جراحی بینی جان جوان آبادانی را گرفت
جوان آبادانی که برای جراحی بینی در بیمارستان بستری شده بود به کام مرگ تلخی فرو رفت.
این پسر ۲۴ ساله که محمد تنگستانی نام دارد قرار بود یک جراحی بیخطر داشته باشد و هیچ کس تصور نمیکرد بازگشتی برای این جوان خندان روی تخت بیمارستان وجود ندارد.
مادر داغدار «محمد» که باور ندارد پسرش با پای خود به بیمارستان رفته و حالا در سینه سرد خاک برای همیشه آرمیده است به خبرنگار شوک گفت: محمد تهتغاری خانهمان بود. پدرش چند سالی است که از دنیا رفته و او سالها بود که به دلیل انحراف بینی قصد عمل جراحی داشت تا اینکه برای گرفتن نوبت به بیمارستان مراجعه کردیم و قرار شد ۱۵ آذرماه عمل شود.
وی افزود: وقتی آزمایشات پیش از جراحی صورت گرفت پزشک معالج زمان جراحی را به ۲۰ دی ماه تغییر داد و قرار شد در ازای یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان این جراحی صورت گیرد. محمد روز ۱۹ دی ماه در بیمارستان بستری شد ولی این بار دیگر هیچ آزمایشی قبل از عمل روی وی صورت نگرفت. مادر گریان ادامه داد: ساعت ۱۱:۴۵ صبح بود که محمد را به اتاق عمل انتقال دادند. میخواستم پیش از عمل او را ببوسم که محمد گفت مگر میخواهم عمل قلب کنم و پس از آن پسرم به اتاق عمل رفت.
حدود ساعت ۱.۵ ظهر بود جراحی بینی آغاز شد و تا ساعت ۳.۵ بعدازظهر ادامه داشت. روی صندلی کنار اتاق عمل نشسته بودم و دلشوره عجیبی داشتم چند بار زنگ آیفون اتاق عمل را زدم و حال پسرم را پرسیدم و پرستاران گفتند که جراحی با موفقیت انجام شده و جای هیچ نگرانی نیست و زمانی که محمد به هوش بیاید وی را از اتاق ریکاوری خارج خواهند کرد.
وی ادامه داد: تقریباً ساعت ۶ عصر بود که با اصرار خواستم پسرم را در اتاق ریکاوری ملاقات کنم و زمانی که بالای سر محمد رفتم او بدون هیچ تحرکی روی تخت دراز کشیده و عجیب اینکه یکی از دندانهای جلوییاش نیز شکسته بود. علت بیتحرکی محمد را از پزشکان پرسیدم که آنها ابتدا به حضور من در اتاق ریکاوری اعتراض کردند و سپس پزشک بیهوشی گفت چیز زیاد مهمی نیست، پسرتان یکبار موقع جراحی به هوش آمده و همکارانمان مجبور شدند به او داروی بیهوشی تزریق کنند و این موضوع کاملاً طبیعی است و جای نگرانی ندارد و هیچ جوابی جز این دریافت نکردم.
مادر محمد گفت: پسرم چند بار در اتاق عمل دچار تشنج شده بود. تقریباً ساعت ۸ شب بود محمد را به آیسییو انتقال دادند و هیچ جوابی که ما بدانیم چه به سر پسرم آمده ندادند. همه ساعاتی که پسرم در کما بود را در راهروی بیمارستان بودم و بدون حضور پسرم به خانه نرفتم. تقریباً ساعت یک صبح بود که کادر پزشکی آبادان درخواست آمپولی را از استان کردند که در شهر آبادان موجود نبود.
مادر محمد ادامه داد: فردای روز عمل به مسئولان گفتم که اگر حال پسرم در اینجا خوب نمیشود محمد را به یک بیمارستان مجهز در مرکز استان انتقال دهیم؛ اما پزشکان گفتند حال پسرتان رو به بهبودی است و سطح هشیاریاش بسیار مساعد و خوب است و همه چیز در کنترل قرار دارد و اصلاً نباید محمد را از جایش تکان دهیم. پس از چند روز وقتی که دیدم حال پسرم تغییری نکرده نزد رئیس بیمارستان رفته و از وی خواهش کردم که اگر امکانش وجود دارد با هزینه خودمان یک پزشک معالج خوب از تهران بالای سرش بیاوریم تا وضعیت پسرمان را بررسی کند.
وی این موضوع را قبول نکرد و گفت این باعث پایین آمدن کلاس بیمارستان میشود و ممکن است کسی که از بیرون بیاید بگوید که کادر پزشکی آبادان قادر به احیای بیماران خود نیستند و این موضوع وجهه خوبی برای بیمارستان ما ندارد. مادر محمد با چشمانی گریان ادامه داد: ما به فکر جان پسرمان بودیم و رئیس بیمارستان به فکر کلاس کاری خود و پرسنلش بود.
حسین تنگستانی عموی محمد نیز گفت: بارها در طول این چند روز از رئیس بیمارستان درخواست آوردن متخصصان و اساتید و تشکیل شورای پزشکی برای بازگرداندن حیات به محمد کردیم حتی هزینهاش را خودمان میدادیم اما این بیمارستان میگفت با پزشکان و متخصصان در کشور آلمان در حال رایزنی هستیم و بگذارید ما کار خودمان را انجام دهیم و ما کارمان را خوب بلدیم و در کارمان دخالت نکنید. وی ادامه داد: زمانی که برادرزادهام توسط دستگاه تقریباً هیچ هشیاری نداشت همه پزشکان میگفتند حالش رو به بهبود است اما طبق گزارش خود پزشکان بدن محمد پر از عفونت شده بود و هشیاریاش سطح پایینی داشته و این بیمارستان به دلیل نداشتن امآرآی و سیتیاسکن محمد را برای انجام عکسبرداری به بیمارستان دیگری میبرد که تقریباً ۱۵ کیلومتر با آن فاصله دارد.
این درحالی است که همه پزشکان تأکید داشتند محمد نباید از جایش تکان بخورد تا اینکه پس از یک هفته زمانی که هیچ تغییری در حال محمد صورت نگرفت با هماهنگی مسئولان بیمارستان محمد را بوسیله یک بالگرد نظامی و یک پزشک طرحی که کارآموز بوده به یک بیمارستان نظامی در اهواز منتقل کردیم که این امر توسط روابط عمومی دانشکده پزشکی مستندسازی شد. زمانی که برادرزادهام را به آنجا بردیم پرونده پزشکیاش را فراموش کرده بودند که با خود به اهواز ببرند و به همین دلیل محمد حدود یک ساعت درون اورژانس ماند و پس از آن او را به بخش مراقبتهای ویژه انتقال دادند، اما متأسفانه کمتر از ۴ ساعت محمد در این بیمارستان جان خود را از دست داد. عموی داغدار گفت: دکتر آموزنده رئیس دانشکده پزشکی آبادان گفته که یک تیم مجرب را برای علتیابی مرگ محمد بکار گرفته و با خاطیان بشدت برخورد خواهد کرد.
مادر محمد گفت: از مسئولان میخواهم با جدیت این پرونده را دنبال کنند.
بنابر این گزارش، خانواده محمد پس از مرگ پسرشان از کادر درمانی بیمارستان در شعبه ۳ بازپرسی دادسرای آبادان اعلام شکایت کرده که بازپرس موسیپور دستور تحقیقات گسترده را برای روشن شدن موضوع داده است. با دستور بازپرس پرونده جسد محمد در پزشکی قانونی استان خوزستان کالبدشکافی شد تا علت اصلی مرگ این پسر در جراحی بینی مشخص شود.
نظر کاربران
با خاطيان به شدت برخورد خواهد شد ..........
پاسخ ها
از دندان شکسته محمد میشه فهمید که در گیری سختی با هم داشته اند...
دکترا هم شدن مثل مکانیک ها!! بلد نیستی کار انجام نده دیگه!! پیش خودشون نمی گن اشتباه از ما بوده که، اما یه خانواده رو یه عمر داغدار می کنن...
دکترا هم شدن مثل مکانیک ها!! بلد نیستی کار انجام نده دیگه!! پیش خودشون نمی گن اشتباه از ما بوده که، اما یه خانواده رو یه عمر داغدار می کنن...
یه مشت بی سواد شدن دکتر ،هرروز بتید جون چن تا جوون گرفته بشه
پاسخ ها
خیلی عجیبه ها!!!؛ هموطن های عزیز موقعی که متنی رو واسه نظراتتون مینویسین، لطفا! حتما! فعل و فاعل و مفعول رو درست سرجاشون قرار بدین که قابل فهمیدن باشه و... لطفا! حتما! قبل از ارسال متن، دوباره متن خودتون رو بخونین! و غلط گیری بکنین! و بعد ارسال کنین.....؛
متاسفانه اخلاق در جامعه ما مخصوصا برخی از کادر پزشکان از بین رفته است.اونا با جان مردم بازی میکنند
اینها دکترهای هستند ادمها چقدر ظالم هستند میفرستنشون برن پزشکی بخونن که درنهایت بیسوادبرمیگردندبا یک مدرک پزشکی که دولت بهشون داده و میشوند بلای جان مردم
دم اين مادر گرم .مادر تا آخر بايست وحقت را بگير
پاسخ ها
پسرش برمیگرده ؟ خیلی سخته
وقتی در کسب و کارتون رو تخته کردن و راهی دادگاه شدین اونوقت کلاس کارتون حسابی بالا میره.
لعنت به توی دکتر کلاس خواه.
واقعا جای تاسف داره.اوضاع بیمارستان های دولتی خیلی خرابه .البته بیمارستان خصوصی هم دست کمی از این دولتی ها نداره فقط تفاوتش این هست که دولتی کمتر پول میگیره.بعد مهران مدیری فیلم میسازه در مورد این موضوع ها اتقاد میکنن ازش.جون آدم هیچ ارزشی نداره براشون.واقعا باید گل گرفت در بیمارستانی که ام ار آی نداره .
وااااقعا متاسفم امیدوارم شکایت این خانواده داغدار به نتیجه برسه هرچند که اون جوان دیگه برنمیگرده
حماسه ای دیگر ....
بازم پزشکا .....
بیمارستان دوره قاجاریه از این بیمارستان بهتر بود
با کلاسی در دکترای ابودان هم شیوع شده کاکا
فقط بلدن پول رو جلوتر بگيرن
منم به خاطر انحراف بيني مشكل شديد تنفسي دارم ولي با وجود اين دكترا ميترسم عمل كنم، اين اولين موردي نيست كه براي يه عمل ساده انحراف بيني به بيمارستان رفته و فوت كرده
پروردگار هیچ کس رو محتاج این بیمارستانها وبعضی از این دکترها و بعضی از این پرستارها و کادر بیمارستانی نکن که بهضی هاشونو چنان جو میگیره که آمپول زن بیمارستانم خودشو دکتر حاذق میدونه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!همه میرن تو فاز کلاسسسسسسسسسسس
فقط خدامیداندکه تودی کلینیکهاومراکزجراحی خصوصی چه میگذرد
از روی تجربه شخصی میگم که شکایتشون به جایی نمیرسه چون همیشه یه اشنایی چیزی پیدا نیکنن که از جرمشون تبرئه بشن بیچاره مادرش
تا زمانی که علت فوت معلوم نیس نمیشه چیزی گفت شاید یه مورد خاصی پیش اومده و پزشک مهارت کافی نداشته،تو جامعه ای که پزشک سالاریه بیشتر از این نمیشه،در ضمن یه موردی هم که هست نحوه رفتن افراد به دانشگاهه منظورم سهمیه ایناست
متاسفم برای جامعه مغرور پزشکی خودمون که حتی نباید بهشون گفت بالای چشمت ابروست
سلام آقا محمد از دوستان خوب من بود در منطقه ذوالفقاری آبادان زندگی می کرد انسانی پر از شور زندگی .مرگش را هنوز باور ندارم.باز هم به خانوادش تسلیت می گویم و برایشان صبر آرزو می کنم. ما آبادانیها هرکداممان تجربه مشابهی داریم خصوصا از همین بیمارستان... که آبادانیها به آن کشتارگاه هم می گویند.به عنوان مثال داماد جوان ما فقط برای یک چک آپ ساده دوم اسفند نود و یک با پای خودش به آنجا مراجعه کرد و فقط بعد از یک ساعت جسد ایشان به سردخانه منتقل شد .و باور کردنی نیست که ایشان هشتمین فوت شده بیمارستانی بود که فقط سیزده تخت دارد.پزشک آن شب ... بود که مدام با بد اخلاقی می گفت به من استرس وارد نکنید وخبر فوت عزیزمان را فقط یک ساعت بد دادن و دیگر دکتر ناپدید شد. وشکایتمان هم به جایی نرسید تا روز قیامت .سه فرزند آن خدا بیامرز هر سه کمتر از ده سال دارند. حال آنکه خوشبختانه شکایت خانواده آقا محمد به جایی رسیده و رسانه ایی شد بیشتر به خاطر این است که دایی ایشان یک فرد با نفوذ دولتی است.
دلم مى خواد انقدر سرم رو توى ديوار بكوبم كه..... ديگر تحمل شنيدن و خواندن اين مشكلات رو ندارم. تا كى؟ چند جوان ديگه بايد جان خود را از دست بدهند، تا كسى و يا مسئولى فكرى به حال اين مردم بكنه. خسته شدم، جنون گرفتم، حالم از هرچه پزشك و از هرچه بيمارستان بهم مى خوره. بابا اينها رو ادم به كى بگه! يك جوان بيست و چهارساله براى يك جراحى ساده كه توى پاكستان سر پايي عمل ميشه، ميره بيمارستان و بعد از چند روز( چند روزى. كه براى اين مادر داغدار به مانند چند هزار سال گذشت. توى اين چند روز اين مادر توى راهروهاى بيمارستان چى كشيد؟ هر ثانيه چى فكر مى كرد؟ هر لحظه مابين ترس، نااميدى و اميد بدون اينكه كسى جواب درستى بهش بده! خدايا خدايا عجب صبرى دارى و عجب صبرى به مادر دادى! خدايا خسته شدم. خدايا ديگر تحمل ندارم) جنازش از بيمارستان بيرون مياد. توى اين چند روز چه اتفاقى افتاده؟ خدايا مادران بانى و باعث اين مسائل را به همين روزى بنداز كه انها اين مادر را انداختن. اخرش چى!،؟. اگر جاى برادر اين جوان بودى، چكار مى كردى؟ به شخصه براى خود من زندگى تمام شده بود ولى بانى و باعث بيچاره حواست نيست، ما خيلى وقته خط قرمز رو رد كرديم. اگه تو هم مثل من عذاب وجدان دارى و دلت بخاطر اين جوان و مادر بيچاره اس سوخت، منتشر كن و اگه نه نمى خوام بنويسى؛ نظر شما منتشر نشد،تاثيرى در كل قضيه نمى كنه و اين تو هستى كه شب وقتى مى هجخواهى بخوابي، جواب وجدانت رو بايد بدي!
با سلام: خدمت مادر داغدیده تسلیت
عرض میکنم .من هم مثل شما گرفتار
این خدا بخبر ها شدم . ودخترگلم را در
سن نوجوانی براثر سهل انگاری یک عمل
ساده کیسه صفرا ازدست دادم.
واگذار کردم بخدا متاسفانه گوش شنوا
نیست.خدا لعنت کند کسانی راکه
کوتاهی کردند وبا جان این عزیزان این
چنین کردنند روحشان شاد
پدر داغدیه
بيمارستان خرمشهر هر كي براي زدن آمپول ميره ديگه بر نميگرده ، من يه بار عمل سزارين داشتم تا پاي مرگ رفتم الان بچه ام 12 سالشه از ترسم ديگه بچه نخواستم
پاسخ ها
دیگه نمیشه حتی یه آمپول زد...
لعنت به فقر بی سوادی که همه چیز از اوست
بيمارستان خرمشهر هر كي براي زدن آمپول ميره ديگه بر نميگرده ، من يه بار عمل سزارين داشتم تا پاي مرگ رفتم الان بچه ام 12 سالشه از ترسم ديگه بچه نخواستم
دکتر معالج ایشون شب خوابش میبره؟؟
به وجدان اعتقاد داره؟؟
حالا دکترای عزیز برید کمپین راه بندازید برا طنزای تلویزیون که . والله عین واقعیته
خدا به مادرش صبر بده
برای مادر داغدار آرزوی صبر دارم ولی تا جایی که در توان داری دنبال موضوع را بگیر تا علت شکستن داندان، بهوش آمدن در زمان عمل و به کما رفتن آن مشخص شود همه اینها نشان از حادثه غیر منتظره و ناشی بودن دکتر بیهوشی و ..... می باشد لطفا به داد مردم برسید مردم ما موش آزمایشگاهی نیستند انسانند
خدای من...
چرا کسی به فکر نیست...
کی بشه برسه روزی که حرمت برخی از این پزشکا ته بکشه...
پناه بر خدا!
دندونش چرا شکسته؟!
نکنه با جسم سنگین زدن توو سرش تا دوباره شه!
متاسفانه این روزا عمل رینوپلاستی (عمل زیبایی بینی) جون خیلیا رو میگیره، توو شهر ما (ت.ز) هم شنیدم یه خانم در حین جراحی فوت شده!
محمدم پسر خاله عزیزم ی بار اومدم ابادان اونم واسه عروسیت ک توی تالار خاک بود محمد عزیزم دختر خالت از دوریت داره میسوزه دیگه چطور روزا میگذره یگرم سوخت فدات شم ج
وقتی این خبرروخوندم چقدر به حال این مادر اشک ریختم و یاد روزهایی افتادم که دختر من هم دوهفته در بیمارستان بستری بود و مثل موش آزمایشگاهی هردارویی بهش تزریق میکردن و روزبه روز حالش رو بدتر میکردن. ودرنهایت هم میگفتن نمیفهمیم که دختر شما چشه. تبی که با یه واکسن شروع شد به جایی ختم شد که هیچ امیدی برامون نمونده بود. و درنهایت هم با رضایت خودمون مرخصش کردیم و بعد ازاون روز به روز حالش بهتر شد. جالب برای من این بود که دکتراطفالش قبول نمیکرد که بعد از تزریق واکسن ممکنه بچه دچار تب بشه. اونقدر به دختر یک سال و نیم داروهای مختلف تزریق کرده بودن که سرش رو به دیوار میکوبید. برای این مادر جگرم هزار بارسوخت و گریه کردم . هنوز بعداز نزدیک به دوسال ازاون حادثه باهرباریادآوری اشکام سرازیر میشه. خدابهشون صبر و ارامش عطاکنه. و خدااز باعث و بانیش نگذره.
من اسفند ماه 86 دماغمو عمل کردم
چند هفته پیش شنیدم یه خانم موقع عمل فوت شده و یه دختر خانم هم خونریزی دماغش قطع نمیشده! جراحشم همون دکتری بوده که دماغمو عمل کرده!
خدا بهم رحم کرده! :)
لعنت به کسانی که مدرک میدهند و آنان که کادر مجرب نمیگذارند