«استراحت مطلق» با بایکوت میلیاردی شد
هشدارهای تازه یکی از مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در خصوص ممنوعیت تبلیغ محصولات فرهنگی و به طور خاص فیلمهای سینمایی در شبکههای ماهوارهای فارسیزبان، این پرسش را پیش آورده که چرا تهیهکنندگان به سمت و سوی تبلیغ در این شبکهها سوق یافتهاند و در مقابل چه گزینه داخلی برای تبلیغ محصولات فرهنگی وجود دارد؟
حسین نوشآبادی، سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در بیست و یکمین نشست رسانهای خود، درباره پخش تیزر فیلمها از سوی شبکههای فارسیزبان اینطور موضع گرفت: «هرگونه همکاری، تماس و مصاحبه و ارسال آگهی و سفارش به شبکههای فارسیزبان تخلف محسوب میشود و این موضوع در مصوبات گذشته و مقرراتی که در دولت کنونی ارائه شده بارها تاکید شده است.»
سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به اینکه هنرمندان ما باید مراقب باشند که آب به آسیاب دشمن نریزند، تاکید کرد: «پخش آگهی آلبومهای موسیقی و تبلیغات هنری و یا محصولات صنعتی و آرایشی و بهداشتی ممنوع است. اگر تعمدی در ایجاد ارتباط و تعامل در میان باشد حتماً از طریق قانونی برای جلوگیری از ادامه فعالیت ها اقدام خواهد شد.»
سخنان این مقام مسئول وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از چند جهت قابل توجه است. از منظر نخست، قطعاً نباید تولیدکنندگان محصولات فرهنگی، با ارائه آگهی به شبکههای ماهوارهای فارسیزبان که قالباً هویت مذمومی دارند، عملاً به رونق و تقویت این شبکهها کمک کنند و از این حیث انتظار میرود از ظرفیتهای داخلی برای تبلیغ محصولات فرهنگیِ داخلی بهره برداری نمایند.
از منظر دوم، میتوان به جستجو برای پاسخ به این پرسش پرداخت که تولیدکنندگان محصولات فرهنگی داخلی و به طور خاص تهیه کنندگان فیلمهای سینمایی با چه شرایطی مواجه شدهاند که پیه هزینههای احتمالی را به تن مالیدهاند و در شبکههای فارسی زبان ماهوارهای اقدام به تبلیغ آثارشان نمودهاند؟ آیا نمیتوانستند از همین ظرفیت در بستر داخلی بهره برداری نمایند؟
آنچه مسلم است، استفاده از ظرفیت داخلی برای تبلیغات فرهنگی -برخلاف شعارها- آنچنان محدود و گزینشی شده که اساساً امکان تبلیغات نیست. به عنوان نمونه تبلیغات فیلمهای سینمایی در تلویزیون به برخی محصولات و آن هم در تعداد محدود پخش آنونس خلاصه میشود. در واقع اگر هفت خوان رستم پشت سر گذاشته شود و آنونس یک فیلم بتواند مجوز پخش در تلویزیون را بگیرد و در عین حال ستاره فیلم از منظر تلویزیون ممنوع التصویر نباشد و با حذف این ستاره از آنونس، کارکرد تبلیغاتی آنونس بیاثر نشود، میتوان به پخش چند باره یک آنونس داست.
البته این تبلیغات نیز بسیار پرهزینه است و آنگونه که عباس حقیقی، مدیر پخش جوزانفیلم گفته است: «یک فیلم برای دیده شدن حداقل نیاز به ۲۰ روز آنتن تلویزیون و پخش روزانه ۷ الی ۱۰ نوبت تیزر دارد. این حجم پخش تیزر حداقل نیاز به ۲۰۰ میلیون دارد. به گفته حقیقی، هزینه استفاده از این ابزار تا اندازهای بالاست که بخش خصوصی در اکثر موارد امکان بهره گرفتن از آنها را ندارد.» و البته این امکان تبلیغی نیز به دلایل فوق الاشاره لزوماً برای هر فیلمی قابل دستیابی نیست.
تبلیغات شهری یکی دیگر از ظرفیتهای تبلیغی است که این ظرفیت نیز بسیار گرانقیمت است و هزینه تبلیغ روی یک بیلبورد برجسته در تهران برای مدت یک ماه، ۳۰۰ میلیون تومان است که از فروش برخی فیلمها بیشتر است! به زعم برخی ناظران هزینه تبلیغات محیطی برای فیلمهای سینمایی و دیگر محصولات فرهنگی از سال ۱۳۹۱ تاکنون، رشدی ۱۰ برابری داشته که طبیعتاً با فضای کنونی سینما و اقبال محدود مخاطبان همخوانی ندارد.
متاسفانه ظرفیتهای شهری نیز به خوبی بهره برداری نمیشود و در حالی که هر تیر برق در تهران همچون شهرهای اروپایی میتواند فرصتی ارزان قیمت برای تبلیغات تئاتر، موسیقی، سینما و دیگر برنامههای فرهنگی و هنری باشد، ظرفیتهای تبلیغاتی در چند بخش مشخص محدود شده و در واقع نه ارائه کنندگان این تبلیغات از این ظرفیت بهره برداری میکنند و نه هنرمندان امکان بهره مندی از این ظرفیتهای بکر را دارند.
در چنین فضایی، تهیه کننده سینما که سرمایهاش را در حال نابودی مییابد و فیلمش بدون تبلیغات حتی توان بلیت فروشی به اندازه بازگرداندن سرمایه اولیهاش را نیز ندارد، چارهای جز پناه بردن به هر روش ممکن برای تبلیغ نمییابد و طبیعتاً شبکههای ماهوارهای فارسی زبان که متاسفانه مخاطب بسیار گستردهای دارند، با بستههای تبلیغاتی بسیار ارزان قیمت -نسبت به نمونههای داخلی- به راحتی این تهیه کنندگان را جذب میکنند.
بنابراین آیا بهتر نیست پیش از خط و نشان کشیدن برای اهالی فرهنگ و هنر، ظرفیتهای تبلیغات داخلی را فراهم نمود که اساساً مسیر آب به سمت آسیاب دشمن نرود؟
ارسال نظر