اولین هدف جوانان ایرانی از ازدواج
به عقیده یک جامعه شناس، بین دهه هفتادی ها و دهه شصتی ها شکاف نسلی به وجود آمده است و در حال حاضر شاهد بروز و ظهور تشکل های نوین خانوادگی مثل ازدواج سفید و یا همباشی هستیم.
شیرین احمدنیا، جامعه شناس، با حضور در کافه خبر در مورد تغییرات ارزشی نسل جدید گفت: اتفاق کلی که در جامعه ما افتاده است و همه ما شاهد آن هستیم، تغییرات ارزشی با شتاب بسیار است، و این تغییرات ارزشی موجب شده است که با بحث شکاف نسلی به شدت مواجه باشیم.
او ادامه داد: به عبارتی شما بچه های دهه ۷۰ را از دهه ۶۰ جدا می کنید، و این درست خلاف جریان طولانی مدتی بوده است که در نسل های قبل وجود داشته است، یعنی ما در نسل های متمادی تفاوت های آنچنانی نداشتیم، اما در حال حاضر سرعت این تغییرات شتابنده زمینه شکل گیری نسل نوینی را ایجاد کرده است که بسیار ناشناخته است؛ و تمام مسئولین را به نوعی درگیر خود کرده است.
این جامعه شناس گفت: در روند کلی در جامعه شاهد غلبه ارزش های مادی بر ارزش های معنوی هستیم که می دانیم ارتقای معنویت اهداف انقلاب بود، اصولا قرار بود جامعه ی معنوی تری و غیر مادی تری را داشته باشیم، و شاهد جامعه ایده آلی که اسلام ناب محمدی را نمایندگی می کرد باشیم.
او ادامه داد: ولی عملا با نسلی مواجه می شویم که سوژه صحبت شما هم هستند، و کاملا بر مادیات تاکید دارند، اهداف آن ها کاملا مادی تعریف می شود، ایده آل هایشان تا حد زیادی جنبه لذت گرایی و مصرف گرایی و مادیات و امتیازات مادی زندگی پیدا کرده است، و به عبارتی می توان گفت در برخی از شئون زندگی قداست هایی را که مورد باور و احترام نسل های پیشین بود، به زیر سوال می برند.
احمد نیا در مورد ازدواج این نسل گفت: در سوژه ازدواج، نگاه آن ها به ازدواج کاملا تغییر کرده است، و ازدواج را درواقع امری الهی تلقی نمی کنند، و آن را به یک قرارداد تقلیل داده اند، اتفاقی که تصور می شود که در جوامع دیگر هم رخ داده است، وقتی نگاه تقلیل گرایانه می شود و از قداست چنین قراردادی کاسته می شود، می توان انتظار داشت که وقتی شروطی گذاشته می شود و آن شروط تامین نمی شود و انتظاراتی که بود برآورده نمی شود، می توان تقاضای تجدید نظر یا فسخ قرار داد کرد.
او ادامه داد: و این دهه ی هفتادی ها از این امتیاز استفاده می کنند و کسی هم نمی تواند بگوید که از این امتیاز استفاده نکند؛ درواقع ما با افراد جدیدی که الگو های رفتاری جدیدی هم دارند مواجهیم، گروه های مرجع سابق را که ممکن است پدر مادر، عمو، دایی، شخصیت هایی در خانواده بوده باشند و الگوی رفتاری بودند، چه بسا قبول ندارند، از نظر بچه های نسل جدید الزاما بزرگان فامیل الگوی رفتاری مناسب شان نیستند، و گروه های مرجع جدیدی برای ایشان شکل گرفته اند.
دکتر احمدنیا با بیان این که خانواده کارکرد اصلی خود را مانند گذشته ندارد گفت: با اتفاقاتی که افتاده است اکثر نهاد هایی که در تحلیل های اجتماعی خود از آن ها صحبت می کنیم، کارکرد های متعارف شان را به درستی یا طبق انتظار ایفا نمی کنند، مدرسه نقش خود را به خانواده، خانواده به رسانه، یا به مدرسه و دانشگاه واگذار می کند و به همین ترتیب درواقع با نوعی پاس کاری مسوولیت و وظیفه روبرو هستیم، و به همین خاطر است که در همه این نهاد ها خلل و کاستی می بینیم.
او ادامه داد: خانواده امیدوار است اتفاقی را که مثلا باید در پرورش فرزندان بیافتد مدارس به عهده بگیرند، چرا؟ به علت همان شکاف نسلی که بیان کردم، ما با نسل نوینی مواجه هستیم که اتفاقا از قابلیت های زیادی برخوردارند، نسلی باسواد تر هستند و در فضایی هوشمند تر بزرگ می شوند، با وسایل الکترونیکی و ICT سروکار دارند، یعنی مواردی که پدر و مادر هایشان هیچ مواجهه ای با آن ها نداشتند و اطلاعی از آن ها نداشتند.
این جامعه شناس گفت: همین باعث می شود ارتباط لازم بین والدین و فرزندان برقرار نشود، بنابراین آن نظارت نمی تواند شکل بگیرد، فاصله افتاده است، زبان مشترک ندارند، خرده فرهنگ جدید حاکم شده است، و بنابراین حتی پدر و مادر نمی توانند نقش فرزندپروری شان را آنچنان که امید و انتظار داشتند و آنچه که قرن ها تحقق پیدا می کرد، ایفا کنند. این پدیده دنیای شتابنده امروزی است که عوامل مختلفی در آن نقش دارند، در جامعه ای که غلبه ارزش های مادی را در آن شاهد هستیم، پدر و مادر از صبح تا شب تلاش می کنند، تا حداقل نیاز های مادی را فراهم کنند چون فکر می کنند مسئولیت اصلی شان تامین نیاز های مادی است. بنابراین پدر و مادر های امروز ما وقت ندارند که صرف بچه های خود کنند، و اینقدر درگیر هستند که ارتباط لازم بین آن ها برقرار نمی شود، همه درگیر مشغله های خود هستند؛ از حال هم بی خبرند و حتی اگر هم بخواند نمی توانند، چون کجا قرار بوده است فرزندپروری و شیوه ارتباط با فرزندانشان را یاد بگیرند، و چه اقدامی در این زمینه شده است که انتظار داشته باشیم بلد باشند با بچه های خود صحبت کنند و زبان مشترکی با هم داشته باشند.
احمدنیا به ایجاد خرده فرهنگ جدیدی در جامعه اشاره کرد و گفت: خرده فرهنگ جدیدی در حال حاضر حاکم است، و در وهله اول باید این بچه های امروزی را بشناسیم، بنابراین پاسخگویی به نیاز به گفتگو و همدلی اصولا شکل نمی گیرد و اگر هم بخواهد نمی تواند محقق شود. در واقع با سرعت تغییراتی به ویژه در مورد سطح تحصیلات و آگاهی های دخترانمان مواجه هستیم؛ بیشترین تغییرات را در افزایش سن ازدواج درمورد دختر ها شاهد هستیم، چرا؟ چون دختران هستند که فاصله بین سطح سواد دختران و پسران را پیموده اند و این فاصله را کم کرده اند، درواقع در فاصله بسیار کوتاهی یعنی چند دهه اخیر به ناگهان با افزایش سطح سواد و آگاهی روبه رو شدیم و این به ویژه درمورد دختران قابل توجه است.
او گفت: به همین ترتیب این خود را درمورد افزایش سن ازدواج نشان می دهد، ولی در عین حال در تغییر نگرش آن ها در هویت جنسی خود هم نشان داده می شود، ایده آل های دختر امروز الزاما با مادر و مادربزرگش یکی نیست، و چون یکسان نیست، بنابراین هدف گذاری متفاوت شده، راه و شیوه موجود هم تا حدی به صورت آزمون و خطا شده است.
به عقیده این جامعه شناس، نسل جدید مسئولیت پذیر تر شده اند. او در این باره گفت: این افراد وارد ازدواج می شوند، و ازدواج های آن ها براساس معیار های جدیدی است، معیار هایی که تعیین و انتخاب آن ها با خود آن هاست، یعنی فردگرایی حاکم شده است الزاما با مصلحت اندیشی پدر ومادرش چندان کاری ندارد، و اتفاقا برخلاف بعضی از صحبت ها، به یک معنا، بچه ها مسئولیت پذیرتر شده اند، من در این نسل جدید خیلی از افراد مسئولیت پذیر می بینم، چرا؟ برای این که اهداف مادی را هدف قرار دادند، و خود هم برای تحقق آن ها اقدام به عمل می کنند.
او در توضیح این مطلب می گوید: جوان های امروز مسئولیت کنش های فردی خود را بر عهده ی خود می گذارند، مثلا در مورد همسرگزینی مصداق بارز و روشنی است، قبلا برای انتخاب همسر پدر و مادر و خانوده ها تصمیم می گرفتند، بر اساس مصلحت اندیشی آن ها صورت می گرفت، اما الان خود بچه ها انتخابگر شده اند و تلاش می کنند خود را در این جایگاه قرار دهند که می توانند انتخابگر باشند.
احمد نیا ادامه داد: کارکرد خانواده که قبلا اساساً فرزندآوری بود، تغییر کرده و بچه های نسل جدید چندان به فرزندآوری فکر نمی کنند، به ارضای نیاز های جنسی خود فکر می کنند برای همین هم قالب های جدیدی را پیش بینی کرده اند، که ما تحت عناوین مختلف مثل ازدواج سفید یا همباشی یا پارتنر شیپ شاهد پدیدار شدن آن هستیم و درواقع تشکل های نوین خانوادگی است، که در کشور های دیگر تعریف شده است و تا حدی هم پذیرفته اند.
او گفت: با نوعی تشکل خانوادگی مواجه هستیم که ممکن است با تعاریف سنتی مطابقت نداشته باشد، و در آن افراد سعی می کنند آن رابطه و مناسبات صمیمانه را برقرار کنند، در ایران هم به نوعی شاهد بروز چنین چیزی البته در ابعاد خیلی محدود هستیم؛ در غرب درواقع تا ۱۷، ۱۸ سالگی بیشتر در خانه پدری نمی مانند، و فرهنگشان این را پذیرفته است.
این جامعه شناس ادامه داد: پدیده ای که الان در حال رشد است که ممکن است چندان مورد تایید اکثریت نباشد یا با اصول اخلاقی متعارف ما سازگار نباشد، شاهد شکل گیری این قالب های جدید هستیم، و این درمورد نسل جدید اتفاق می افتد یعنی آن ها زیر بار این می روند که خانه های مستقل تحت عنوان خانه های مجردی برای خود بگیرند، و بعد در کنار هم تعهد های نوینی را تعریف می کنند.
نظر کاربران
این اتفاقات زمانی افتاد که کارکردن پدر به تنهایی جوابگوی هزینه های خانواده نبود پس پسران بدنبال همسران شاغل گشتند و دختران بدنبال شغل برای عقب نموندن ازاین قافله, ازطرفی مردم با مسؤولینی روبرو شدن که به اونها راه صرفه جویی ومعنویت واسلام رونشون میدادن اما خودشون به هزارویک راه فساد ورانت واختلاس و... از حق مردم برای خود و خانواده هاشون ثروت جمع کردن وباز مردم دیدن عقب موندن پس اوناهم -وبخصوص جوونا- دنباله روی همون مسؤولان شدن واینجوری مادیات شد اولویت مردم, دیگه مهم نیست ازچه راهی پول دربیاری
پاسخ ها
دمت گرم گل گفتی
این یک روند طبیعیه که در بیشتر جوامع اتفاق افتاده که در ایران هم اتفاق میفته