۲۸۳۷۱۵
۹ نظر
۵۰۱۳
۹ نظر
۵۰۱۳
پ

ضرب و شتم دانش‌ آموزان افغان در مدرسه!

درست حوالی ساعت يك بعدازظهر حمید، روح‌الله، سعید، ابوالفضل، مهدی و یحیی * به همراه بقیه بچه‌های کلاس هفتم ب مدرسه‌ای در دماوند، وقتی صدای زنگ تعطیلی مدرسه در حیاط و کلاس‌ها پیچید، فریاد و همهمه کردند.

روزنامه شرق: درست حوالی ساعت يك بعدازظهر حمید، روح‌الله، سعید، ابوالفضل، مهدی و یحیی * به همراه بقیه بچه‌های کلاس هفتم ب مدرسه‌ای در دماوند، وقتی صدای زنگ تعطیلی مدرسه در حیاط و کلاس‌ها پیچید، فریاد و همهمه کردند. مثل تمام روزهای سرخوشانه مدرسه، قرارشان فوتبال دم‌ظهر بعد از مدرسه بود. آنها با هم دوست‌های صمیمی‌تری بودند. همه آنها بچه‌های افغانستانی مدرسه دماوند بودند. بچه‌هایی با خنده‌های سرخوشانه و نگاه بی‌خیال روزهای نوجوانی. کلاس بچه‌های هفتم ب طبقه دوم بود.

این پنج نفر با هشت نفر دیگر از هم‌کلاسی‌هایشان تصمیم می‌گیرند کیف‌هایشان را از پنجره کلاس به پایین پرت کنند تا دو طبقه تمام سنگینی کیف‌ها را روی دوششان حس نکنند. بچه‌ها کیفشان را از پنجره به پایین پرت می‌کنند و یکی از کیف‌ها به ناظم مدرسه می‌خورد. آقای ناظم از این اتفاق عصبانی می‌شود، خیلی هم عصبانی می‌شود. اما این عصبانیت را روی همان پنج پسربچه خالی می‌کند؛ حمید، روح‌الله، سعید، ابوالفضل، مهدی و یحیی. بچه‌ها را از هم جدا می‌کند و این پنج نفر را به دفتر می‌برد. توی دفتر ردیفشان می‌کند و می‌گوید: شما افغانی‌ها اینجا زیادی هستید. شما افغانی‌های اضافی باید از اینجا بروید. بعد شیلنگ را بر می‌دارد، شیلنگ در پهلوی حمید و یحیی فرود می‌آید و روح‌الله صورتش را ناغافل برمی‌گرداند و شیلنگ به صورتش می‌خورد و صورتش کبود می‌شود... .

این گزارشی بود که رقیقه نجفی، مدیرعامل انجمن یاری کودکان در معرض خطر، در اختیار روزنامه «شرق» قرار داد و درخواست کرد این مسئله پیگیری شود.

اینجا روستای مشای دماوند است. پدر روح‌الله، کارگر ساختمانی و ١٢ سال است با زیور ازدواج کرده. زیور ایرانی است و اهل رودهن. همین‌جا عاشق هم شده‌ و زندگی‌شان را سروسامان داده‌اند. همین زیور پای حق روح‌الله ایستاده. زیور آن‌قدر رفت‌وآمد کرده تا ناظم و مدیر در خانه‌شان آمده‌ و معذرت خواسته‌اند و زیور می‌گوید: «برای همین نمی‌خواهم اسم‌ورسم مدرسه بیاید. نمی‌خواهم فکر کنند معذرت‌خواهی را نمی‌فهمم. اما می‌خواهم یادشان باشد که بچه را نباید زد. من خودم به بچه‌هایم از گل نازک‌تر نمی‌گویم. اما صورت پسرم سرتاسر کبود بود...».

بابای روح‌الله ماجرا را جور دیگری تعریف می‌کند؛ او می‌گوید: «بچه‌ها را توی مدرسه به خاطر شیطانی‌کردن کتک زده بودند. شیطانی‌کردن مال پسربچه است و فقط هم بچه‌های ما شیطنت نکرده بودند. اما بچه‌های ما را جدا کرده بودند و گوششان را پیچانده بودند و برده بودند توی دفتر. انگار مدیر مدرسه هم کربلا بوده. ناظم با شیلنگ به جان بچه‌هایمان افتاده بود. صورت بچه‌ام کبود شده بود. ناظم بعد از اینکه بچه‌ها کبود شده بودند، پرونده‌ها را به دست آنها داده و گفته بود می‌روید خانه و چیزی به خانواده‌هایتان نمی‌گویید. اگر حرفی به خانه بزنید، از ایران بیرونتان می‌کنیم و دیگر مدرسه هم راهتان نمی‌دهیم. فردا نفری ٢٠٠‌ هزار تومان می‌آورید و بدون اینکه خانواده‌هایتان بفهمند، با پرونده‌ها به مدرسه می‌آیید تا ببینم می‌توانم دوباره ثبت‌نامتان کنم یا نه...». پدر روح‌الله عرق‌های درشت پیشانی‌اش را پاک می‌کند و می‌گوید: خانم می‌بینی؟ می‌بینی به جای درستی و راستی، دزدی یاد بچه‌ها دادند؟»

بابای روح‌الله ادامه می‌دهد: «شب که آمدم خانه، دیدم صورت روح‌الله سیاه شده، علت را جویا شدم و بچه گفت زمین خورده، گفتم این چه زمین‌خوردنی است که دست و پایت سالم است، هرچه گفتم باز هم گفت زمین خوردم و با بچه‌ها دعوا کردم. من هم دیگر پا‌پی‌اش نشدم. صبح تا نزدیک مدرسه بردمش. یکی از دوستانش، همین یحیی، مشکل جسمانی دارد و تشنج می‌کند، انگار از درد دوباره تشنج کرده بود و مجبور می‌شود ماجرا را برای خانواده‌اش بگوید. در راه مدرسه بابای یحیی را دیدم و او گفت مدرسه نمی‌روی؟ گفتم ماجرا چیست و او برای من داستان را تعریف کرد... با هم رفتیم مدرسه».

پدر این دانش‌آموز برخورد ناظم مدرسه را جالب توصیف کرده و می‌گوید: «ناظم به جای معذرت‌خواهی به من گفت من سالی یک‌ بار عصبانی می‌شوم و این سالی یک‌ بار پرم به پر بچه‌های شما گرفت. حالا هم اتفاقی نیفتاده؛ بچه‌های شما شیطانی کرده‌اند و بچه با کتک‌خوردن بزرگ می‌شود. من گفتم شما به بچه‌های ما دزدی‌کردن یاد دادید، شما باعث شدید آنها از ما دردشان را پنهان کنند، ما خودمان به بچه‌هایمان از گل نازک‌تر نمی‌گوییم و ناظم حتی نگاهمان نمی‌کرد. ما به اداره آموزش‌وپرورش رفتیم و شکایتمان را آنجا بردیم و آنجا هم به داد ما رسیدگی کردند و بازرس به مدرسه فرستادند. اما نتیجه فرستادن بازرس هم بعد از بازگشت مدیر مدرسه از کربلا، واکنش جالب مدیر مدرسه بود. او به ما گفت دیگر از این جلوتر نروید و ماجرا را کش ندهید.

بچه‌های شما مقصر بوده‌اند. آنها شیطانی کرده‌اند، ناظم مدرسه را عصبانی کرده‌اند و بهتر است آن‌قدر ماجرا را کش ندهید...». زیور هنوز عصبانی است. می‌گوید: «غرور بچه‌هایم را لگدمال کرده‌اند. پسرم حرف‌های خیلی زشتی از ناظم مدرسه شنیده و حالا باید هر روز توی صورتش نگاه کند. اما چاره‌ای هم نیست. چند وقت پیش ناظم و مدیر نشانی خانه‌مان را از روح‌الله گرفته بودند و روح‌الله خیلی ترسیده بود. مدیر و ناظم شب به خانه‌مان آمدند و معذرت‌خواهی کردند. ناظم گفت عذاب‌وجدان دارد و حلالیت طلبید. حالا من می‌ترسم شما اگر این گزارش را بنویسید، فکر کنند ما آدم‌های نمک‌نشناسی هستیم. من دوست ندارم فکر کنند من و بچه‌هایم معذرت‌خواهی نمی‌شناسیم. اما یحیی به خدا هنوز تشنج‌هایش قطع نشده. چشم روح‌الله هم هنوز درد می‌کند.

شما که اسم مدرسه را نمی‌آورید؟ اخراجشان نکنند یک‌وقت؟» آنها هنوز هم پنج نفرند، پنج تا بچه‌های افغانستانی کلاس هفتم ب مدرسه‌ای در دماوند که در روستای مشا زندگی می‌کنند و احتمالا دیگر هیچ‌وقت کیف‌هایشان را از طبقه دوم پایین نمی‌اندازند، در راهرو نمی‌دوند و به فوتبال دم ظهر فکر نمی‌کنند. خاطره‌های این پنج نفر با آن بعدازظهر سرد زمستانی در دفتر مدرسه و ناظم عصبانی و شیلنگ قرمزی که روی سروصورتشان فرود می‌آمد، گره خواهد خورد. حمید،‌ روح‌الله، سعید، ابوالفضل، مهدی و یحیی... .

پی‌نوشت:

*نام این دانش‌آموزان به علت درخواست خانواده‌ها مستعار انتخاب شده و همچنین مستندات این اتفاق نزد خبرنگار محفوظ است.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • رجب

    الهی به خاک سیاه بنشینی که ابروی ایرانیهارابردی

  • بدون نام

    ناظم نامرد بوده ورفتارش غیرقابل گذشت است باید قصاص شود

  • بدون نام

    حرف رییس مدرسه یا همون آقا مدیرجالبه ...موضوع به این مهمی روکش ندین چون میدونه اگه کش بیاد پای خودش هم گیره وبایدپاسخگوباشه !!!!!!

  • بدون نام

    با اینکه کار ناظم مدرسه خوب نبوده ولی متاسفم برای رسانه هایی که فقط اخبار منفی مدارس و معلمین را پوشش می دهند. همین هفته پیش معلمی در مسیر مدرسه در اثر سرما جان باخت یا سال قبل بود که دانش آموزی با ضربه چاقو معلمش را کشت. از این موارد بسیار زیاد است، چرا اینها را پوشش نمی دهید.

  • بدون نام

    صددر صد این خبر اب و تاب داده شده است . با کیف زده تو سر معاون اونم اتفاقیه. اموزش و برورش بول اداره مدارس نداره از ابرو معلم خرج می کنید . چرا چند باری که معلم را تو مدرسه زدن صداتون در نیامد . همین گه کوچکترین اتفاقی تو مدارس میفته فقط گریبان معمادو می گیرین. اگه یه کارمند بانک کتک بخره همین طوری برخورد می کنید. فقط توهین و افترا به معلم ها هزینه نداره . خدا نکنه یه خبرنگار با معلم هاش مشکل داشته باشه.

  • الهام

    ماایرانیها که خودمان را خوب میدانیم و بهشت را در آخرت برای خودمان رزرو شده بایدبرویم از ملل دیگر که پناهجوهای مارو پذیرفتن برخورد باکودک رو یاد یادبگیریم

  • بدون نام

    داستان خوبی بود. از در و دیوار برای بدنام کردن ایران و ایرانی می باره. ازش فیلم درست کنین اسکار را هم بردین .مرسی.

  • مدرسه دماوند

    برچسب ها : پایگاه خبری تحلیلی تارودماجرای کتک خوردن دانش آموزان افغانی در دماونداخبار شهرستان دماوندمشاء دماونداخبار شهرستان دماوندکتک خوردن دانش آموز افغانی
    نظرات بینندگان
    انتشار یافته: ۶

    پاسخ دادن
    جمعی از فرهنگیان و انجمن اولیا
    ۱۳۹۴/۱۰/۱۶ در ۱۵:۴۶

    با سلام ضمن تشکر از جوابیه محکم و متینی که در پاسخ به روزنامه شرق داده اید توجه تان را به چند نکته جلب میکنیم:
    ۱- اکثر اتباع افغانی ساکن در دماوند در ویلاهایی که در زمینهایی زراعی توسط پولدار های پایتخت نشین سا خته شده اند سرایداری میکنند و از همه جور امکانات شامل استخر سونا و جکوزی که اکثر مردم دماوند حتی یک بار هم در این اماکن نبوده اند بهره مند هستند.
    ۲-خیلی از بچه های ایرانی نان شب خود را به زور تهیه میکنند اما بعضی ازدانش آموزان افغانی با موبایلهای لمسی گرانقیمت که بعضا در داخل گالری آنها فیلمهای مستهجن و ناجور وجود دارد باعث ترویج فساد و بی بند و باری در بین دانش آموزان ایرانی میشوند.
    ۳-از دانش آموزان اتباع افغانی طبق نامه وزارت آموزش و پرورش مبلغ دویست و چهل هزارتومان که خود اتباع باید به حساب دولت واریز نمایند بمنظور شهریه اخذ میشود و لاغیر .
    ۴-این مطلب که توسط این روزنامه به چاپ رسیده یک طرفه به قضاوت رفته و با توجه به اینکه آموزش و پرورش به این موضوع رسیدگی نموده و قضیه تمام شده بود با قصد و غرض و بزرگنمایی و اهداف پنهان و ایجاد تشویش اذهان نسبت به فرهنگیان عزیز به چاپ رسانده است .
    ۵- آیا نویسنده این مطلب که به بچه آموزش دزدی داده شده است مستند خاصی دارد و بر چه اساسی این موضوع را به ناظم مدرسه اتهام زده است ؟ جز اینکه یه نفر خاصی یه مطلب اینچنینی را بیان نموده آیا میتوان به آن استناد کرد ؟
    ۶-تنبیه بچه ها را کسی تایید نمی کند اما آیا هیچ پدر و مادری فرزند خود را تا به حال تنبیه نکرده اند ؟؟
    ۷-اگر شخص فرهنگی که زحمات زیادی برای دانش آموزان میکشد و خوبی های زیادی داشته باشد حالا یک اشتباه اینچنینی و غیر عمدی مرتکب شود و عذر خواهی هم نموده است آیا برای ادعای یک نفر و بدون هرگونه تحقیق اینچنین در روزنامه کثیر الانتشار بزرگنمایی و اغراق بعمل آید و لابلای آن مطالب کذب مثل آموزش دزدی و… مطرح شود؟
    آیا اسم این کار اصلاح طلبی است که این روز نامه اصلاح طلب انجام داده است ؟ یا افترا و تهمت به جامعه فرهنگی؟
    ۸- آیا اگر به یک فرهنگی در جامعه ستمی روا شود همین روزنامه یقه خود را بخاطر هموطن خود پاره میکند که این مطلب را شبیه داستان هزار و یک شب منتشر نموده و برای تحت تأثیر قرار دادن دیگران این کار را انجام داده است.
    پاسخ دادن
    یکی از فرهنگیان
    ۱۳۹۴/۱۰/۱۶ در ۱۷:۰۸

    آیا باید از نویسنده روزنامه شرق تشکر کرد که حیثیت یک معلم را به بهانه یک اشتباه زیر سوال برده است ؟ آیا تمام مطالب گقته شده (ترویج دزدی) در آموزش و پرورش قابل استناد است ؟ یاقدر دانی نمود از اینکه با داستان نویسی و رمان نویسی به مطلب خود شاخ و برگ داده آنهم بر علیه یک معلم ؛ در این رمان چنین تصور میشود که بچه های افغانی چقدر در ایران مورد ظلم و ستم قرار میگیرند و چه بی پناهند !!.آیا قصد نویسنده تخریب یک معلم بوده یا نشان دادن ایران بعنوان جایی برای تبعیض نژادی ؟باید به خانم نویسنده این مطلب گفت :
    آیا بهتر نیست قبل از نوشتن هر مطلب راجع به پیامدهای آن فکر کنید آنهم نه در سطح منطقه بلکه در سطح بین المللی؟ اصلاح طلب یا اصولگرا؟؟!!!!!!!!! همه باید بدانند که هدف اصلی خدمت به کشور است ؛ و دیگران نباید سپر آنان شوند.
    پاسخ دادن
    ارادتمند
    ۱۳۹۴/۱۰/۱۸ در ۲۲:۳۸

    با سلام هرچندنقد گزارش منتشره در صفحه ۱۶روزنامه شرق به دلایل زیادی که موجود است فی نفسه ستودنی است اما اولا نقدمنتشره حاوی نکاتی است که به خوبی از آن بر می آید از رود عصابنیت وژورنالیسی نگارش شده است والبته غیر حرفه ای !!!شمابا کدام دلیل ومدرک بر آن صحه گذاشته اید ؟ مگر نه این که در گزارش آورده است بعد از ظهر روز زمستانی؟ از اول دیماه نود وچهار تا کنون هیچ مدیر مدرسه ای از دماوند کربلا نرفته است وهیچ گزارش تنبیه بدنی از مدارس دماوند در هیچ مرجعی ثبت نشده است. چرا عجولانه وبدون تحقیق بر آن گزارش صحه گذاشته اید؟ثانیا در قانون اساسی مترقی جمهوری اسلامی ایران مرجع رسیدگی به تظلمات قوه قضاویه است.در کدام نهاد قضایی یا شبه قضایی شکایتی در این خصوص ثبت شده است؟ مجددا تاکید می گردد نگارنده گزارش تنها زمانی که به آن اشاره می کند زمستان است ودر فصل زمستان در هیچ مدرسه ای شاهد چنین اتفاقی نبوده ایم .ابنا بر این گزارش فوق مغرضانه است واین هدیه ای بود که روزنامه شرق مثلا با آمدن دکتر عبدالله عبدالله به ایران خواست تقدیم کند که من هم هستم دلسوخته کودکان افغانستان .ارادتمند
    پاسخ دادن
    حسین
    ۱۳۹۴/۱۰/۱۹ در ۱۵:۰۱

    با سلام این روزنامه شزق با درج این مطلب کذب ثابت کرد که اصلاح طلبان در آستانه انتخابات واقعا کم شمارند و نیروهای آنها با ربزش مواجه هستند و مثل کسی که دارد غرق میشود به هر چیزی چنگ می زنندتا خود را نجات دهند اصلاح طلبان نیز با این شیوه به هر چیزی که جلو دستشان باشد متوسل شده تا شاید خود را نجات دهند اما غافل از اینکه ملت آنها را شناخته و حنایشان دیگر رنگی ندارد و این مطلبی که روزنامه شزق توسط آن جنجال آفرینی نموده سراسر افترا و کذب است دانش آموزانی که قصدشان فرار از مدرسه به منظور شرکت نکردن در نماز جماعت بوده تا آموزش دزدی و رفتن مدیر به منزلشان و… که مهملاتی را تحت عنوان حمایت از کودکان در معرض خطر بیان نموده در صورتی که هموطنان فقیر ما در جهار راههای تهران در این هوای سرد بچه های خردسالشان به کمرشان بسته شده و دستمال کاغذی به رانندگان خودروها میفروشند باید از خانم مدیر کل حمایت از کودکان در معرض خطر پرسید آیا بچه های وطن ما در معرض خطرند یا دانش آموز ان غیر مجاز افغانی که در ویلای تهرانیها از همه جور امکانات از ما بهتران بهره مندند که جنابعالی این نامه سراسر کذب را به روزنامه شرق داده اید و خانم خبرنگاری که صاحب یکی از این ویلاهاست و این مطلب کذب را به روزنامه برده و چاپ نموده است واقعا تأسف بار است که این ها میخواهند باین طرز فکر مملکت را اصلاح نمایند و دیر پایی است که لقب اصلاح طلب را یدک میکشند البته اینها فرصت طلبانی بیش نیستند ولی ملت اینها را خوب شناخته و در انتخابات جواب محکمی به این جنجال آفرینی هایشان خواهد داد .
    پاسخ دادن
    زیو ر
    ۱۳۹۴/۱۰/۲۱ در ۱۱:۴۱

    در پاسخ به روزنامه شرق تاریخ ۱۵ دیماه مبنی بر تنبیه دانش افغانی اولا خبرنگار محترم خانم ه چرا از ترحم وکمک مال به دانش آموزانافغانی محروم نمینویسد فقط خبر ۹۹درصدی کذب را بدون تحیق از مسئولین مدرسه برای کسب مشتری بیشتر وبه جهت روابط نزدیک ولی دانش آموز با یکی از افراد درج کننده این خبر وحفظ اعتبار برای یک امتیاز مثبت در پرونده حمایت از دانش آموزان افغانی و..وحمایت ریاست محترم آموزش پرورش دماوند بدون تحقیق از صحت خبر واینکه زنگ نماز بوده ثانیا معاون مدرسه به علت پرتاب کیف زخمی شده وچرا این مسوله به فتنه ۸۸وسران آن وصل شده وحقوق مسلم معلم فوق در دفاع ازخودزیر پا گذاشته شده است اما خبردوستی وفاداری وخدمت بیش از بیست ساله وی نادیده گرفته شده است ضمنا ماجرای عشق وعاشقی زیور با یک مرد افغانی تبدیل به داستان لیلی مجنون شده است ودر پایان از مدیر سایت تاررود به خاطر درج جواب دندانشکن به روزنامه سخیف شرق که کمترین فروش را در مطبوعات رادارا میباشد تشکر میشود
    پاسخ دادن
    علی
    ۱۳۹۴/۱۰/۲۱ در ۱۴:۲۹

    سلام واقعا این رونامه شرق با این تحلیلها و خبر های آبکی چه چیزی رو میخواهد ثابت کند . واقعا برای تحریریه همچین روزنامه ای بسیار متأسفم.

  • مینا

    متاسف برای ان ناظم..هیچوقت اینجوری نمی مونه

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج