قتل هولناک همسر و فرزند توسط مرد شکاک
من در آن لحظات از نظر رواني آشفته بودم. از اينكه بايد هميشه به زنم سوءظن داشته باشم خسته شده بودم. براي همين هم تصميم گرفتم هر دو نفر را بكشم.
اين پرونده ششمين ماه سال ۸۹ با اعلام مرگ مشكوك زني جوان و پسر خردسالش به جريان افتاد و كارآگاهان جنايي استان فارس وقتي به محل حادثه رفتند اجساد اين دو را در حالي مشاهده كردند كه در رختخواب افتاده بودند و دور و اطراف آنها نيز بسيار شلوغ و بههمريخته بود.
چند ميوه فاسد توجه كارآگاهان را جلب كرد و وقتي پدر خانواده به نام معين تحت بازجويي قرار گرفت، گفت از علت مرگ همسر و فرزندش بياطلاع است اما حدس ميزند آنها به دليل خوردن ميوه فاسد جان باختهاند.
اجساد فرزانه و فرزندش در حالي به پزشكي قانوني انتقال يافت كه هيچ نشانهاي براي افشاي علت مرگ آنها وجود نداشت. متخصصان نيز بعد از معاينههاي اوليه به هيچ نتيجهاي نرسيدند براي همين تصميم گرفتند آزمايشهاي دقيقتري انجام بدهند. در اين شرايط معين با مراجعه مداوم به مراكز قضايي و انتظامي سعي داشت اجساد را هرچه زودتر تحويل بگيرد و دفن كند.
او درباره دليل عجله خود ميگفت طبق آداب و رسوم جنازه بايد سريع دفن شود. سرانجام بعد از گذشت مدتي از مرگ مادر و پسر گزارشي به دست كارآگاهان جنايي رسيد كه در آن متخصصان پزشكي قانوني اعلام كرده بودند آن دو به علت فشار بر عناصر حياتي گردن و انسداد مجاري تنفسي كشته شدهاند.
افشاي اين راز به دستگيري معين منجر شد و او بعد از چند جلسه بازجويي به جرمش اقرار كرد و گفت به دليل سوءظن به فرزانه اين جنايت را مرتكب شده و بعد از قتل مقداري ميوه فاسد در نزديكي جنازهها گذاشته تا اينطور نشان بدهد كه آن دو مسموم شدهاند.
پرونده بعد از اتمام تحقيقات مقدماتي در اختيار قضات دادگاه كيفري استان فارس قرار گرفت. در اين جلسه نماينده دادستان، جرم معين را محرز خواند و اوليايدم فرزانه نيز اعلام كردند خواهان قصاص متهم هستند. در ادامه وقتي نوبت به متهم رسيد او جرمش را بار ديگر پذيرفت و گفت: «شك من نسبت به همسرم به دليل حرف خود او بود.
يكبار وقتي با هم مشاجره ميكرديم در حاليكه عصباني شده بود به من گفت با مردي رابطه دارد. اين گفته او مرا خيلي آشفته كرد و تا مدتي موضوع را پيگيري كردم اما بالاخره به اين نتيجه رسيدم كه گفته فرزانه درست نيست و او فقط براي عصباني كردن من چنين ادعايي را مطرح كرده است. بعد از آن ديگر موضوع را فراموش كردم. البته هنوز ما با هم اختلاف داشتيم و يكي از دلايلي كه باعث ميشد مرتب دعوا كنيم بينظمي فرزانه بود. او به نظافت خانه اهميت نميداد و هروقت ميهمان به خانهمان ميآمد من سرشكسته ميشدم.»
معين در ادامه گفت: «دو روز قبل از حادثه بود كه دوباره ياد حرف فرزانه افتادم و به او شك كردم. شب حادثه چند نفر از دوستان زمان دانشجوييام به خانه ما آمدند. شب بعد از رفتن آنها من هم راهي محل كارم شدم اما به شدت دلشوره داشتم و فكر ميكردم الان مرد غريبهاي در منزلم است. براي همين كارم را رها كردم و به خانه رفتم اما ديدم همسر و پسرم خواب هستند. خيالم راحت شد و دوباره به محل كارم برگشتم اما نميدانم چرا اضطراب دوباره سراغم آمد. باز هم راهي منزل شدم.
اين دفعه هم چيز غيرعادي نديدم و فرزانه و پسرم خواب بودند. من در آن لحظات از نظر رواني آشفته بودم. از اينكه بايد هميشه به زنم سوءظن داشته باشم خسته شده بودم. براي همين هم تصميم گرفتم هر دو نفر را بكشم.
من آنها را با دستانم خفه كردم و بعد با پليس تماس گرفتم و موضوع را اطلاع دادم. البته سعي كردم وانمود كنم اعضاي خانوادهام مسموم شدهاند.» بنا بر اين گزارش بعد از پايان جلسه هيات قضات وارد شور شدند و متهم را به قصاص محكوم كردند.
ارسال نظر