ناگفتههای منوچهر آذری از «هزاردستان»
منوچهر آذری، بازیگر سینما و تلویزیون، خاطراتی از تجربه کار با مرحوم علی حاتمی در سریال هزاردستان را بازگو کرد.
منوچهر آذری درباره همکاری مشترکش با علی حاتمی در سریال «هزار دستان» گفت: «من سریال هزار دستان را با زنده یاد علی حاتمی کار کردم و واقعاً یکی از افتخارات زندگیام همکاری با ایشان بود. دیگر کسی مثل علی حاتمی از مادر زاییده نخواهد شد و چقدر حیف که زود از بین ما رفت.»
او افزود: «یادم میآید حدود سه ماه بهخصوص شبها در شهرک سینمایی واقع در ۱۵ کیلومتری جاده کرج کار میکردیم. زمان موشک باران بود. یک وقتی ما نورافکنهای بزرگ برای فیلمبرداری روشن میکردیم. اسبها با کالسکه از شهرک سینمایی رد میشدند و من جلوی درِ "گراند هتل" میایستادم.»
او با ذکر خاطرهای از جریان فیلمبرداری «هزار دستان» اظهار کرد: «خاطرم میآید یک روز زندهیاد حاتمی همه ما را جمع کرد و گفت فردا شب ما مهمانی بزرگی در شهرک سینمایی داریم، تمام اهالی هنر و جراید و رسانهها را دعوت کردهایم تا شام را با هم بخوریم اما قبل از آن یک سکانس از سریال را فیلمبرداری میکنیم تا همه حضور داشته باشند و کار را ببینند، بعد میآییم سر میز شام. همه گروه خوشحال بودند. بالاخره فردا شب رسید. فیلمبردار کار آقای مازیار پرتو از بالای ترابلینگ پرت شد پایین چون نورافکن چشم یکی از اسبها را اذیت کرده بود و اسب رم کرد و شیهه کشید و پای اسب رفت روی ماشین آقای داوود رشیدی و آقای پرتو از آن بالا پرت شد پایین و دوربین شکست. خدا رحم کرد اتفاق بدی برایشان نیفتاد.»
آذری افزود: «بگذریم. آن شب من با لباس صحنه نگهبانی سریال سر میز شام حاضر شدم. مهمانها آمدند. یکی از مدعوینی که آنجا بود، که خودش هم هنرمند بود، به نام نصرت کریمی، با صدای بلند رو به آقای حاتمی کرد و گفت "من از اینکه همه هنرمندان و خبرنگاران را دعوت کردهاید تشکر میکنم، چقدر همهچیز عالی است؛ دکور، فیلمبرداری، همهچیز خوب است اما من ناراحتم چرا من در این سریال نقشی ندارم، ایکاش آقای علی حاتمی من را دعوت میکرد حتی برای نقش این دربان گرند هتل". من همانجا بلافاصله کلاهم را از سرم برداشتم کوبیدم روی میز و گفتم آقای نصرت کریمی شما این رُل را هم نتوانستی برای من ببینی؟! همه زدند زیر خنده. مجلس بهم ریخت. گفتم آقا چرا نگفتی میخواهم نقش عزتالله انتظامی یا داوود رشیدی را بازی کنم، چسبیدی به منی که آمدهام نقش یک دربان را بازی میکنم. آقای حاتمی به من گفت به این میگویند طنز. آن شب خاطرهای شد در ذهن همه ما.»
ارسال نظر