکشد. از آنجایی که به شدت به او علاقهمند شده بودم، دوست نداشتم ناراحتیاش را ببینم. برای همین بهترین زندگی را برایش فراهم کردم.
چند وقتی گذشت تا اینکه از همسر دومم نیز صاحب ٢ فرزند شدم و زندگیمان بهتر شد. این درحالی بود که همسر اولم از ازدواج پنهانی ما خبر نداشت. مدتی که گذشت بهطور ناگهانی همسر اولم متوجه زندگی پنهانی من شد. او وقتی این جریان را فهمید به شدت عصبانی شد و درگیری شدیدی به راه انداخت. تا جایی که مرا از خانهمان بیرون کرد و دیگر اجازه نداشتم به آنجا بروم. فقط به آنها خرجی میدادم و گاهی اوقات هم به فرزندانم سر میزدم.»
او ادامه داد: «بعد از این درگیریها با همسر اولم، دیگر بیشتر وقتها در کنار همسر دومم بودم و با او زندگی میکردم. تا اینکه کمکم این زن هم شروع کرد به بهانهگیری و زندگی را برای هردویمان جهنم کرد. او توقعاتش زیاد شده بود و هر روز یک چیز از من میخواست. من هم که همیشه سعی میکردم خواستههایش را فراهم کنم، گاهی اوقات از پس آن بر نمیآمدم و همین باعث دعوا و درگیری میشد. هرچه با هم دعوا میکردیم، بیفایده بود و این زن توقعاتش از من هر روز بیشتر و بیشتر میشد.
او دیگر به من اهمیتی نمیداد و مرا از خانه بیرون کرد. تا جایی که هر بار میخواستم وارد خانه شوم باید به سراغ کلیدساز محل میرفتم و به کمک او وارد خانه میشدم. هر بار هم همسرم مرا در خانه میدید، با من درگیر میشد و با چاقوی میوهخوری مرا از خانه بیرون میکرد. من که جایی برای رفتن نداشتم مجبور بودم باز هم با کلیدساز وارد این خانه شوم و دوباره همان دعواها و درگیریها شروع میشد. همسرم همیشه با تهدید از خانهام بیرونم میکرد. دیگر از این وضع خسته شده بودم و نمیدانستم باید چکار کنم. هر دو همسرم در حقم بیانصافی کرده بودند، زندگیام جهنم شده بود. تا اینکه روز حادثه فرا رسید و من باز هم با کلیدساز وارد خانهمان شدم. در آن لحظه بود که همسرم اینبار به جای چاقوی میوهخوری چاقوی بزرگی برداشت و به سمتم حمله کرد.
حتی در این حمله از ناحیه دست مجروح شدم. من چاقو را از دست او گرفتم و از آنجایی که به شدت عصبانی شده بودم و دیگر تحمل این وضع برایم غیرممکن شده بود، از حالت عادی خارج شدم و او را به قتل رساندم. وقتی متوجه شدم که همسرم روی زمین افتاده است، خیلی ترسیدم و سراسیمه از خانه خارج شدم. دخترم را جلوی در دیدم و از او خواستم به خانه خالهاش برود. حتی طلاهای همسرم را هم برداشتم و میخواستم آنها را در یک خمره به آتش بکشم. در آن لحظات فکر نمیکردم همسرم کشته شده باشد، تا اینکه به بانک رفتم تا از حسابم پول برداشت کنم اما متوجه شدم که فیش حقوقیام بسته شده است. همانجا فهمیدم همسرم مرده، برای همین به شهرهای مختلف سفر کردم و زندگی مخفیانهام را آغاز کردم. اما وقتی چند وقت پیش به تهران آمدم و خانهای اجاره کردم دستگیر شدم.»
با اعترافات این مرد، وی براي تحقيقات بيشتر در اختيار ماموران آگاهي رشت قرار گرفت.
نظر کاربران
هم همسر دوم حقش بوده بميره هم تو حقته اعدام بشي كه ديگه زندگي زن و بچه اولت رو نابود كردين حالام با وقاحت ميگه هردو زنم بي انصافي كردند.لعنت به تو و همسر دومت
چقدر جالب گفته هر دو همسرم در حقم بیانصافی کرده بودند واقعا چه رویی داره
اونایی که طرفدار لزدواج مجدد مرد هستن توجه کنند که عاقبت چی قراره بشه