۲۷۶۵۵۳
۱۹ نظر
۵۶۳۴
۱۹ نظر
۵۶۳۴
پ

نقد جالب یک شاعر بر «کجایی» چاووشی

اسماعیل امینی شاعر و منتقد ادبی،‌ طی یادداشتی به بررسی ترانه «کجایی» محسن چاووشی پرداخته است.

خبرگزاری فارس: اسماعیل امینی شاعر و منتقد ادبی،‌ طی یادداشتی به بررسی ترانه «کجایی» محسن چاووشی پرداخته است.

دکتر اسماعیل امینی در این یادداشت آورده است:

اول این ترانه مشهور و پُرطرفدار را بخوانید:

یه پاییز زرد و زمستون سرد و

یه زندون تنگ و یه زخم قشنگ و

غم جمعه عصر و غریبی حصر و

یه دنیا سوالو تو سینه‌م گذاشتی

جهانی دروغ و یه دنیا غروب و

یه درد عمیق و یه تیزی تیغ و

یه قلب مریض و یه آه غلیظ و

یه دنیا محالو تو سینه‌م گذاشتی

رفیقم کجایی؟ دقیقا کجایی؟

کجایی تو بی من، تو بی من کجایی؟

یه دنیا غریبم

کجایی عزیزم

بیا تا چشامو تو چشمات بریزم

نگو دل بریدی

خدایی نکرده

ببین خواب چشمات با چشمام چه کرده

همه جا رو گشتم

کجایی عزیزم

بیا تا رگامو تو خونت بریزم

بیا روتو رو کن

منو زیر و رو کن

بیا زخمامو یه جوری رفو کن

عزیزم کجایی؟ دقیقا کجایی؟

کجایی تو بی من، تو بی من کجایی؟

کسانی گفته‌اند که بعضی از سطرهای این ترانه، یا معنای درست حسابی ندارد یا معنایش قابل فهم نیست. حتی کسانی از اهل زبان فارسی کمک خواسته‌اند که سطرهای سخت این ترانه را برای‌شان معنا کنند.

حالا از اول تا آخر این ترانه را به زبان ساده بازنویسی می‌کنم، تا فهمیدن معنایش آسان بشود.

در این ترانه یک نفر است که حرف می‌زند برای یک نفر دیگر. این که حرف می‌زند (راوی) به آن کسی که الان نیست می‌گوید که: تو در سینۀ من این چیزها را گذاشته‌ای:

یه پاییز زرد و زمستون سرد و

یه زندون تنگ و یه زخم قشنگ و

غم جمعه عصر و غریبی حصر و

یه دنیا سوالو

بعد هم می‌گوید که: تو این چیزها را هم در سینه من گذاشته‌ای:

جهانی دروغ و یه دنیا غروب و

یه درد عمیق و یه تیزی تیغ و

یه قلب مریض و یه آه غلیظ و

یه دنیا محالو

بنابراین آن کسی که این چیزهای ناجور و خطرناک را در سینه خواننده و راوی ماجرا گذاشته و غیبش زده، نباید آدم خوبی باشد، اما این راوی آن قدر آدم خوبی است که آن آدم غایب را با این کلمات دوستانه و مهربان صدا می‌کند:

رفیقم کجایی؟ دقیقا کجایی؟

کجایی تو بی من، تو بی من کجایی؟

یه دنیا غریبم

کجایی عزیزم

پس معلوم می‌شود که آن آدم خطرناک با آن چیزهای ناجوری که در سینه این راوی گذاشته، رفیقِ عزیزِ او بوده است. و ترانه‌سرای راوی ماجرا آن قدر او را دوست دارد که تا نداند او «آن رفیق خطرناک و عزیز» دقیقاً کجاست، غریب است نه یه ذره، بلکه یه دنیا!

همین یه دنیا غریب است که حال راوی را چنان خراب می‌کند که دیگر نه به معنا و منطق ترانه کار دارد و نه حتی به حرف‌هایی که در اول ترانه گفته است. بنابراین به آن رفیق عیزی می‌گوید:

کجایی عزیزم

بیا تا چشامو تو چشمات بریزم

نگو دل بریدی

خدایی نکرده

ببین خواب چشمات با چشمام چه کرده

همه جا رو گشتم

کجایی عزیزم

بیا تا رگامو تو خونت بریزم

این جمله را دوباره بخوانید «بیا تا رگامو تو خونت بریزم» یعنی اوضاع آن قدر به هم ریخته که ترانه‌سرا می‌خواهد بعد از ریختن چشمهایش در چشم رفیق، رگهایش را تکه‌تکه در خون آن رفیق بریزد، مثل ریختن ماکارونی در آب جوش.

از این جا به بعد اوضاع خراب‌تر می‌شود و قافیه هم می‌رود پی کارش:

خدایی نکرده

ببین خواب چشمات با چشمام چه کرده

هم چنین این جور قافیه سازی:

بیا روتو رو کن

منو زیر و رو کن

بیا زخمهامو یه جوری رفو کن

توجه کنید که این "رفوگر زخم‌ها" همان رفیقم و عزیزم است که معلوم نیست کجاست و دقیقاً کجاست و همان کسی است که این ترانه‌سرای زخمی و نیازمند رفو، رگ‌هایش را درخون او ریخته است، چرا؟ برای این که آن رفیقم کجایی دقیقاً کجایی؟ قبلاً درسینه او این چهارده قلم چیز خطرناک را گذاشته است:

یه پاییز زرد و زمستون سرد و

یه زندون تنگ و یه زخم قشنگ و

غم جمعه عصر و غریبی حصر و

یه دنیا سوالو

جهانی دروغ و یه دنیا غروب و

یه درد عمیق و یه تیزی تیغ و

یه قلب مریض و یه آه غلیظ و

یه دنیا محالو

***

به گزارش پایگاه خبری گلونی امینی در پایان این یادداشت آورده است: یادش به خیر آن روزگاری که ترانه‌ها معنی داشت و سخنرانی‌ها معنی داشت و خبرهای روزنامه‌ها معنی داشت و آدم‌ها آن قدر خوش‌خیال بودند که خیال می‌کردند، معنی داشتن چیز مهمی است و حرف بی معنی، هیچ ارزشی ندارد.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    شما سوادتو جای دیگه خرج کن این ترانه خیلی بجا و خوب بوده که انقدر مورد استقبال قرار گرفته

  • بدون نام

    نقد بی معنی بود

  • بدون نام

    به نظرم که متن خوبی داره

  • بدون نام

    اینی که اینا رو نوشته خیلی بیکار بوده انگار
    خودشم نفهمیده چی گفته

  • زینب

    من تاقبل از این کارای چاوشی رو گوش نمیکردم احساس میکردم بی حسه ولی اینو ک تو تیتراژشهرزاد شنیدم فهمیدم اشتباه کردم چاوشی عالیه هر چقد بقیه وایسادن سرجاشون چاوشی داره جلومیره

  • بدون نام

    وای خدای من چه مسخره بازی بزرگی

  • الهه

    انتقادش بیشترشبیه طنز شده ولی جالب بود

  • samira

    آقای امینی الان زورت گرفته که چاوشی شما رو تحویل نمیگیره.تو که ادعات میشه و شاعر هم هستی یکی از شعرات رو بگو تا من برات تفسیر بکنم که خنک بشم.الحسود لایسود
    چاوشی عشق است.یکی دیگه هم عشق است ولی اسمشو نمیگم چون اگه بگم پیامم پخش نمیشه.حالا که درخواستا زیاد شد میگم اول اسمش د هست

  • بدون نام

    شما ببینید چقدر قشنگ کار شده این آهنگ که می خوان نقدش کنند تا الان ندیدم آهنگی رو نقد کنند و تک تک ترانه ها رو بررسی کنند.

  • بدون نام

    ایشون وقت کردن تیغ اول دوم و گلدون جارو پارو نمیای نمیای و نقد کنن دوباره ی کاری گرفت ی سری ادم معلوم نیست از کجا پیداشون شد!

  • mehdi

    من طرفدار سرسخت آقای چاووشی نیستم
    ولی نقدتون خیلی بی مزه و بی معنی بود

  • دکتر مهسان رادمنش

    سلام. توی هیچ ترانه ای منطق رعایت نمیشه که بخواد توی این اثر بی نظیر رعایت شه! نقد این آهنگ از کسانی که اهل شعر و ادب هستند بعید هست...احساس جاش توی شعر و ترانه هست نه عقل و منطق! شعر خیلی هم معنی داره و واقعا دلنشینه! به نظر من نیازی به نقد نداره اصلا "اونقدر به دل همه نشسته و حرف همه رو زده که این نقد یه مسخره بازیه! و ضمنا منظور راوی از بجا گذاشتن اینهمه یادگاری تلخ، مرگ معشوق میتونه باشه و اگر مرگ هم نباشه قرار نیست معشوق اینکار رو به عمد انجام داده باشه بهتره به تناسب این آهنگ با سریال شهرزاد توجه کنید! چقدر شاعرا بیکارن ک همدیکه رو نقد میکنن

  • بدون نام

    به گزارش پایگاه خبری گلونی امینی در پایان این یادداشت آورده است: یادش به خیر آن روزگاری که ترانه‌ها معنی داشت و سخنرانی‌ها معنی داشت و خبرهای روزنامه‌ها معنی داشت و آدم‌ها آن قدر خوش‌خیال بودند که خیال می‌کردند، معنی داشتن چیز مهمی است و حرف بی معنی، هیچ ارزشی ندارد.

    یادش به خیر یه زمانی نقد و تحلیل که می خوندیپ واقعا تحلیل بود، نه هجونامه. و چقدر ساده ایم که انتظار داریم نقد شما واقعی باشه و معنی دار.
    باید این شخص رو فرستاد کلاس ادبیات بفهمه آرایه ادبی یعنی چی بعد بیاد ادعای استاد بودن و شاعری کنه!
    اولا اینکه اون شخص خطرناک با رفتنش اینا رو تو سینه شاعر قرار داده. و وقتی میگه یه تیزی تیغ رو تو سنم گذاشتی منظور این نیست که سینه اشو باز کرده یه تیغ گذاشته سینه اشو بسته. این یه آرایه ادبیه نه یه جمله تجربی که دارید دنبال ریختن رگ تو خون می گردید.
    شما اگه ادعای ادب و هنر داری باید بدونی که اینا چه معنی میده اگه نه که خودتونو زدید به نفهمیدن! مثل یه جوک یکی یا نمی فهمه نمی خنده یا می خواد گوینده رو خراب کنه نمی خنده.
    در کل نقدتون اصلا وارد نبود.
    آهان و یه چیز دیگه ترانه با شعر فرق داره. تو ترانه وزن و ریتم مهمه نه قافیه. اصلا برای این سایت به این خوبی متاسفم برای انتشار این هجونامه

  • دستی بر آتش در ادبیات

    با سلام به عزیزان خواننده
    از طرز نگارش و تحلیل سطحی نویسنده مطلب که با غرض نوشته شده برآن شدم توضیحاتی برای روشن شدن معنی عمیق این شعر خدمتتان عرض نمایم
    ۱_ جهانی دروغ و .. منظور رفیق نیست منظور جهان بیرحمیست که رفیق نازنینی را از آدم گرفته است
    ۲_ رگامو تو خونت بریزم یعنی خونی را که از تو در راستای هدفت بر زمین ریخته توسط بدخواهانمان ، نمیگذارم این خون با ارزش تو به هدر برود و رگهای ناچیزم را ذره ذره در هدفت حل میکنم که گویی رگان من در خونت ریخته میشود و نه خون تو در رگهای من. (خون تو با ارزش تر از اینست که در رگهای من ریخته شود این منم که باید رگهایم را در خونت حل کنم)
    ۳_ چشامو تو چشمت بریزم یعنی با چشمان تو جهان را ببینم
    با تشکر

  • مسعود

    به دوستانی که از نقد مغرضانه این آقا نارحت شدن باید بگم:
    هیچ وقت با یه خوک کشتی نگیرید
    چون کثیف میشی و از همه مهمتر اینکه خوک از این کار لذت میبره

  • سهرابی

    با سلام
    نظر آقای امینی محترم ولی به نظرم میرسه همه ی این چیزایی که به نظر ایشون باعث خطرناک شدن معشوق میشه استعاره از سختیهایی ست که عاشق در نبود معشوق میکشه پاییز زرد وزمستون سرد وزخم قشنگ و .....

  • سهراب

    با سلام به نظر من این شاعر نبوده که نقد کرده احتمالا عاشق شاعری شدن بوده.
    ولی ماش به جای اینکه وقت خودشو تلف می کرد و این خضع بلات رو می گفت و می نوشت می رفت کارتن موش و گربه رو بینه شاید که شانس شاعر قصه ما زیاد باشه و تو این قسمت موش و گربه این دوتا باهم آ شتی کنن.
    خخخخخخ شاعر هم نقد می کنه الیته وقتی مه می بینه طرف مقابلش از خودش خیلی بالاتر باشه

  • ایرانی

    خودمونیم یعنی این کسی مه این خبر رو تهیه کرده از خبرنگاری خیلی سرش میشه به نظرم که هم شاعر و هم خبرنگار قصه ما خودشون رو دست بالا گرفتن دوستان هویج یخورسن قبل خواب ماهم دعاتون می کنیم.خدااااا خدااااااااا دیگه خودت شفاشون بده

  • یاسی ربانی

    این ترانه زیبا و بی نظیره و این نقد واقعا انقدر مسخره و مغرضانست که نمی‌دونم چی بگم!

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج