عاطفه رضوان نیا در ایران نوشت: در دنیای انیمیشن محدودیتی وجود ندارد. گاهی در آن کاراکترهای انسانی به پرواز در میآیند و کاراکترهای حیوانی سخن می گویند و گاهی نیز اشیا جان مییابند، تا به دوستان انسانیخود در راه رسیدن به اهداف و آرزوهایشان خدمت کنند. نیروهای فوق بشری، معجزه و افسونگری در انیمیشنها به وفور دیده میشود.
فقط در انیمیشن است که شاهزادهای با اسب سفید و سرزمینهای خوشبختی با نامهای پارادایز و الدورادو مجال بروز و ظهور مییابند و طلسم مرگ افسونگران به قطره اشکی باطل میشود و باز فقط در دنیای تصاویر متحرک است، که کاراکترهای مشهور مثل پلنگ صورتی و تام و جری بارها مورد اصابت اجسام سنگین قرار میگیرند، از بلندی پرت میشوند و بدن هایشان تکه تکه میشود و بدون اینکه کوچکترین آسیبی دیده باشند دوباره به شکل اولیه شان باز میگردند.
انیمیشن است، که به سازنده صلح طلب خود امکان میدهد تا دو مخلوق نامتجانس مثل سنجاب و جغد [۱] را دریک زندگی مسالمتآمیز در کنارهم قراردهد، یا روزی را به نام روز دوستی طراحی کند، تا سیلهای قطب شمال[۲]، بدون واهمه از دریده شدن توسط خرسهای سفید، آن را به شادی سپری کنند و در برابر دشمن مشترکشان، انسان نابودگر و تمامیت خواه، با هم پیمان اتحاد ببندند.
شاید از همین روست که سمولین و اسمیت (2009)، اغراق و سمبولیسم، را دو عنصر ضروری در ایجاد جذابیت در انیمیشن ذکر میکنند و معتقدند آنچه در یک انیمیشن رخ میدهد، هرگز امکان وقوع در دنیای واقعی را ندارد.
اسمیت معتقد است تمایل انسان به نامیرایی، پرواز، عشق راستین و زندگی در سرزمین خوشبختی(سرزمینی عاری از خشونت و جنگ و نابرابری)، او را مجاب کرده تا از انیمیشن به عنوان رسانهای برای انتقال احساسات، رؤیاها و عقاید پیچیده خود استفاده کند.
ایران را میتوان یکی از پیشگامان عرصه تولید انیمیشن در دنیا به حساب آورد. بیش از نیم قرن از شکلگیری نخستین فریمهای فیلم انیمیشن در ایران میگذرد. از آن زمان تا کنون سه نسل از انیماتورها در ایران به فعالیت پرداختهاند و حاصل تلاش آنها انواع انیمیشن تلویزیونی، تبلیغاتی، سینمایی و جشنوارهای بوده است.
اگر چه بین دهههای ۱۳۵۰ و ۱۳۷۰، به دلیل حوادث انقلاب و جنگ عراق علیه ایران، تولید انیمیشن داخلی با وقفه مواجه شد و بهناچار حجم عمدهای از برنامههای کودک و نوجوان با محصولات انیمیشنی کشورهای بلوک شرق و ژاپن اشغال شد، اما از دهه ۱۳۷۰ با اقدامهایی نظیر:
1-راهاندازی مؤسسه فرهنگی و هنری صبا
۲- بازگشایی رشته انیمیشن در دانشکده سینما و تئاتر و جذب دانشجو
3- برگزاری جشنوارهها
۴- فعالتر شدن بخش انیمیشن کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
5- حضور فیلمسازان در جشنوارههای خارجی
۶- گسترش فعالیت حوزه هنری
7- رونق و رشد تبلیغات
۸- ورود پدیده کامپیوتر به عرصه تولید فیلم انیمیشن، یک بار دیگر صنعت انیمیشن در ایران شکوفا شد و نخستین جرقههای تولید انیمیشن بعد از یک دوره خواب زمستانی در ایران زده شد.
بیداری مجدد صنعت انیمیشن در ایران به تولید محصولات متنوعی انجامید که توانستند کمابیش نظر مخاطبان را به خود جلب کنند، اما از میان تمام این محصولات، در سال 1387 سریالی روی آنتن شبکه دو سیما رفت که با استقبال بیشتری نسبت به سایر انیمیشنهای تولید داخل مواجه شد.
سریال «شکرستان» به کارگردانی بابک نظری و سعید ضامنی و تهیه کنندگی سید مسعود صفوی و نویسندگی مهدی اسماعیلی در بیش از 100 قسمت 13-25 دقیقهای تولید شد و به دلیل استقبال گسترده تا سال 1394، مکرر از شبکههای دو سیما و شبکه پویا بازپخش شد. این مجموعه که با همکاری صدا و سیما، حوزه هنری و مرکز هنری صبا تولید شده است، همزمان با پخش از شبکههای دو سیما و شبکه پویا در سال 1392 راهی شبکه نمایش خانگی شد.
در نظرسنجیای که توسط صدا وسیما در فصول مختلف سال ۱۳۹۰ انجام شد، شکرستان با ۹۰ درصد مخاطب، رتبه دومین برنامه کودک پربیننده را بعد از برنامه فیتیله با ۹۳ درصد بیننده از آن خود کرد.
استقبال از شکرستان فقط محدود به بینندگان عادی نشد، بسیاری از منتقدین و انیماتورها هم این اثر را یکی از کاملترین، موفق ترین، منحصربه فردترین و جذابترین سریالهای انیمیشنی، هم به لحاظ تکنیک و هم به لحاظ قصه، فرم و محتوا توصیف کردند (درویشی و زرین کلک، 1387؛ نظری، 1389؛ علیمراد 1387؛ صفوی، 1390؛ قلی پور، 1389؛ عظیمی، 1390؛ احمدی، 1392؛ جعفری، 1390).
نورالدین زرین کلک، یکی از انیماتورهای پیشکسوت ایرانی و بنیانگذار انجمن هنری آسیفا حتی پا را در تمجید از شکرستان فراتر نهاد و از این مجموعه به عنوان یک درخشش هنری و کاملتری انیمیشن تاریخ معاصر ایران یاد کرد.
استقبال از شکرستان فقط محدود به بینندگان داخلی نبود و این انیمیشن در جشنوارههای مختلف بینالمللی نیز جوایزی را از آن خود کرد.
اما آنچه اهمین بیشتری نسبت به تکنیک دارد، مفاهیمی است که پیرامون یک اثر هنری ساخته میشود.
اگر مفهوم نتواند تکنیک را پشتیبانی کند، تکنیک ارزش چندانی ندارد. این امر در مورد انیمیشن به طور خاص، به دلیل وجود انیمیشنهای قدرتمند خارجی و بالا رفتن انتظار مخاطب، مصداق بیشتری دارد. انیمیشن شکرستان نیز به رغم برخورداری از تکنیک و داستانهای جذاب، از حیث کلیشهسازی جنسیتی و ارائه تصویری منفی از مدرنیته قابل تأمل و انتقاد است.
نتیجه بررسی تحلیلهای نگارنده این متن، که در قالب پایان نامه [3]کارشناسی ارشددرسال 1393 انجام شد، نشان میدهد: از نظر سازندگان شکرستان، مدرنیته پدیدهای است که موجب از هم پاشیدن خانواده، تعارض نسلی، ترویج مدهای مبتذل، از بین رفتن تعهد کاری و فاصله گرفتن فرزندان از والدین شده است. در قسمتهایی که در این پایان نامه مورد مطالعه قرار گرفتند،
خانوادههای ثروتمند بهشکل خانوادههایی مدرن همراه با خصلتهای منفی و خانوادههای فقیر خانوادههایی سنتی با خصلتهای مثبت بازنمایی شدهاند.
همچنین کلیشهسازی جنسیتی در لایههای زیرین معنا احساس میشود. از میان انتقادهایی که به این شکل از بازنمایی وارد میشود نگاه جهتدار سازندگان در بازنمایی سنت و مدرنیته است که بیش از آنکه در جهت کم کردن شکاف نسلی حرکت کند، در جهت افزایش آن قدم برمیدارد.
در واقع سازندگان شکرستان تصویری متعادل و نزدیک به واقعیت از زندگی سنتی و مدرن ارائه نکرده و با تأکید بر جنبههای تاریک و منفی زندگی مدرن و گزینشی عمل کردن در این مقوله دچار نوعی قضاوت ارزشی و کلیشهسازی منفی علیه زندگی مدرن شدهاند.
همچنین در شکرستان بشدت به تکنولوژی حمله میشود و وسایل مدرنی مثل کامپیوتر و ماشین آخرین مدل با تداعیهای ذهنی منفی همراه میشود.
کامپیوتر هرگز برای امور مفید مثل انجام دادن تکالیف مدرسه یا انجام دادن تحقیق علمی استفاده نمیشود، بلکه جوانان علاف و بیکار و عمدتاً سودجوی شکرستان از آن برای بازی کردن یا تکثیر سیدیهای غیرمجاز استفاده میکنند.
تصویر کلیشهای از زنان و بازنمایی آنها بهعنوان همسران، دختران و مادران نیز از دیگر نقاط قابل انتقاد در این انیمیشن است.
هیچ زنی در شکرستان نقش اصلی بر عهده ندارد. زنها در مشاغل کلیشهای، در حال خرید، مشغول حرفهای درگوشی، غیبت و صحبتهای کلیشهای مثل صحبت درباره خانهتکانی، خرید عید و… بازنمایی شدهاند که در جهت طبیعیسازی جایگاه زن بهعنوان مادر و همسر تلاش میکند؛ آنچه در شکرستان بهندرت به چشم میخورد زندگی مدنی، مهربانی کردن، عشق ورزیدن، طبیعتدوستی، احترام به قانون و… است.
حتی تمام این خصلتها به سخره گرفته میشود و بهجای خلق قهرمان از ضد قهرمان استفاده میشود.
نویسنده بهمنظور ارتقای محتوای انیمیشنها و برنامههای مشابه موارد زیر را پیشنهاد میکند:
1- به نظر نمیرسد میان طنز و آموزش زندگی مدنی تعارضی وجود داشته باشد؛ بنابراین پیشنهاد میشود از طنز فاخر و فیلمنامههایی با محتوای ارزشمند برای تولید انیمیشن استفاده شود و مسائلی مانند حقوق شهروندی، احترام به دیگران، گذشت و صداقت آموزش داده شود.
۲- ترجیحاً بهجای خلق ضد قهرمانهایی مانند صمد و فرزان قهرمانهایی خلق شود که در عین دارا بودن خصایل طنز، در رفتار و منششان چیزی برای آموزش به کودکان وجود داشته باشد.
3- در تولید ارزشهای فرهنگی برای کودکان شرایط زمان در نظر گرفته شود و با تکنولوژی بهعنوان میهمانی ناخوانده برخورد نشود.
۴- کلیشهسازی جنسیتی در عصری که دختران در قبولی دانشگاه از پسران پیشی میگیرند روشی منسوخ است و پیشنهاد میشود دختران نیز بهاندازه پسران در ایفای نقش قهرمان داستانها در نظر گرفته شوند.
ارسال نظر