روزنامه ابتکار: روزانه هزاران جلسه مذاکره، در ایران و سایر کشورهای جهان برگزار می شود، از جلسات رسمی در وزارتخانه ها، شرکتها سازمانها و موسسات غیر انتفاعی گرفته تا ملاقاتها و مذاکرات رسمی و اقتصادی در عرصه های بین المللی.
همه این مذاکرات با هدف کسب منفعت یا برد - باخت و یا برد - برد برگزار می شوند و مذاکره کنندگان سعی دارند در این جلسات به منافع بیشتری دست یابند راههای رسیدن به توافق یا توافقات دسترسی به ارتباطات منطقی بر کسب نتایج بهتر و چگونگی تعاملات انسانی با هدف به پایان رساندن پیروزمندانه یک مذاکره نیاز به آشنایی با فنون و روش های مذاکره دارد، در عصر مدرن که به عصر فناوری اطلاعات و نانو شهرت یافته است و در قرن بیست و یکم که بشر به پسامدرنیسم می اندیشد و سودای سفر به کرات ناشناخته را در سر می پروراند همه ما به طریقی در انواع مذاکره درگیر می شویم و تلاش میکنیم نتیجه مذاکره را به سود خود تمام کنیم اما به چه قیمتی؟
آیا به قیمت کلک زدن به طرف مذاکره خود، چه مدیر ارشد ما باشد (مثلاً بر سر افزایش دستمزد)، چه نیروی زیر دست ما (مثلاً تعیین اینکه چه کسی قرار است کدام وظایف را در پروژه ای قریبالوقوع بر عهده بگیرد) و چه فرزند خودمان (مثلاً برای محدود زمان تماشای تلویزیون)؟ اگر او هم همین قصد را داشته باشد چه می شود؟
نتیجه: درگیری و پرخاش و دلخوری بدون هیچ موفقیتی در پیشبرد مقاصد هر یک از دو طرف و در واقع می توان گفت، مذاکره روشی است برای دست یافتن به یک راه حل مشترک برای یک مساله، راه حلی که به نفع تمام طرفهای درگیر باشد و تشریح محیط هایی که هر مذاکره ای در آن انجام می شود (اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، تجاری، اداری، خانوادگی و ...) و با تاکید بر همکاری و روابط متقابل و حفظ شرکتهای استراتژیک ، روشهایی ارائه شود تا با کمک آنها مذاکرات تحت فشار و مذاکرات میان فرهنگی با سهولت هر چه بیشتری انجام شوند تا به توافقاتی منجر شود که هم به نفع ما باشد و هم به نفع طرف مقابل؛ یکی از این مذاکرات سخت و نفس گیر که چیزی کمتر از یک ماراتن طاقت فرسا نبود، مذاکرات هسته ای ایران با ۱+۵ و در واقع ۶ قدرت برتر دنیا بود که با تلاشی پویا و اراده ی محکم و راسخ از سوی گروه با درایت و موفق مذاکره کننده دستگاه دیپلماسی کشور و مرد شماره یک وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران بعد از ۲۳ ماه کار مداوم و پیگیر و منسجم تبدیل به توافق نهایی در وین اتریش شد تا تحریم های ظالمانه ای که علیه ایران در قالب ۶ قطعنامه تدوین شده بود. با صدور قطعنامه اخیر شورای امنیت
سازمان ملل خط بطلانی بر این کاغذ پاره ها برای همیشه کشیده شود و آنها را ملغی نماید (که این مهم با صدور قطعنامه شورای امنیت به پایان رسید)
در این راستا به قول دکتر محمد نهاوندیان رئیس دفتر رئیس جمهور بجز ابعاد سیاسی و اقتصادی این توافق اقدام مشترک که برای نخستین بار در تاریخ بین ایران و 6 قدرت برتر جهان بوقوع پیوست نباید از بعد فرهنگی این توافق تاریخی غافل شد .
فرهنگ مفهومی گسترده و پیچیده است، که برای در بر گرفتن الگوهای رفتاری و سبک زندگی جامعه گروهی افراد شریک در یک سیستم عملی خودکفا که توانایی دوام طولانی تر از فراخنای عمر دارد و تابعین آن، حداقل بطور نسبی، با تولید مثل جنسی اعضاء گروه فراخوانده می شوند مورد استفاده قرار می گیرد. فرهنگ متشکل از نمادها، دست ساخته ها، باورها، ارزش ها و نگرش ها است. فرهنگ خود را در تشریفات، عادات و قوانین نشان می دهد و در مثل ها، افسانه ها، ادبیات هنر، رژیم غذایی ، رسوم ، مذهب، جفت یابی، روش های تربیت اطفال، تفریحات، مشغولیت ها، افکار فلسفی، و حکومت خود را نمایانده و با آن ها دوام می یابد. فرهنگ در خدمت اهداف گوناگون است. ثبات کلی به الگوها و اجزاء جامعه در طول نسل ها می دهد. به سازمان دهی گوناگونی ها کمک کرده و ارتباط بین نیروهای ثبات و انطباق و نیز اعمال و افکار تازه کمک می کند. با تقسیم پدیده ها به نیک و بد، درست و نادرست، سالم و ناسالم، مطلوب و نامطلوب مردم رهنمودهای رفتاری و تعبیر رخدادهای زندگی به دست می آورند.
فرهنگ از طریق تماس با خانواده، دوستان، همکلاسان، معلمین، افراد مهم و رسانه ها آموخته می شود. این فرایند اصطلاحاً فرهنگ نامیده می شود. این امر موجب احساس شخصی تعلق به جامعه خود و یک هویت ملی می گردد.فرهنگ خالص وجود ندارد. جوامع ایستا نیستند. دسترسی به رسانه های کتبی، رادیو، تلفن، تلویزیون، و مسافرت آسان، همینطور تغییرات ژئوپولیتیکی، منجر به اختلاط فرهنگی قابل ملاحظه ای شده است. بزرگسالان، مثل مهاجرین و پناهندگان که فقط بطور نسبی به فرهنگ جامعه میزبان تطابق پیدا می کنند، گفته می شود، همگون(assimilated) شده اند.در حالیکه کسانی که هویت فرهنگی تازه ای را هماهنگ با هویت فرهنگی جامعه میزبان می پذیرند، اصطلاحاً فرهنگ پذیر شده اند. کسانی که چه داوطلبانه چه به زور، فرهنگ بومی خود را درک می کنند، اما از همگون شدن یا فرهنگ پذیری در می مانند معمولاً احساس هویت یا هدف زندگی خود را کم می کنند و در معرض خطر بالا برای خودکشی،سوء مصرف مواد و الکلیسم قرار دارند.
مفهوم کلی گرا و کارکردی فرهنگ در عین حال امکان به وجود آمدن الگوها و گروه های خرده فرهنگی کوچکتر را در جامعه بزرگتر می دهد. مثلاً، بومیان امریکا، فرهنگ های مجزا، مخصوصاً در گروه های قبیله ای که در قرارگاه ها زندگی می کنند، دارند. در مقیاس کوچکتر و نه چندان جامع، بسیاری از گروه ها و واحدهای خرده فرهنگی وجود دارد، که در آن ها احساسات، عقاید و رفتارها مشترک نیستند؛ مثلاً ، فرقه، انجمن های مجاور، افراد مقیم در موسسات، تیم های ورزشی، معلمین و دانش آموزان در یک مدرسه، و اتحادیه ها. بسیاری از الگوهای خرده فرهنگ در خدمت حفظ و انسجام جامعه کلی هستند.
اما برخی از آنها از نظر اجتماعی ممکن است گسلنده باشند (گروه های جنائی سازمان یافته) یا واقعاً مخرب باشند (سازمان های تروریستی) . می توان گفت هر خانواده صاحب ریز فرهنگ (microculture) خودش است. هر چند اصطلاح فرهنگ یک انتزاع وسیع است که تلویحاً ثبات، همگونی و ارتباط را می رساند. زندگی اجتماعی غالباً انباشته از تغییر، ناهمگونی و بی ثباتی است.هر چند تظاهرات فرهنگ آنقدر گسترده است که می توان آن را بی نهایت دانست. مردم شناس امریکایی جورج مورداک (George. P, Murdock) فهرستی بلند بالا از ویژگی هایی که تصور می شود بطور همه گیر درصدها جامعه تحت مطالعه مردم شناسان معاصر وجود دارد تهیه کرده است. به ترتیب الفباء (انگلیسی )این ویژگی عبارتند از : «درجه بندی سنی، فعالیت های ورزشی، آرایش جسمی، تقویم، آموزش نظافت، سازمان اجتماعی، پخت و پز، کار تعاونی، کیهان شناسی، عشقبازی، رقص، هنر تزئینی، غیب گویی یا پیشگویی ، تقسیم کار ، تعبیر رویا ، آموزش، آخرت شناسی، اخلاق ،دودمان شناسی (قومی)، آداب معاشرت، شفای اعتقادی، جنبش های خانوادگی، آتش افروختن، فرهنگ عامه، خوردنی های حرام، تشریفات تدفین، بازی ها، ادا و اطوار، هدیه دادن، حکومت،
سلام و درود، سبک آرایش مو، مهمان نوازی، خانه داری، بهداشت، نامحرم بودن، قوانین توارث، بذله گویی، گروه های خویشاوندی، اصطلاحات خویشاوندی، زبان، قانون، شانس، معجزه، ازدواج، زمان غذا خوردن ،طب، مامایی، مجازات کیفری، نام شخصی، سیاست جمعیتی، مراقبت پس از تولد، معانی حاملگی، حقوق مالکیت، حقوق سکونت، مهارهای جنسی، مفاهیم روحی، تفاوت های فردی، خرافات طراحی، ساختن ابزار، تجارت، ملاقات دیگران، کنترل هوا و بافندگی» بدیهی است برخی از این ابعاد در ارتباط فرهنگ با روان شناسی و پیسکوپاتولوژی اهمیت بیشتری دارند تا برخی دیگر.
از این جمله می توان از اصول مربوط به تمایلات جنسی و تولید مثل (محرومیت و نامحرمی و قوانین ازدواج)، سازمان های اجتماعی و جوامع محلی (خویشاوندی ، گروه های خویشاوندان، روابط قدرت و تقسیم کار) و تصورات کیهان شناسی (سحر، خرافات، افسانه های خلقت) نام برد .و ایران به لحاظ فرهنگ غنی و تمدن دیرپای خود که قدمتی هزاران ساله با سلسله های تاریخی پرفراز و نشیبش دارد و در مناطقی از ایران از جمله زاگرس ودر هلیلان ایلام ایران قدرت سکنا گزیدن بشر و انسان های اولیه برای زیست به ۸۰۰۰ هزار سال قبل از میلاد مسیح می رسد و با توجه به اینکه ایران این سرای کهن بوم و بر شاه راه (شاهراه) کلیدی در منطقه و خاورمیانه محسوب می شود و ادوارد براون مورخ شرق شناس اروپایی که بیش از سه دهه در ایران می زیسته است به نقش کلیدی فرهنگ ایران و ایرانی اشاره می کند و به آداب و رسوم و سنن کهن در ایران و آن را با شگفتی هر چه تمام تر می ستاید و حتی در جایی به مزاح می گوید: «ایرانیها در تابستان داغ چایی داغ می خورند و باد به غبغب می اندازند و می گویند دماغ دایی چاقه، چایی داغه» و یا در جایی دیگر راولینسیون دیگر مورخ فرانسوی در سفری به ایران و زاگرس از
رفتار و نزاکت و آداب و سنن اقوام ایرانی و بویژه از جمشید بیگ که از قوم های اصیل به لحاظ نژاد فرهنگ و قومیت در زاگرس (ایلام) است به نیکی ستایش و تمجید می کند و می گوید «قوم جمشیدبیگ که یک قومیت فرافرهنگی است در ایران در یک احساس هویت مشترک ؛ دودمان، تاریخ و باورها سهیم هستند و من این اخلاق و آداب و سنت را در هیچ کجای جهان با پژوهشها و سفرهای زیادی که به گوشه و کنار دنیا داشته ام نیافته ام . و بی سفسطه می توان جمشیدبیگ را نیای مشترک انسانهای اصیل و با فرهنگ در تمام ایران قلمداد نمود.»
با وجود این تفاسیر و با این پیشینه تاریخی تمدنی و فرهنگ اصیل و غنی و فاخر نباید از نقش فرهنگی ایران در به ثمر نشستن و به سامان رسیدن توافق تاریخی اقدام مشترک ایران با 6 قدرت برتر جهان غافل شد چرا که آنها به نقش سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و بویژه نقش کلیدی فرهنگی ایران با این سابقه طولانی تمدنش به خوبی واقف و آگاه هستند و باید از این حلقه مفقودهتوسعه برای ارتباط هر چه بیشتر در تعامل با این کشورها و دیگر حامیان و دوستان و متحدان در منطقه و جهان به نحو احسن و درست سود جُست.
ارسال نظر