محاکمه مردی که خاله همسرش را کشت
ساعت ۴ عصر ۸ بهمن ماه سال ۹۳ مأموران آتشنشانی ایستگاه شماره ۴۵ در جریان یک آتشسوزی در خانهای ویلایی در خیابان کارگرشمالی، کوچه بهمن قرار گرفتند.
خیلی زود با حضور آتشنشانان شعلههای سوزان مهار شد و در تجسسها پیکر بیجان زن ۷۳ سالهای به نام هما که در آتش سوخته بود پیدا شد و عجیب اینکه معاینه جسد سوخته نشان داد وی پیش از آتشسوزی هدف رفتارهای خشن و ضربات سنگین قرار گرفته است. وقتی پرونده این آتشسوزی مرگبار وارد مرحله جنایی شد کارآگاهان همراه با بازپرس جنایی پای در قتلگاه گذاشتند.
با توجه به نظریه کارشناسی آتشنشانی مبنی بر عمدی بودن آتشسوزی، تیم جنایی با انجام بررسیها یقین یافتند که گروهی از عاملان آتشافروزی بدون ایجاد هرگونه تخریب وارد خانه شدهاند و حتی با زن تنها آشنا بودند و خیلی زود فاش شد که پولها به همراه طلا و جواهرات هما به سرقت رفته است.
تحقیق از همسایهها نشان داد جوانی ۳۵ ساله در روز حادثه به خانه هما رفته است و همین کافی بود تا پلیس با بازبینی فیلمهای دوربین مداربسته همسایههای این خانه، مرد آتشافروز را شناسایی کند و خانواده هما با دیدن عکس مردناشناس ادعا کردند وی را میشناسند و او «صفاعلی» نام داشته و از بستگانشان است. مرد آتشافروز ۲۵ فروردینماه سال جاری دستگیر شد و در بازجوییها گفت: به دلیل مشکلات مالی چکی داشتم و تصمیم گرفتم برای گرفتن قرض به نزد خاله همسرم بروم چرا که چک برای حساب همسرم بود و طلبکار قصد داشت تا دستور جلب او را بگیرد! ساعت ۹ صبح روز حادثه به خانه خاله هما رفتم و دیدم نیست چون همیشه برای ورزش صبحگاهی به پارک میرفت منتظر ماندم تا برگردد.
وقتی آمد، موضوع برگشت چک را به او گفتم. مرا سرزنش کرد. اصلاً تصور نمیکردم که تحقیرم کند. بین ما مشاجره لفظی در گرفت و با دست گلویش را فشار دادم و خفهاش کردم. خیلی ترسیده بودم. سریع ۶۰۰ هزار تومان پول و مقداری طلا و جواهراتش را برداشتم و از آنجا که با خودم الکل به همراه داشتم با ریختن الکل روی مبلها، خانه را به آتش کشیدم تا وانمود کنم خاله هما در آتشسوزی مرده است و سپس از محل حادثه فرار کردم.
بعد طلاها را فروختم. هرگز تصور نمیکردم که شناسایی شوم.
باورکنید قصد کشتن خاله هما را نداشتم تنها از او کمک خواستم و ناخواسته مرگ وی را رقم زدم.
بنا بر این گزارش، صبح دیروز صفاعلی در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران تحت محاکمه قرار گرفت و وقتی خانواده هما تقاضای قصاص کردند صفاعلی در جایگاه دفاع ایستاد، گفت: قتل را قبول دارم اشتباه کردم. حرفی برای گفتن ندارم اعترافات قبلیام را قبول دارم، از خانواده خاله هما شرمسار هستم و نمیتوانم در حال حاضر حرفی بزنم.
ارسال نظر