اشکهای ۱۴ زن و دختر قربانی در دادگاه
فروردین ماه سال جاری وقتی زن جوانی با مراجعه به بازپرس مدیرروستا از شعبه ۶ دادسرای امور جنایی تهران پرده از سرنوشت شوم خود در خودرو ۲ شیطان برداشت تیمی از اداره ۱۶ پلیس آگاهی وارد عمل شد.
کارآگاهان هنوز به ردپایی از شکارچیان شوم زنان که به بهانه مسافرکشی به کمین مینشستند دست نیافته بودند که چند زن و دختر دیگر به سرنوشتهای مشابهی گرفتار شدند.این زنان و دختران همگی با تصور اینکه خودرو ۲ مرد شیطانصفت مسافرکش است سوار شده و با وجود التماسهای بسیار با تهدید به مرگ تسلیم خواستههای شوم آنها شده بودند.
کارآگاهان با مشخصاتی که به دست آورده بودند پس از اقدامهای اطلاعاتی و عملیاتی گسترده توانستند روز هفتم تیرماه سعید و فرهاد این دو مرد را بازداشت کنند. آنها ابتدا ادعای بیگناهی کردند ولی وقتی در برابر صفی از زنان و دختران وحشتزده قرار گرفتند سر به زیر انداخته و جرم سیاه خود را به گردن گرفتند.
در دادگاه
صبح دیروز دوشنبه ۲۳ آذرماه فرهاد و سعید در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی اصغرزاده و دو قاضی مستشار تحت محاکمه قرار گرفتند.
این در حالی بود که ۱۴ زن و دختر با چشمانی گریان و چهرهای وحشتزده برای مجازات ۲ جوان شیطانصفت ثانیه شماری میکردند.این جلسه محاکمه در سالن اجتماعات دادگاه کیفری یک در حالی برگزار شد که سومین عضو باند شیاطین به نام محمد که مالخر اموال سرقتی زنان بود حضور نداشت و وکیل خود را به دادگاه فرستاده بود.
در ابتدای جلسه دادگاه یکی از زنان درباره سرنوشت شوم خود گفت: در یک شرکت کار میکنم. عصر روز حادثه از آنجایی که حقوقم را گرفته بودم برای خرید عید به میدان هفتتیر رفتم. ساعت ۱۰ شب بود که برای رفتن به خانهمان سوار خودروی تیره رنگی شدم و سریع کرایهام را به راننده دادم.وی افزود: هنوز چند قدمی نرفته بودم که ناگهان متوجه حضور فرهاد در زیر صندلی جلو شدم و دیدم ماهرانه پنهان شده تا من او را نبینم. خیلی ترسیدم خواستم کاری کنم که دیدم درهای خودرو دستگیره ندارد و شیشهها هم بالا هستند. همان لحظه اعتراض کردم و از راننده خواستم ترمز کند تا پیاده شوم اما بیفایده بود. التماس کردم که باردارم تا رهایم کنند. همزمان فرهاد از صندلی جلو خود را به عقب رساند و با چکشی که در دست داشت ضربهای به من زد و خواست که حرف نزنم. او گردنم را بشدت فشار میداد بهگونهای که مرگ را جلوی چشمانم میدیدم. آنان با بیرحمی همه ۲۰۰ هزار تومان پول را از من گرفتند و سپس فرهاد در حالی که اصرار داشتم باردار هستم اعتنایی نکرد و پس از تسلیم کردن من به خواسته شومش در تاریکی و در محله خلوتی رهایم کردند.
پس از این اظهارات تکاندهنده زن جوان دیگری در جایگاه قرار گرفت و به قضات گفت: از فرهاد شکایت دارم. پس از سرقت پول و طلاهایم هر چه گریه کردم و به پایش افتادم توجهی نکرد و وی با تهدید مرا تسلیم خواسته پلید خود کرد و سپس آنها مرا در اتوبان رها کردند.
یکی دیگر از زنان گفت: وقتی سوار خودرو شدم و دیدم که فرهاد زیر صندلی مخفی شده است همانجا پی بردم که در چه دامی افتادهام. ابتدا التماس کردم رهایم کنند اما توجهی نکردند حتی به آنها گفتم فکر کنید که من خواهرتان هستم چون از قیافه فرهاد فهمیده بودم که وی اعتیاد دارد به او گفتم حاضرم برای درمان وی را به کمپ ترک اعتیاد ببرم و همه هزینههایش را پرداخت کنم و خواستم که رهایم کنند اما بیفایده بود. همزمان در بین مسیر با فرهاد درگیر شدم و تلاش میکردم که از مهلکه نجات پیدا کنم که متوجه حضور چند مأمور راهنمایی و رانندگی شدم ابتدا تصور میکردم الان مأموران به خودروی آنان که شیشهاش تاریک است ایراد میگیرند که همان لحظه فرهاد با تهدید قمه خواست که سرم را بالا نیاورم و سکوت کنم که مأموران متوجه موضوع نشوند و بدون اینکه مأموران ایرادی به شیشههای خودرو بگیرند آنان به حرکت خود ادامه دادند و مرا به حاشیه شهر بردند و فرهاد با تهدید به مرگ مرا تسلیم خود کرد.
یکی دیگر از زنان نیز گفت: وقتی سوار خودروی مسافرکش شدم فرهاد با تهدید چاقو خواست به نیت پلیدش برسد که همان لحظه او را به جان مادرش قسم دادم، آنجا بود که به من گفت تو نخستین کسی هستی که مرا به جان مادرم قسم دادی، او دست از سرم برداشت و همان لحظه در خودرو را باز کرد و من پا به فرار گذاشتم و موضوع را به پلیس ۱۱۰ اطلاع دادم.
وقتی زنان و دختران جوان یکی پس از دیگری داستانهای ترسناک ارابه شیطان را بیان کردند قضات عالیرتبه دادگاه کیفری از فرهاد که در همه این اقدامات نقش اصلی را داشت خواستند از خود دفاع کند.فرهاد در این مرحله خیلی کوتاه گفت: من و دوستم به خاطر اعتیاد و هزینههایمان تصمیم به زورگیری گرفتیم، میپذیرم که به آدمربایی و سرقت از زنان مسافر دست زدهام اما ادعاهای این زنان مبنی بر اقدامات شوم را نمیپذیرم.بنابر این گزارش، در این مرحله و با توجه به انکارهای عجیب فرهاد در مهمترین جرمش، ریاست دادگاه برای ادامه رسیدگی به پرونده، محاکمه را غیرعلنی اعلام کرد.
نظر کاربران
اعدام...
باید اعدام کنن این دوتا ملعون را
14بار اعدام
درس اخلاقی امروز "یکی دیگر از زنان نیز گفت: وقتی سوار خودروی مسافرکش شدم فرهاد با تهدید چاقو خواست به نیت پلیدش برسد که همان لحظه او را به جان مادرش قسم دادم، آنجا بود که به من گفت تو نخستین کسی هستی که مرا به جان مادرم قسم دادی، او دست از سرم برداشت و همان لحظه در خودرو را باز کرد و من پا به فرار گذاشتم و موضوع را به پلیس 110 اطلاع دادم."
خدایا خودت رحم کن.
بايد اعدام شون
فقط اعدام
واقعا دلم به حال تمام زنها و دخترای ایرانی میسوزه که کوچکترین امنیتی نداریم نه فقط تو خیابون که بعضیامون حتی تو خونه خودمون و بعضیامونم تو خونه همسرمون.بعد میگن چرا زنا سنگ شدن یا چرا فقط به مردا به دید مادی نگاه میکنن؟چون خیلی از زنها از مردا واقعا ناامیدن و اصلا اعتماد و علاقه ای بهشون ندارن
اين همه اعدام ديدين چي شد كار از ريشه خرابه به خودتون بيايد
از مسئولین محترم تمنا دارم زودتری حکم اعدامشان را صادر و اجرا کنن
باید اعدام کنن و اجسادشون رو هم بسوزونند حیف این خاک و این کشور که بخواد مدفن این بشه ........ اینها نفس 14 زن که جزو ناموس این مملکت هستند رو به قتل رسونند ...اعدام اعدام اعدام ................................اما بهتره قبل از اعدام تیم روان شناسی جامعه روشون تحقیق کنن و از نتایج تحقیقاتشون به نقطه نظری برسند که راه پیشگیری چیست ؟ بالاخره این موجودات 2 پا توی این جامعه رشد کردن چطور شد که به اینجا رسیدند
اگر این دو تا رو به همراه چند ملیون دیگه اعدام کنن شاید اوضاع بهتر بشه...وقتی کار نیست وقتی تهیه مواد مخدر ساده تر از خریدن گوجه فرنگی هست.وقتی امنیت نیست و... تا کی اعدام تا کی تهدید باید طرحی نو در انداخت.
من مادر دو دختر دانشجو هستم که تا به خانه برسند از نگرانی میمیرم تو را به فاطمه زهرا برای درس عبرت اعدام کنید این ملعون ها را
اعدام
نمی دانم چرا چنین پرونده هایی را این همه طول می دهند؟ چه کسانی حامی این افراد هستند ؟ زورگیران 70000 تومنی در عرض یک هفته بالای دار رفتند این هنوزهم در دنیا نفس می کشند و با اعدام کنید افرادی این چنینی را حتی بدون محاکمه.
البته در اجرای حکم سنگین برای اینگونه افراد شیطن صفت که زندگی افراد را به تباهی می کشند شکی وجود ندارد ولی قوانین ما هم بی اشکال نیستند و باید آنها را هم مجازات نمود. اگر به صحبت های یکی از این قربانیان توجه داشته باشید گفته که ماشینی که سوار شده بود دارای شیشه دودی و تار بود. استفاده از چنین شیشه هایی فقط برای افراد سیاسیون رده بالا و سفارتخانه هاست نه افراد معمولی. اگر یک پلیس راهنمتیی و رانندگی درستی می داشتیم ماشین آن افراد باید توقیف میشد و تصور کنید چه اتفاق خوبی می افتاد و این افراد همان موقع تحویل قانون شده و مجازات میشدند. متاسفانه در خیابان پر از همی ماشین هایی است که دارای شیشه های تاریک هستند بطوریکه از بیرون هیچ دیدی داخل ماشین هایشان نیست و این یعنی بی توجهی و سهل انگاری پلیس و بی قانونی و بی سر و سامانی. هر که هر چه دلش می خواهد انجام دهد ولی کاری به سیاست نداشته باشد. جای تعجب و تاسف است که پلیش ما اگر کمربند را داخل شهر نبندیم سریع جریمه میکند ولی از این خلاف بزرگ براحتی چشم پوشی می کند!!!!!!!!!!!!!!!!
منم ی بار مامور راهنمای رانندگی رو به جون مادرش قسم دادم که منو جریمه نکنه وقبول کرد وقتی ماشین رو میفروختم با اعتماد به نفس رفتم خلافی رو در بیارم همچین میگفتم که من خلافی ندارم همه می گفتن خوش به حالت بعد که برگه رو دادن دیدم 100 تومنه که یکیش همون قسم مامور بود که بعد من نوشته بود یکیشم مکالمه همراه بود که اولی دو برابر شده بود حالا هم قسمتون میدم اگه جریمه رو مینویسین بدین دست ادم تا ادم تکلیف خودشو بده 40 تومنو 80 نریزه
فقط وفقط سنگسار
بسوزونینشون با اسید. اعدام کمه.
اينايي كه به نظرات كاربران مبني بر اعدام شياطين نظر منفي دادن يك لحظه تصور كنن يكي از اون خانوما خواهر يا مادرشونه
لطفا اصلا حکم اعدام خوب نیست چنین خلافکاری حقش اعدام نیست چرا که آنها از اعدام وحشتی ندارند باید او را شکنجه تدریجی کرد تا با عذاب بمیرد نه به راحتی و درس عبرتی باشد برای دیگران
تاوقتی بگن اعتیاد یبیماریه وجرم نیست از این اتفاقات زیاد پیش میاد
اعتیاد شده یچیز عادی تو هر خونه ای میسه به معتاد پیدا کرد
دستگاه قضایی ما انقدر ضعیف داره با این جرایم برخورد میکنه که کلا شنیدن این اخبار برای مردم عادی شدن
مجله جان اگه امکانش رو داری خبر رو که پخش میکنی ، نتیجش رو هم اعلام کن که چه حکمی برای این گناهکاران اجرا شده
اعتیاد جرمه - بیماری نیس - کی ملت میخوان اینو بفهمن - اگه بچه ی معتاد دارید پیگیر باشید ،رهاش نکنید که به همچین هیولاهای دهشتناکی تبدل بشه - چقدر نفرین پشت سر خانواده و پدر و مادر این دو لجن وجود داره!