مرد شكاک دوستش را به آتش کشید
او خوابيده بود و اصلا متوجه نبود. او را روي زمين انداختم و بنزين را روي بدنش ريختم و آتش زدم. وقتي كه از سوختن و مرگ او مطمئن شدم سوار ماشين شدم و برگشتم.
در ابتداي جلسه محاكمه كه صبح ديروز برگزار شد، نماينده دادستان تهران به قضات شعبه ۷۱ دادگاه كيفري استان گفت: آرش -متهم ۳۳ساله- يك سال قبل جواني به نام رامين را به بيابانهاي اطراف تهران كشاند، او را به آتش كشيد و به قتل رساند.
متهم در تحقيقات انگيزه خود را از اين قتل مسايل ناموسي عنوان كرد و گفت تصور ميكرده مقتول به همسرش نظر داشته است که البته اين ادعا هرگز ثابت نشد. ضمن اينكه مشخص شد متهم به برادر مقتول چندميليون تومان بدهكار بود. با توجه به بازسازي صحنه قتل و اعترافات مقرون به واقع متهم و ساير مدارك موجود در پرونده، به عنوان نماينده دادستان تهران درخواست صدور حكم قانوني در اين خصوص را دارم.
در ادامه مادر مقتول به عنوان وليدم در جايگاه حاضر شد. او گفت: وقتي جسد پسرم پيدا شد ما نميدانستيم چه اتفاقي افتاده و چه كسي او را به قتل رسانده تا اينكه متهم سر مزار پسرم آمد و در حاليكه پرخاشگري ميكرد به پسر كوچكترم گفت من برادرت را كشتم و اصلا هم پشيمان نيستم. مادر مقتول گفت: آرش پسرم را كشته و ماشينش را سرقت كرده بود و ما يك روز بعد خودرو پسرم را پيدا كرديم.
حالا هم درخواست قصاص دارم و حاضر به بخشش نيستم. در ادامه متهم در جايگاه حاضر شد. او گفت: من و مقتول ۱۵ سال با هم دوست بوديم. مدتي بود به رفتارهاي رامين مشكوك شده بودم. فكر ميكردم به همسرم نظر دارد اما مطمئن نبودم. چند روز قبل از حادثه به صورت اتفاقي تلفن همراهم را در مغازه جاگذاشتم. وقتي برگشتم تا آن را بردارم ديدم رامين گوشيام را برداشته و در حال مرور دفترچه تلفن آن است.
متوجه شدم ميخواهد شماره زنم را بردارد و با او رابطه برقرار كند. گوشي را از رامين گرفتم و همان زمان بود كه تصميم گرفتم بكشمش. متهم ادامه داد: روز حادثه مطابق نقشهاي كه كشيده بودم براي نقد كردن چك با رامين بيرون رفتم. آبميوه مسموم آماده كرده بودم. در راه آن را به رامين دادم.
بعد وارد پمپ بنزين شديم. گفتم براي رنگ كردن خانهام به بنزين احتياج دارم. يك گالن بنزين خريدم و راه افتاديم. رامين خوابش گرفت و بعد، از حال رفت. من هم او را به بيابانهاي اطراف تهران كشاندم. آرش در مورد نحوه قتل گفت: رامين را از ماشين بيرون كشيدم.
او خوابيده بود و اصلا متوجه نبود. او را روي زمين انداختم و بنزين را روي بدنش ريختم و آتش زدم. وقتي كه از سوختن و مرگ او مطمئن شدم سوار ماشين شدم و برگشتم. ماشين متعلق به رامين بود. آن را جلوي بانكي رها كردم و متواري شدم.
متهم كه چهار فقره سابقه دارد در مورد سوابقش گفت: يك مورد از اين سابقهها براي چك، يك فقره ديگر مربوط به رابطه نامشروع است كه در جواني مرتكب شدم، يك مورد سرقت و يك مورد هم استفاده از سند جعلي بود البته در هيچكدام محكوم نشدم و هر بار فقط مدتي كوتاه در زندان ماندم. متهم در آخرين دفاعياتش گفت: نميدانم چرا تصور ميكردم رامين با زنم رابطه دارد و ميخواهد او را از دست من در بياورد. ما ۱۵ سال با هم دوست بوديم و خيلي هم دوستش داشتم.
بعد از پايان جلسه محاكمه هيات قضات براي صدور راي دادگاه وارد شور شدند.
ارسال نظر