خداحافظی معنادار سلطان لابی بهارستان
محمدرضا باهنر همانگونه که پیشبینی میشد، در انتخابات مجلس دهم ثبتنام نکرد. بیش از یک سال بود که او در گفتوگوهای خود، پالسهای خداحافظی با صندلی مجلس را میفرستاد.
حتی چند روز قبل از آغاز ثبتنام کاندیداهای انتخابات مجلس دهم نیز به خبرآنلاین گفته بود: «هنر این است که یک قهرمان قبل از اینکه مدال طلایش را از دست بدهد خودش تشک را ببوسد و کنار بکشد». او پیش از این هم در گفتوگوهای یک سال گذشتهاش مدام بر این نکته تأکید داشت که «من بازیگرم نیستم، کارگردانم». این جملات البته پس از تکیهزدن باهنر بر مسند ریاست جبهه پیروان خط امام و رهبری، بیشتر از او شنیده شد.
از همان وقتی که بهجای مرحوم عسگراولادی بهعنوان رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری برگزیده شد. حالا دیگر نقش همیشگیاش در مجالس اخیر، یعنی لابیکردن و جهتدهی به سمتوسوی حرکت نمایندگانی که با او همسو هستند، راضياش نمیکرد. خاصه آنکه دیگر تیغش در همین مجلس هم مانند قبل نمیبرید. او که روزی با لابیهای خود روی استیضاحها و انتخابات هیأترئیسه تأثیر میگذاشت، در دو سال گذشته برای معرفیشدن بهعنوان کاندیدای نایبرئیسی مجلس و بهدستآوردن صندلی نایبرئیس دوم هم با مشکل مواجه بود. سال گذشته طیف نزدیک به لاریجانی (فراکسیون رهروان ولایت) که باهنر نیز در میان آنها تعریف میشود، برای نایبرئیسی به تاجگردون رأی دادند و در نهایت با کنارکشیدن تاجگردون، باهنر دوباره به صحن معرفی شد.
امسال هم معرفی باهنر به عنوان کاندیدای نایبرئیسی از طرف رهروان، با یاری پنهانی پایداریها اتفاق افتاد. چراکه بنا بود اگر گزینهای غیر از باهنر از سوی فراکسیون معرفی شود، تندروها و مخالفان لاریجانی به الیاس نادران بهعنوان کاندیدای نایبرئیسی رأی دهند. اگر این اتفاق میافتاد، باهنر نیز با سوقدادن نمایندگان نزدیک خود به سمت رقیب دوباره از ائتلاف یاران خود با تندروها، علیه تیم لاریجانی استفاده میکرد و چهرهای همچون نادران در جایگاه نایبرئیسی مینشست. اینگونه بود که بازهم رهروان در آخرین سال مجلس نهم با همه انتقاداتی که از عملکرد باهنر داشتند، او را بازهم بر مسند نایبرئیسی نشاندند تا آب به آسیاب تندروها نریزد.
چراکه بخشی از انتقادات میانهروها نسبت به باهنر، همین نوع رفتارهایش در سالهای اخیر بود. رفتارهایی که اوج آن در استیضاح فرجیدانا به چشم آمد و باهنر برخلاف مشی رهروان، نمایندگان نزدیک به خود را با تندروها همراه کرد و زمینهساز حذف وزیر علوم دولت روحانی شد. این رفتارهای باهنر بیش از آنکه معطوف به مشی او در پارلمان باشد، از برنامه سیاسی او برای آینده نشئت میگرفت. چون حالا دیگر باهنر برای آینده سیاسی خود نقش «کارگردانی» اصولگرایان را در نظر گرفته و باید برای اینکه بازیگران بیشتری به این کارگردانی تن دهند، نظرات آنها را تأمین کند.
اینگونه است که اکثریت مجلس به دلیل اینکه در میان اصولگرایان بیرون مجلس در اقلیت هستند، جایی در برنامههای باهنر نمییابند. اما برعکس مجلس که اکثریتش در اختیار میانهروهای نزدیک به لاریجانی است، تشکلهای فعال اردوگاه اصولگرایی این روزها بیشتر، در اختیار تندروهاست. از جمعیت رهپویان به دبیرکلی زاکانی و جمعیت ایثارگران به دبیرکلی فدایی تا جبهه پایداری به دبیرکلی آقاتهرانی. در اردوگاه اصولگرایان باد اینقدر به پرچم تندروها میوزد که سنتیهایی مانند مؤتلفه نیز به آنها پیوستهاند و باهنر اگر بخواهد با همان جامعه اسلامی مهندسین و میانهروهای نزدیک به لاریجانی بماند، نمیتواند در بین بخش پرسروصدای جناح راست کارگردانی کند.
آیا باهنر اوضاع را پیشبینی کرده است؟
شاید سودای نشستن بر مسند کارگردان جریان اصولگرایی را بتوان مهمترین علت کنارهگیری باهنر از فضای رقابت انتخاباتی دانست. چراکه ورودش به عرصه انتخابات مستلزم قرارگرفتن در یکی از دو طیف اصولگرایان (معتدلین و تندروها) و حمایت از یکی از دو طرف بود. چیزی که باهنر در این سالها از آن اجتناب کرده تا همواره در میان هر دو طیف جایگاهی داشته باشد. اما در کنار این موضوع، یک دلیل مهم دیگر نیز میتوان برای کنارهگیری باهنر متصور بود. او کسی است که از ابتدای انقلاب تاکنون، تنها در دو مجلس حضور نداشته است: «مجلس اول و مجلس ششم». اگر انتخاب او در مجالس دوم و سوم را تحتتأثیر فضای ابتدای انقلاب و نسبت او با شهید باهنر بدانیم، او در ادامه راه، همواره مهمان مجالس اصولگرا بوده و در مجلس ششم جایی نداشته است.
از این منظر شاید بتوان با توجه به شامه خوب باهنر که اندوختهاش از سالها حضور در عرصه سیاسی است، از هماکنون پیامی دیگر را نیز از خداحافظی باهنر دریافت کرد. شاید او زودتر از دیگر اصولگرایان فهمیده که مجلس دهم، جای زیادی برای مانورهای طیف تندروی اصولگرایان نخواهد داشت و طیف معتدل نیز زعامت لاریجانی را برای خود انتخاب کرده و تن به کارگردانی باهنر نخواهد داد. با این تحلیل، شاید بهترین انتخاب برای باهنر همان تصمیمی بود که پس از یک سال سبکوسنگینکردن، موفق به گرفتنش شد. باهنر البته روز گذشته در جمع اعضای تشکل تحت ریاستش یعنی جامعه اسلامی مهندسین گفته: «برخی فکر کردند که من چون رأی نمیآورم، ثبتنام نکردم، اما باید بگویم که من در مجلس ششم احساس میکردم که اگر کاندیدا شوم رأی نمیآورم، اما صحنه را ترک نکردم.
من اطمینان دارم که در این دوره اصولگرایان پیروز انتخابات مجلس هستند، هرچند که اصلاحطلبان نیز اقلیت قدرتمندی را در این دوره تشکیل میدهند». پیشبینی باهنر از پیروزی اصولگرایان در انتخابات را شاید بتوان به حساب امیددادن فردی که خود را کارگردان اصولگرایان میداند، به بازیگرانش دانست. اما مهم، هوشمندی او در اتخاذ تصمیم بهموقع است. هرچند شاید برای اینکه درباره ادعای باهنر مبنی بر «خداحافظی با مدال طلا» قضاوت کنیم، به تأملی بیشتر نیاز است، اما فعلا میتوان گفت خداحافظی باهنر با صندلی مجلس، تصمیمی بود که اگر گرفته نمیشد، او را به جایگاهی بسیار متزلزلتر از وضعیت فعلی در اردوگاه پرليدر و کمرهروی اصولگرایی تنزل میداد.
نظر کاربران
تصمیم آقای باهنر بعنوان سیاستمدار با تجربه های مفید عاقلانه بود کاش دیگر اصولگرایان نیز مثل ایشان برای خودشان تحلیل واقعی داشتند در رفتار شان تجدید نظر میکردند