کشیدن بخیه «صدرا» به خاطر ندادن پول!
واقعیت پرونده صدرا، پسربچه ای که در شبکه های اجتماعی می گویند بخیه صورتش به خاطر ندادن پول، کشیده شده چیست؟
خبرآنلاین: واقعیت پرونده صدرا، پسربچه ای که در شبکه های اجتماعی می گویند بخیه صورتش به خاطر ندادن پول، کشیده شده چیست؟
زخمی یک سانتی‌متری بود، زیر چانه پسرکی که این روزها همه نام او را بلدند؛ صدرا. همه از ایران گرفته تا ینگه دنیا شنیده اند او برای درمان این زخم به کجا رفت، بیمارستان اشرفی اصفهانی خمینی شهر، شهرستانی با تراکم جمعیتی بسیار زیاد، چسبیده به غرب اصفهان بزرگ که این روزها به دو علت، اخبار آن بر سر زبانهاست. یکی واژگون شدن اتوبوس حامل دانشجویان دانشگاه آزاد شهر مجاور، در یکی از گردنه های پرشیب آن و دیگری به خاطر خبری که درباره زخم صدرا در رسانه ها پیچید؛ «والدین این پسر پول نداشتند و کادر درمانی بیمارستان، بخیه ای را که زده بودند، کشیدند!» اتفاقی غیر قابل باور
در روزهای اخیر، آنقدر اخبار ضد و نقیض و متفاوت از این جریان منتشر شده که واقعا نمی توان فهمید موضوع چه بوده؟ آیا کادر درمان به خاطر فقر خانواده صدرا، بخیه های صورت این پسرک را کشیده اند و گفته اند برو دنبال کارت؟ یا واقعیت چیز دیگری است؟
جو سنگین حاصل از انتشار این خبر در یک روزنامه محلی و پس از آن، پیگیری دوربین داغ و شتابزده یک بخش خبری شبانه تلویزیون، مجالی برای بررسی دقیق این مسئله به کسی نداده. جامعه هم که بارها نشان داده پتانسیل انعکاس اخباری از این دست را به وفور در خود مستتر دارد، با استفاده از شبکه های اجتماعی دست به کار شد تا بخش بزرگی از این رویداد، در هاله ای از ابهام بماند.
بیمارستانی کوچک در شهری شلوغ
بیمارستان اشرفی اصفهانی خمینی شهر، در خیابانی شلوغ قرار دارد. خیابانی که باعث شد چهار طرف این بیمارستان، پر از خانه های آجری چند طبقه شود که نشان می دهد این مرکز درمانی در وسط بافت مسکونی شهری با تراکم جمعیتی بسیار بالا ساخته شده است.
ورودی بیمارستان، از میله های افقی متحرک گذاشته اند تا ورود و خروج خودروها را کنترل کنند. اول حیاطی کوچک که با چند قدم به ورودی بیمارستان می رسد، بوفه ای گذاشته اند و کیک و ساندیسی می فروشند برای همراهان بیماران. آن سوتر، چند نیمکت آهنی سبز رنگ چیده اند تا همراهان خسته، روی آن بنشینند و نفسی چاق کنند تا نوبت ملاقات برسد. ورودی درمانگاه روزانه بیمارستان جداست، سمت راست ساختمان. سالن انتظاری دارد مانند همه بیمارستانها و وقتی بیماران برای ویزیت درمانگاه تخصصی و فوق تخصصی می آیند، باید روی نیمکتهای سفید این سالن، منتظر نوبت بمانند.
ورودی اورژانس و بخشهای بستری، این سو است، سمت چپ ساختمان که بالای سردر آن، تابلوی بزرگی نام بیمارستان و دانشگاه علوم پزشکی اصفهان را نوشته. اول ورودی، تابلویی به دیوار زده اند که تصویر رهبر انقلاب را دارد و گفتاری از ایشان که با حاشیه زرد، مشخص شده است: «نباید بیماران به جز رنج بیماری، دغدغه دیگری داشته باشند.» زیر این تابلو را روابط عمومی بیمارستان امضا کرده. از مقابل این تابلو، پذیرش اورژانس شروع می شود. اتاقکی شیشه ای که در کنار آن، نگهبانی اخمو نشسته و با سوءظن روندگان و آیندگان را نگاه می کند.
ورودی بخشهای بستری، کم آن سوتر است. طبقه همکف، آزمایشگاه و سیتی اسکن و تجهیزات تشخیصی است و طبقه بالا بخشهای بستری. هر کس وارد ساختمان که می شود، بوی دترجنت و ساولن و بقیه محلول های ضدعفونی زیر دماغش می زند. دیوارها، با سنگ سفید پوشیده شده و پیداست ساختمانی سن و سال دار است.
به ما گفته اند حرف نزنیم
طبقه بالا، از کنار راه پله ها، بخش جراحی زنان شروع می شود. این طرف، دفتر پرستاری است. مترون و سوپروایزر اینجا می نشینند که کارشان، مدیریت امور پرستاری بیمارستان است و پرستاران اورژانس هم مانند هر بخش دیگری از این مجموعه، زیرنظرشان قرار دارد. کنار دست اتاق مدیریت پرستاری، اتاق مددکار است.
مددکار این مرکز، خانمی است که دفاتر بزرگ روزانه را پر می کند. او حاضر نیست برای روشن شدن وضعیت پرونده صدرا جواب بدهد. پاسخش کوتاه است و بدون ابهام: «به ما گفته اند حرف نزنید. همینقدر بگویم این چیزهایی که می گویند درست نیست.»
بعدا معلوم می شود او توانسته برای هزینه پرونده صدرا، ۵۵ هزار تومان تخفیف بگیرد. تخفیف گرفتن، این روزها تقریبا همه کاری است که مددکاران بیمارستانها می کنند. چون در شلوغی بیمارستانهای دولتی، با وجودی که باید همه آحاد مردم بیمه شوند، باز هم کسی پیدا می شود که به هر دلیل، بیمه نشده. مانند والدین صدرا که بیمه ای نداشتند تا هزینه ۱۶۰ هزار تومانی ویزیت، تجهیزات، بخیه و پانسمان را بپردازند.
وقتی خانم صادقی، مددکار بیمارستان، حاضر نیست درباره اینکه واقعیت اصلی چطور بوده، توضیح دهد، باید سراغ پرستاران دیگر رفت.
انتهای سالن طبقه اول، بخش جراحی مردان است. بخشی شلوغ و در هم ریخته که پیداست ظرفیت اتاقهای آن، با تخت هایی اضافی که گذاشته اند، چند برابر استاندارد شده.
یکی از پرستاران، آقایی است بلندقامت و خوش صحبت. با خوشرویی درباره حادثه توضیح می دهد: باور کردنی نیست اینطور که می گویند همکار ما، بخیه را بعد از زدن، کشیده باشد.
این پرستار که در شیفت فعلی مسئول اعزام بیماران به مراکز دیگر از جمله بیمارستان الزهرا(س) اصفهان است توضیح می دهد: پرستاری که این کارها را به او نسبت می دهند، انسان بسیار شریفی بود که دکترای پرستاری داشت. حتی کسی که دکترای پرستاری هم نداشته باشد و مثل من بهیار باشد هم می داند نباید بخیه ای که تازه زده شده به خاطر ندادن پول، کشیده شود.
به نظر نمی رسد منطقی باشد بخیه ای که زده شده تا زخم زیر چانه پسرکی ۴ ساله را به هم بیاورد، به دلیل پول ندادن به صندوق، آن هم در بیمارستانی دولتی که عموما پرونده هایی از این دست، فراوان پیش می آید، کشیده شود.
سوپروایزر شیفت هم با این نظر موافق است. آقایی است باریک اندام، با حدود ۴۵ سال سن که ۳ تلفن روی میزش، لحظه ای از زنگ زدن ساکت نمی شوند. با حوصله، یکایک گوشی ها را جواب می دهد و در بین هماهنگ کردن بخشهای مختلف، ماجرا را به مسئولیت خودش و بدون هماهنگ کردن با اسمهایی مانند حراست و مدیریت که این روزها زیادی در بیمارستان اشرفی اصفهانی می گویند، تعریف می کند: چنین چیزی نیست که این روزها روی گوشی های تلفن و شبکه های اجتماعی مطرح می شود. پرونده این بیمار، هنوز هم در اورژانس است و همه چیز پیداست. وقتی اورژانس شلوغ می شود، پرستاران باید با یک دست، ده کار انجام دهند. آن روز هم همکار ما، طبق تشخیص و دستور دکتر، برای زخمی سطحی که حدود یک سانتیمتر زیر چانه بیمار بود، یک بخیه می زند و مادر بیمار را برای پرداخت هزینه پرونده به صندوق معرفی می کند.
این سوپروایزر بالینی در ادامه می گوید: بیمار پانسمان و آماده ترخیص می شود، ولی مادر بیمار به صندوق می گوید که پولی برای پرداختن ندارد. بیمار را به مددکاری راهنمایی می کند و از ۱۶۰ هزار تومان هزینه پرونده، ۵۵ هزار تومان به او تخفیف می دهند. مادر بیمار باز هم می گوید ۱۰۵ هزار تومان باقیمانده را ندارد.
میان توضیحات این مدیر پرستاری، خانم صادقی مددکار بیمارستان وارد اتاق می شود و اشاره می کند که باید با حراست هماهنگ شود. مدیر پرستاری شانه بالا می اندازد: حقیقت را آنطور که می دانم، می گویم. این روزها به اندازه ای به ما تلفن می شود و مردم ناسزا می گویند که پرستاران روحیه شان را از داده اند. مگر ما اینجا برای خودمان پول چاپ می کنیم یا هزینه ای که از بیمار می گیرند به جیب ما می رود که بعضی از مردم، تلفن می زنند و توهین می کنند؟
دوباره به ادامه ماجرای صدرا می پردازد: ما توی اورژانس، از این صحنه ها زیاد می بینیم. پرستاران یاد گرفته اند وقتی می بینند بیمار می گوید پول ندارم، صورتشان را آن طرف کنند تا اگر بیمار خواست برود، کسی مسئول نباشد. از این پرونده ها در بیمارستانهای دولتی زیاد است و کسی باور نمی کند پرستار به دستور پزشک، بخیه را کشیده. منتهی ظاهرا برخی از همکاران ما که دل خوشی از این مجموعه ندارند، مادر بیمار را که بدون پرداخت هزینه، پرونده را انداخت و بچه اش را برد، تحریک می کنند شکایت کند.
سوپروایزر بالینی حالا دیگر سر پا ایستاده و حرف می زند. انگار هیجان بازگویی ماجرایی که این روزها در همه شبکه های اجتماعی، رادیو، تلویزیون و حتی شبکه های ماهواره ای نقل محافل شده، او را وامی دارد تمام قد از شان حرفه ای خود و همکارانش دفاع کند: بیمار وقتی از در بیمارستان بیرون می رفته، یک بخیه در زخمش داشته و پانسمان هم روی بخیه بوده. این که چه کسی یا کجا و به چه خاطری این بخیه را کشیده، یا اصلا بخیه کشیده شده یا نه را ما نمی دانیم. این را باید دادگاه و دستگاه قضایی مشخص کند.
او، کاغذی می دهد که روی آن شماره تلفن نظام پرستاری اصفهان نوشته شده: ما در خمینی شهر، نظام پرستاری مستقل نداریم و با شهرستان اصفهان، مشترک هستیم و دفتر نظام پرستاری هم در خیابان آپاداناست. آنها هم برای تهیه گزارش رسمی به اینجا آمده اند و پرونده بیمار را مطالعه کرده اند. اقدامات انجام شده را پیگیری دیده اند و با بیماران و کادر درمان هم حرف زده اند. خوب می توانند راهنمایی کنند. الان هم که پرونده در اختیار دادگاه است.
رئیس دادگستری خمینی شهر: جزئیات را هنوز نمی دانیم
رئیس دادگستری خمینی شهر را در آخرین دقایق پیش از خروج از دادگاه، می بینیم. رسول یزدانی درباره پیگیری پرونده صدرا، حرف زیادی برای گفتن ندارد یا اینکه دلش نمی خواهد بیش از چیزهایی که اکنون در دهانها می چرخد، اطلاعاتی در خصوص این ماجرا بدهد. فقط به این جمله بسنده می کند: «پرونده در اختیار دادسراست و هنوز از دادستانی به دادگاه نرفته. برای همین جزئیات زیادی درباره این ماجرا هنوز نمی دانیم.»
یوسف کریمی معاون دادستان شهرستان خمینی شهر هم گفته بود که کادر متخلف بیمارستان اشرفی این شهرستان برای انجام تحقیقات تکمیلی با دستور مرجع قضائی، بازداشت شده اند.
اینطور که پیداست کادر درمانی که مستقیما در این ماجرا دست داشته اند از جمله پرستار و پزشک کشیک اورژانس تا لحظه نوشتن این کلمات در بازداشت به سر می برند و مشخص نیست اصل ماجرا آنچنان است که عنوان شده یا مسئله بر سر ندادن پول درمانی است که به نظر نمی رسد انجام نشده باشد.
زخمی یک سانتی‌متری بود، زیر چانه پسرکی که این روزها همه نام او را بلدند؛ صدرا. همه از ایران گرفته تا ینگه دنیا شنیده اند او برای درمان این زخم به کجا رفت، بیمارستان اشرفی اصفهانی خمینی شهر، شهرستانی با تراکم جمعیتی بسیار زیاد، چسبیده به غرب اصفهان بزرگ که این روزها به دو علت، اخبار آن بر سر زبانهاست. یکی واژگون شدن اتوبوس حامل دانشجویان دانشگاه آزاد شهر مجاور، در یکی از گردنه های پرشیب آن و دیگری به خاطر خبری که درباره زخم صدرا در رسانه ها پیچید؛ «والدین این پسر پول نداشتند و کادر درمانی بیمارستان، بخیه ای را که زده بودند، کشیدند!» اتفاقی غیر قابل باور
در روزهای اخیر، آنقدر اخبار ضد و نقیض و متفاوت از این جریان منتشر شده که واقعا نمی توان فهمید موضوع چه بوده؟ آیا کادر درمان به خاطر فقر خانواده صدرا، بخیه های صورت این پسرک را کشیده اند و گفته اند برو دنبال کارت؟ یا واقعیت چیز دیگری است؟
جو سنگین حاصل از انتشار این خبر در یک روزنامه محلی و پس از آن، پیگیری دوربین داغ و شتابزده یک بخش خبری شبانه تلویزیون، مجالی برای بررسی دقیق این مسئله به کسی نداده. جامعه هم که بارها نشان داده پتانسیل انعکاس اخباری از این دست را به وفور در خود مستتر دارد، با استفاده از شبکه های اجتماعی دست به کار شد تا بخش بزرگی از این رویداد، در هاله ای از ابهام بماند.
بیمارستانی کوچک در شهری شلوغ
بیمارستان اشرفی اصفهانی خمینی شهر، در خیابانی شلوغ قرار دارد. خیابانی که باعث شد چهار طرف این بیمارستان، پر از خانه های آجری چند طبقه شود که نشان می دهد این مرکز درمانی در وسط بافت مسکونی شهری با تراکم جمعیتی بسیار بالا ساخته شده است.
ورودی بیمارستان، از میله های افقی متحرک گذاشته اند تا ورود و خروج خودروها را کنترل کنند. اول حیاطی کوچک که با چند قدم به ورودی بیمارستان می رسد، بوفه ای گذاشته اند و کیک و ساندیسی می فروشند برای همراهان بیماران. آن سوتر، چند نیمکت آهنی سبز رنگ چیده اند تا همراهان خسته، روی آن بنشینند و نفسی چاق کنند تا نوبت ملاقات برسد. ورودی درمانگاه روزانه بیمارستان جداست، سمت راست ساختمان. سالن انتظاری دارد مانند همه بیمارستانها و وقتی بیماران برای ویزیت درمانگاه تخصصی و فوق تخصصی می آیند، باید روی نیمکتهای سفید این سالن، منتظر نوبت بمانند.
ورودی اورژانس و بخشهای بستری، این سو است، سمت چپ ساختمان که بالای سردر آن، تابلوی بزرگی نام بیمارستان و دانشگاه علوم پزشکی اصفهان را نوشته. اول ورودی، تابلویی به دیوار زده اند که تصویر رهبر انقلاب را دارد و گفتاری از ایشان که با حاشیه زرد، مشخص شده است: «نباید بیماران به جز رنج بیماری، دغدغه دیگری داشته باشند.» زیر این تابلو را روابط عمومی بیمارستان امضا کرده. از مقابل این تابلو، پذیرش اورژانس شروع می شود. اتاقکی شیشه ای که در کنار آن، نگهبانی اخمو نشسته و با سوءظن روندگان و آیندگان را نگاه می کند.
ورودی بخشهای بستری، کم آن سوتر است. طبقه همکف، آزمایشگاه و سیتی اسکن و تجهیزات تشخیصی است و طبقه بالا بخشهای بستری. هر کس وارد ساختمان که می شود، بوی دترجنت و ساولن و بقیه محلول های ضدعفونی زیر دماغش می زند. دیوارها، با سنگ سفید پوشیده شده و پیداست ساختمانی سن و سال دار است.
به ما گفته اند حرف نزنیم
طبقه بالا، از کنار راه پله ها، بخش جراحی زنان شروع می شود. این طرف، دفتر پرستاری است. مترون و سوپروایزر اینجا می نشینند که کارشان، مدیریت امور پرستاری بیمارستان است و پرستاران اورژانس هم مانند هر بخش دیگری از این مجموعه، زیرنظرشان قرار دارد. کنار دست اتاق مدیریت پرستاری، اتاق مددکار است.
مددکار این مرکز، خانمی است که دفاتر بزرگ روزانه را پر می کند. او حاضر نیست برای روشن شدن وضعیت پرونده صدرا جواب بدهد. پاسخش کوتاه است و بدون ابهام: «به ما گفته اند حرف نزنید. همینقدر بگویم این چیزهایی که می گویند درست نیست.»
بعدا معلوم می شود او توانسته برای هزینه پرونده صدرا، ۵۵ هزار تومان تخفیف بگیرد. تخفیف گرفتن، این روزها تقریبا همه کاری است که مددکاران بیمارستانها می کنند. چون در شلوغی بیمارستانهای دولتی، با وجودی که باید همه آحاد مردم بیمه شوند، باز هم کسی پیدا می شود که به هر دلیل، بیمه نشده. مانند والدین صدرا که بیمه ای نداشتند تا هزینه ۱۶۰ هزار تومانی ویزیت، تجهیزات، بخیه و پانسمان را بپردازند.
وقتی خانم صادقی، مددکار بیمارستان، حاضر نیست درباره اینکه واقعیت اصلی چطور بوده، توضیح دهد، باید سراغ پرستاران دیگر رفت.
انتهای سالن طبقه اول، بخش جراحی مردان است. بخشی شلوغ و در هم ریخته که پیداست ظرفیت اتاقهای آن، با تخت هایی اضافی که گذاشته اند، چند برابر استاندارد شده.
یکی از پرستاران، آقایی است بلندقامت و خوش صحبت. با خوشرویی درباره حادثه توضیح می دهد: باور کردنی نیست اینطور که می گویند همکار ما، بخیه را بعد از زدن، کشیده باشد.
این پرستار که در شیفت فعلی مسئول اعزام بیماران به مراکز دیگر از جمله بیمارستان الزهرا(س) اصفهان است توضیح می دهد: پرستاری که این کارها را به او نسبت می دهند، انسان بسیار شریفی بود که دکترای پرستاری داشت. حتی کسی که دکترای پرستاری هم نداشته باشد و مثل من بهیار باشد هم می داند نباید بخیه ای که تازه زده شده به خاطر ندادن پول، کشیده شود.
به نظر نمی رسد منطقی باشد بخیه ای که زده شده تا زخم زیر چانه پسرکی ۴ ساله را به هم بیاورد، به دلیل پول ندادن به صندوق، آن هم در بیمارستانی دولتی که عموما پرونده هایی از این دست، فراوان پیش می آید، کشیده شود.
سوپروایزر شیفت هم با این نظر موافق است. آقایی است باریک اندام، با حدود ۴۵ سال سن که ۳ تلفن روی میزش، لحظه ای از زنگ زدن ساکت نمی شوند. با حوصله، یکایک گوشی ها را جواب می دهد و در بین هماهنگ کردن بخشهای مختلف، ماجرا را به مسئولیت خودش و بدون هماهنگ کردن با اسمهایی مانند حراست و مدیریت که این روزها زیادی در بیمارستان اشرفی اصفهانی می گویند، تعریف می کند: چنین چیزی نیست که این روزها روی گوشی های تلفن و شبکه های اجتماعی مطرح می شود. پرونده این بیمار، هنوز هم در اورژانس است و همه چیز پیداست. وقتی اورژانس شلوغ می شود، پرستاران باید با یک دست، ده کار انجام دهند. آن روز هم همکار ما، طبق تشخیص و دستور دکتر، برای زخمی سطحی که حدود یک سانتیمتر زیر چانه بیمار بود، یک بخیه می زند و مادر بیمار را برای پرداخت هزینه پرونده به صندوق معرفی می کند.
این سوپروایزر بالینی در ادامه می گوید: بیمار پانسمان و آماده ترخیص می شود، ولی مادر بیمار به صندوق می گوید که پولی برای پرداختن ندارد. بیمار را به مددکاری راهنمایی می کند و از ۱۶۰ هزار تومان هزینه پرونده، ۵۵ هزار تومان به او تخفیف می دهند. مادر بیمار باز هم می گوید ۱۰۵ هزار تومان باقیمانده را ندارد.
میان توضیحات این مدیر پرستاری، خانم صادقی مددکار بیمارستان وارد اتاق می شود و اشاره می کند که باید با حراست هماهنگ شود. مدیر پرستاری شانه بالا می اندازد: حقیقت را آنطور که می دانم، می گویم. این روزها به اندازه ای به ما تلفن می شود و مردم ناسزا می گویند که پرستاران روحیه شان را از داده اند. مگر ما اینجا برای خودمان پول چاپ می کنیم یا هزینه ای که از بیمار می گیرند به جیب ما می رود که بعضی از مردم، تلفن می زنند و توهین می کنند؟
دوباره به ادامه ماجرای صدرا می پردازد: ما توی اورژانس، از این صحنه ها زیاد می بینیم. پرستاران یاد گرفته اند وقتی می بینند بیمار می گوید پول ندارم، صورتشان را آن طرف کنند تا اگر بیمار خواست برود، کسی مسئول نباشد. از این پرونده ها در بیمارستانهای دولتی زیاد است و کسی باور نمی کند پرستار به دستور پزشک، بخیه را کشیده. منتهی ظاهرا برخی از همکاران ما که دل خوشی از این مجموعه ندارند، مادر بیمار را که بدون پرداخت هزینه، پرونده را انداخت و بچه اش را برد، تحریک می کنند شکایت کند.
سوپروایزر بالینی حالا دیگر سر پا ایستاده و حرف می زند. انگار هیجان بازگویی ماجرایی که این روزها در همه شبکه های اجتماعی، رادیو، تلویزیون و حتی شبکه های ماهواره ای نقل محافل شده، او را وامی دارد تمام قد از شان حرفه ای خود و همکارانش دفاع کند: بیمار وقتی از در بیمارستان بیرون می رفته، یک بخیه در زخمش داشته و پانسمان هم روی بخیه بوده. این که چه کسی یا کجا و به چه خاطری این بخیه را کشیده، یا اصلا بخیه کشیده شده یا نه را ما نمی دانیم. این را باید دادگاه و دستگاه قضایی مشخص کند.
او، کاغذی می دهد که روی آن شماره تلفن نظام پرستاری اصفهان نوشته شده: ما در خمینی شهر، نظام پرستاری مستقل نداریم و با شهرستان اصفهان، مشترک هستیم و دفتر نظام پرستاری هم در خیابان آپاداناست. آنها هم برای تهیه گزارش رسمی به اینجا آمده اند و پرونده بیمار را مطالعه کرده اند. اقدامات انجام شده را پیگیری دیده اند و با بیماران و کادر درمان هم حرف زده اند. خوب می توانند راهنمایی کنند. الان هم که پرونده در اختیار دادگاه است.
رئیس دادگستری خمینی شهر: جزئیات را هنوز نمی دانیم
رئیس دادگستری خمینی شهر را در آخرین دقایق پیش از خروج از دادگاه، می بینیم. رسول یزدانی درباره پیگیری پرونده صدرا، حرف زیادی برای گفتن ندارد یا اینکه دلش نمی خواهد بیش از چیزهایی که اکنون در دهانها می چرخد، اطلاعاتی در خصوص این ماجرا بدهد. فقط به این جمله بسنده می کند: «پرونده در اختیار دادسراست و هنوز از دادستانی به دادگاه نرفته. برای همین جزئیات زیادی درباره این ماجرا هنوز نمی دانیم.»
یوسف کریمی معاون دادستان شهرستان خمینی شهر هم گفته بود که کادر متخلف بیمارستان اشرفی این شهرستان برای انجام تحقیقات تکمیلی با دستور مرجع قضائی، بازداشت شده اند.
اینطور که پیداست کادر درمانی که مستقیما در این ماجرا دست داشته اند از جمله پرستار و پزشک کشیک اورژانس تا لحظه نوشتن این کلمات در بازداشت به سر می برند و مشخص نیست اصل ماجرا آنچنان است که عنوان شده یا مسئله بر سر ندادن پول درمانی است که به نظر نمی رسد انجام نشده باشد.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
اره بابا این وصله ها اصلا به ما نمی چسبد
همش فوتو شاپه ههههه !!!!
پاسخ ها
یه تفریح جدیدی که ملت جدیدا پیدا کردن و انگاری خیلی حال میده راه انداختن یه موج و بعدش موج سواریه!!واقعا متاسفم
ممکنه وقتی مادره دیده برا یه بخیه میخوان ازش 150هزار بگیرن خودش اونو کنده وانداخته دور.....!!!
گاهی از این دست اتفاقا میفته تو بیمارستانا
باید دوربینا را ببینند...
آره دادا....
توی بیمارستان دکتر و پرستار و غیره کارمند هستند و از دستورات رئیس بیمارستان پیروی می کنند ,به نظر من سو مدیریت باعث این عمل غیر انسانی شده و باید مدیر بیمارستان توبیخ شود که البته ,که حتما آدم بانفوذیه باید به اشد مجازات و مانند یه چاق کش برخورد شود ,ما تو کشورمون از این مدیریت های انتسابی خیلی ضربه خوردیم.
پاسخ ها
پیروی از دستورات مدیر هم حد و حدودی داره اینطور نیست که هر کاری مدیر دستور بده مثل دزدی از مردم و این نوع کار کثیف زیر مجموعه هم باید انجام بدن و مقصر نباشن چون مثلن ممکمه از کار بیکار بشن توف بر اینجور حفظ شغل
من هم یک پرستارم و مثل بقیه همکارانم مجبورم تاوان بی کفایتی مسوولین را بپردازم؛ درمان رایگان حق هر ایرانی است چیزی که کله گنده های بی لیاقت از مردم سلب کرده اند و من باید به خاطرش دشنام بخورم
بخیه سطح زخم یک سانتی 160 هزار تومن میشه.؟؟؟!!! پرستاران یاد گرفته وقتی می بینند بیمار می گوید پول ندارم، صورتشان را آن طرف کنند تا اگر بیمار خواست برود.
من باور کردم:) شما صحیح می فرمایید
پاسخ ها
پول بخيه و ديگر اقداماتي كه پرستار انجام ميده تو جيب پرستار نميره و همه تو جيب پزشك ميره
دقیقا
ما روی خود را میچرخانیم تا بیمارانی که توسط اقایان بیمه نشده اند بتوانند از در خارج شوند چون اگر خود را به آن راه نزنیم حسابداری مجبور به دریافت است
این چه حرفیه یوزر عزیز که گویا پرستار هستید ما هم تو همین جامعه داریم زندگی می کنیم روتونو برمیگردونید؟ اصلا مگه میشه کسی بدون پذیرش و پرداخت پول بتونه پیش شما بیاد من نه قصد توهین به کسی رو دارم و نه زحمات کسی رو میخوام نادیده بگیرم ولی به شخصه انقد که دلم از پرستارای عزیز و برخوردنامناسب شون خونه از هیچ کس دیگه ای نیست . کاش جایی بود که میشد همه بیان و درد و دل هاشونو در این زمینه بگن چه مردم عادی و چه کادر پزشکی کشور شاید این جوری همه میدونستن که مشکل خودشون وطرف مقابل شون چیه و چطور میشه حلش کرد
این آقا باید بره داعش کار کنه موندم چرا تا حالا براش دعوتنامه نفرستادند.
پاسخ ها
نه عزيزم.برو از مسوولين بپرس كه چرا يك خانواده پول نداشته باشه.چرا از اين بعد به قضيه نگاه نميكنيد؟
اینا همشون مثل هم هستن. یکی از یکی بدتر!
این اتفاق ها هم زیاد افتاده و در ایران عادی شده
سه قشر داره باعث نابودی ایران میشه: ۱- فوتبالیست ها ۲- بازیگران ۳- جامعه پزشکان
چرا وقتی یه پزشک واسه یه سرما خوردگی ساده یه انداره ۱ سال دارو تجویز میکنه کسی اعتراض نمیکنه؟؟؟!!! قرار نیست که درمان سرماخوردگی یک سال طول بکشه. فقط فکر فروش دارو های خود و پول هستن...
بیسوادی از حرفات معلومه
اگه بلدی تو باید دکتر میشدی!چرا الکی اظهار وجود
میکنی؟؟؟؟
خداروشکر تو این کشور بیسوادهامونم اونقد فهم و شعورشون بالاست که دیگه میتونن حق و ناحق رو از هم تشخیص بدن لطفا بس کنین . فکر نکنین عقل کل هستین خودتون رو بالا تر دیگران نبینین یکی از دلایلی که برخورد پرستاران با مردم خیلی بد و زننده هست همینه که فکر می کنن خودشون همه چیزدان هستن و دیگران چیزی حالیشون نیست
من یک پرستار هستم فقط میتوانم بگویم کار ترخیص بیمار به پزشک و پرستار هیچ ربطی ندارد و ما فقط و فقط به وظیفه شرعی و انسانی بدون هیچ تبعیض اعم از قومی مذهبی ملیتی و نژادی عمل کرده و بیمار را مانند وسیله نمیدانیم زیرا خودمان هم عزیزانی داریم که قطعا بیمار میشوند و سر و کارشان به همین مراکز درمانی خواهد رسید
دولتمردان و مسئولان باید دو وجه این قضیه رو به دقت بررسی کنند و برای حل این قبیل مشکلات عدیده جامعه چاره اندیشی کنند.
1- یک وجه این قضیه مشکلات اخلاقی و مادی گرایی بودن برخی از پزشکان و کارکنان جامعه پزشکی است که زحمات سایر پزشکان متعهد و دلسوز رو زیر سوال میبرند.
2- وجه دوم و مهمتر این قضیه که عمداً و یا سهواً کمتر به آن توجه میشود، مسئله مشکلات اقتصادی و فقر در جامعه است که هنوز با گذشت بیش از 35 سال از انقلاب ، خانواده های بسیاری زیر خط فقر زندگی میکنند .
آخه برادر من توی بیمارستان خصوصی هم پول یک بخیه اینقدر نمیشه.بعد باید باور کنیم که فقط یک بخیه خورده؟
پاسخ ها
خدا نکنه به تور تعرفه های جدید بخورید
فقط یک بخیه ؟زخم یک سانتی ؟
مام باید باور کنیم که برای یک بخیه 150 هزار تومان درخواست کردن ؟
ههه دروغ که حناق نیست
بله ما کلا تکذیب میکنیم اگه خاج بود به قول دوستمون کمیته حیقیقت یاب تشکیل میشد
شما چرا سعی در دروغ جلوه دادن این خبر دارید؟
منم از اول به دوستام گفتم یک طرفه قضاوت نکنید امکان نداره یه پزشک عمومی این کارو بکنه .من حدس زدم شاید والدین این بچه با اینها بد رفتاری کردند و بعدشم جو سازی کردن .چون این پول که به جیب پزشک نمیره .همیشه دوطرف یک ماجرا رو تو زندگی مون بررسی کنیم.
پاسخ ها
شما یا پزشک هستین یا اینه خوش شانس بودین و تا حالا گذرتون به بیمارستان ها نیفتاده و اصلا خبر این جامعه و دل پر درد مردم ندارین . ایشالا هیچ وقت هم گذرتون به این بیمارستان ها نیفته و همین طور خوش خیال باقی بمونید بدم کسی هم تو جامعه باشه که انقد خوش بینانه راجع به اینها قضاوت کنه
یکی از دوستان گفتن که پول به جیب پزشک نمیره ، ولی این دقیقا جاییه که پول میره ، تو جیب پزشک ، چون سهامداران هر بیمارستان پزشکانی هستند که سرمایه خودشونو تبدیل به سهام بیمارستان میکنن و به نوعی شریک بیمارستان تو سودش میشن .
البته من نمیگم حقشون نیست یا هست ، فقط میخواستم بگم که اطلاع داشته باشین
پاسخ ها
دقیقا درست میگید +++++++++
برای یک زخم یک سانتی متری 160000 تومان برای مثلا یک تصادف کوچک که چند زخم پنج سانتی متری باشد چقدر باید هزینه درمان پرداخت شود؟!
یک بخیه یک سانتی 160 هزارتومن ؟
پاسخ ها
این اعداد رند پیش دریافتهای مراکز دولتی است نه هزینه بخیه وبرای تشکیل پرونده در کلیه بیمارستانها بیشتر از هزینه دریافت میشود
اقای مرتضی فرض کنید والدین سرو صدا کردن . اونوقت باید بخیه صورت بچه رو کشید. اونم بچه 4 سااااااله. اصلا میدونی بی پولی یعنی چی ؟؟؟ مخصوصا وقتی پاره تنت مریض باشه و پول نداشته باشی.
خود همین سایت خبر فارسی که اولش کاسه داغتر از آش شده بود ، مردم ایران کلا سطحی نگر و جوزده شدن و خیلی راحت سوار موج خبری تهمت و افترا میزنن.
آخرشم هردو نفر بی گناه شناخته میشن حالا ببینین کی گفتم
هدف از ایجاد این داستان و داستانهای مشابه در واقع ادامه دادن پروژه بی اعتماد کردن مردم به پزشکان و سپردن طبابت به طبیبان سنتی است شبیه همان چیژی که در دوران قاجار رایج بود
پاسخ ها
عجب !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
جاداره یه فیلم از بیمارستان تهیه بشه تا همه ببینند این شهر پرتراکم چه امکاناتی داره
لطفا مسولین توجه کنند
امروز تو تاکسی راننده حرف خیلی قشنگی زد
میگفت الان همه گیر دادن به اون دکتر که چرا بخیه اون بچه رو باز کرد ، این درست که کارش غیرانسانی بوده
میگفت اصلا بیان اعدامش کنن
سوالش این بود که چرا یکنفر نگفت و نمیگه که چرا پدر اون بچه 100 هزار تومن پول نداشته ؟؟؟!!!!
نماینده های دلواپس ، برا این فقرا دلواپس نمیشید؟
اعتراض نمیکنید ؟
به این فقر و نداری!!؟؟؟
از صمیم قلب آرزو میکنم این موضوع دروغ باشه و همینطور که شما میگید این اتفاق نیفتاده باشه.
اگر بیمار پول نداشت پرستاران روشون رو برمیگردونن که بیمار بره بیرون..... وای دارم شاخ درمیارم.. جوک سال رو هم شنیدیم...خخخخخخخخخخخخخ
چرا ما خمینی شهریا که این همه کار خوب و خیرخواهانه انجام میدیم را نمی گویند ولی یه زخم بخیه که اصلا اینقدر رسانه ای شدن را نداره بزرگش می کنند ......چرا خبر فوت نوزاد الیگودرزی را رسانه ای نمی کنند ؟؟؟؟؟
اگر واقعیت داشته باشد خیلی بده
چون همگي متاسفانه ، تجربيات مشابهي از مطب و كلينيك و بيمارستان و پزشك و پرستار و نوع برخوردشون داريم ، حتي !؟ اگر موضوع دروغ هم باشه ! براحتي مي پذيريم ، چون اين نوع برخورده رايج و ملموسه .
مردمو چی حساب میکنن؟
یه زخم یک سانتی،
با یه بخیه،
بیمارستان دولتی!
صد و شصت هزار تومان؟!؟!؟'!!؟!
اگر دروغ که از راست هم راست تر چرا با این خانواده مصاحبه نمیشه تا خانواده رو تهدید کنن به راست گفتن شما بخونید دورغ گفتن!!!
چرا نظر قبلی من رو سانسور کردید می ترسید خبر و نظر رو نزارید!
امروز رفتم یکی از بیمارستانهایی شهر تهران خانمم از تب داشت میسوخت مردک گفت ما تزریقات نداریم برو درمانگاه بزن .اخرشم نزدن
دم خروس را باور کنم یا حرف شما را ؟ چرا پس دکتر و پرستار را دستگیر کردند و قراره به جرمشان رسیدگی بشه ؟
اگر بیمار پول نداشت پرستاران روشون رو برمیگردونن که بیمار بره بیرون..... وای دارم شاخ درمیارم.. جوک سال رو هم شنیدیم...خخخخخخخخخخخخخ
دکتر خوب هم هست ولی یه عده شورشو در اوردن . بابام جان با جون مردم تجارت کردن زشته خدارو خوش نمیاد . من خودم یه برخورد خیلی بدی داشتم به خاطر نداشتن پول جراحی چنان حرفی شنیدم و چنان برخوردی دیدم که هنوز بعد اژ گذشت چهار سال از به یاد اوردنش هم حالم بد میشه . خدایی هم هست نکنید این کارهارو نام دکتر های خداشناس رو هم خراب میکنید . مگه انسان چندسال و چند بار زندگی میکنه شما تحصیل کردهای مملکتین باید کمک کنید مملکت آباد بشه و به ضعیف ترها کمک کنید و فرهنگ سازی کنید و... نه این کارها . البته پزشکان خوب و مردمی کم نداریم و روی چشم ما جا دارند .ممنون
جالبه یه زخم کوچولوی یک سانتی بوده شاید اصلا نیازی نبوده ببرنش بیمارستان و جالبتر این که از بخیه زخم یک سانتی بالای 100 هزار تومن پول میخواستن . نمیدونم تا کی میخوایین مردم رو گول بزنین و عذر بدتر از کناه بیارین
پول ندارن تو بیمارستان دولتی سرشونو اون ور میکنن که بیمار بره؟؟؟؟؟
تو مراکز درمانی ایران در بدترین شرایط بیمار اول پول می گیرند بعد درمان رو شروع می کنند.من نمیدونم چرا سعی می کنید از واقعیت جامعه چشم پوشی کنید؟
با یه زخم یه سانتی که مسلما یه شایعه بوده و بعدا هم تکذیب میشه خوب سرپوش گذاشتن روی کشته شدن تعداد زیادی انسان بخاطر آنفلونزا و چقدر هم وطنای ساده ای داریم که هنوز دارن بخاطر زخم یه سانتی بحث میکنن....و چیزای مهم تر رو فراموش کردن...
بعضی ها انگار تازه از خواب بیدار شده اند.بابا خود وزیر هم گفت اشتباه شده و اصلا اینجوری که جوسازی شد نبوده.بابا بخدا یک شانتاژ رسانه ای بر علیه پزشکان است.دراین اپیدمی آنفلوانزا چرا کسی یک کلمه از پرستاران و پزشکان که در خط مقدم ابتلا به بیماری هستند ودارند با اخلاص کار میکنند چیزی نمیگه؟آخر تا کی دروغ و سرسره بازی بر امواج احساسات مردم؟
تمام کسانی که به این واقعه اعتراض کردن بیشتر به خاطر همزاد پنداری بود اگر آقای وزیر واقعا میخواد در جریان درد دل های مردم از اعوامل پزشکی ایران قرار بگیره باید صفحه ای بذاره و از مردم بخواد که بیان و مشکلاتی رو که با دکترها و بیمارستان ها داشتن بیان کنن اون وقت می بینید که چقدر از این دست فجایع رخ داده و صداش در نیومده
شمایی که براحتی میگی پرستارا روشونو بر میگردونن که مریض بدون تسویه فرار کنه دروغ میگه خدا بدادت برسه بخاطر تهمتت
اخه خودم که خیلی وقت ها HIS بودم همین کارا رو میکردم یا تعداد خدماتو کم وارد میکردم
خدا بخاطر ندونسته تهمت و تخریب کردنتون ........
بارها طرف پول نداشت مسئول ازش مدرک میگرفت که بعد بیاد تسویه کنه که سیستم مسخره بیمارستان حداقل از جیب پرسنل اش کم نکنه
شما همش دم از بیمه می زنید ما دفترچه بیمه هم داشتیم ،سردخترم برایرافتادن به زمین توخیابون شکست رفتم به بیمارستان دولتی یکی از شهر های دیگراستان اصفهان تا پول را به صندوق واریزنکردم وقبض برای پرستار نیاوردم اقدام به بخیه نکرد؟ بیمه ودفترچه کیلو چنده؟
من بخاطر ناراحتی قلبی پدرم زیاد برام پیش میاد که ایشون رو به اورژانس یکی از بیمارستان های قلب تهران ببرم و اولین کاری که باید انجام بدم رفتن به پذیرش و پرداخت هزینه هست و قبل از پرداخت هزینه هیچ کاری برای مریض انجام نمیشه
با اين دروغي كه نوشتي واقعا وجدانت را زير پا گذاشتي. واقعيت را بنويس و از ان دفاع كن چه بسا بچه خودت هم به چنين وضعي دوچار شود.
با سلام من در سال 1382 در حین کار ساختمانی از ناحیه سر در اثر برخورد سطل فلزی دچار پاره گی پوست سر شدم ومن را به بیمارستان نوشهر انتقال دادند دکتر بیمارستان به خاطر ده هزار تومان ناقابل گفت از بخیه زدن خودداری کرد که با واکنش اطرافیان که نزدیک بودند دکتر را بخیه بزنند مجبور به اینکار شد هرروز در بیمارستان های ما این امر یک چیز عادیه اگر همه فیلم بگیرند ببین چه شود.
يواش يواش از سريال در حاشيه مهران مديري داره خوشم مياد
بايد اسمشو ميذاشت در متن
این گزارش واسه خود خبر انلاینه؟
چقدر از هییت امنا بیمارستان پول گرفتین؟
دو صفحه گزارش و اینکه مادره بچش رو برد و بعضیا از داخل مجموعه او را تحریک کردند؟
چرا تحریک کردند؟ همه را تحریک کردند یا اونهایی که پولی برای پرداخت ندارند.
اصولا کسی که پولی برای پرداخت ندارد و در حال فرار ست..دیگر برنمیگردد تا احتمالا محکوم شود.چه برسد به شکایت و شکایت کشی.؟؟؟
من خودم تو بیمارستان کار کردم اون اقایی که میگه پول بیمارستان تو جیب ما نمیره دروغ میگه چون آخر هر ماه راندمان میدن که مبلغش بستگی به درآمد بیمارستان داره
فکر میکنم یک عکس حقیقی از صدرا جای این همه صحبت را میگرفت.
سلام. یه بخیه یک سانتی 160 تومن؟؟؟؟ واقعا که .خداروشکر دولتی بوده اگر شخصی بود یه میلیونی میشد. مثلا شما میخواهین درستش کنین !
بسمه تعالی
ماست مالی که میگن اینه ، دم شما گرم . گوش های ما دراز و مخملی
باور کردیم ،خیالتان راحت
باسلام و احترام
کلیه پرسنل مخصوصا پرستاران و دکتران شیفت؛
طبق ماده ۹ آیین مجازاتها و تخلفات اداری باید انفصال گردند.
به اینان میگویند : مفسد فی الارض.
خبر نويسي شما خيلي خيلي اشكال داره پر از جملات تكراري و انتخاب نوع نگارش هم داستان نويسيه كار خبرگزاري رو رها كنيد يا تغيير كنيدو خبرنگار باشيد.