نامه یک حزب اللهی از آمریکا به چرخنده
«داریوش سجادی» اصلاح طلب حزب‌اللهی مقیم آمریکا در وبلاگ خود نوشت:
پارسینه: «داریوش سجادی» اصلاح طلب حزب‌اللهی مقیم آمریکا در وبلاگ خود نوشت:
سرکار خانم الهام چرخنده
با تحیّات «عرض حال» آغشته به ابتهال حائز التفات شما خواهر گرانقدر در برنامه «دید در شب» هر چند موید شرفداشتی ولو اندک از رنجنامه پر حجم تان بود اما به همان میزان استیذانی از جنابعالی را بر ذمه اینجانب و در مقام برادر ایمانی تان تکلیف می نماید.
سرکار خانم چرخنده!
همه گنجوری مأجورتان از آن همه رنجوری مفهوم تان، مسموع است. اما تاسی تان به آن مولانائی باشد که:
گفت پیغمبر که رنجوری به لاغ
رنج آرد تا بمیرد چون چراغ
جبر چَبوَد؟ بستن اشکسته را؟
یا بپیوستن رگی بگسسته را؟
چون درین ره پای خود نشکسته‌ای
بر که می‌خندی؟ چه پا را بسته‌ای؟
وآنکه پایش در ره کوشش شکست
دررسید او را بُراقُ ـ بر نشست
حامل دین بود او ـ محمول شد
قابل فرمان بُد اوـ مقبول شد
سرکار خانم چرخنده!
محزونی و غمگنانه تان صادقانه بود اما صادقانه ترینش بی دانشی تان از سیاست بود.
همین مهجوری از سیاست است که شما را محروم از آن کرده تا به چرائی برنتابیدن «الهام چرخنده» از جانب آن مُترفین غربنده، تفطن یابد!
خواهر گرانقدر!
محل نزاع و موضوع مناقشه «حرامیان» داشتن حجاب یا نداشتن معرفت حجاب جنابعالی نیست!
بحث بر سر بَرتری یا کَهتری حجاب «الهام چرخنده» نیست!
این سُویدآی دل من که حُمیرا صفت است
صافی از تهمت صفوان بخراسان یابد
سُویدآی دل آن حَرامیان به ساحت این حُمیرائیان «کالبد» ایشان نیست. «باربَد» شان را هدف گرفته اند!
این حُمیرا لفظ تأنیث است و جان
نام تأنیث اش نهند این تازیان
سرکار خانم چرخنده!
شما متهم اید. اما ای «ایهاالمُدثر» (!) اتهام جنابعالی مستورگی در آن پنج متر الگانس مشکی نیست! چرخنده از یکم فروردین 93 که تهنیت گوی حلول نوروز به رهبری مملکت شد هم زمان چلیپاکش اتهامی شد که برآیند لشکرکشی خیابانی از 88 به بعد بود.
اینها با پنج متر چادر مشکی شما مشکل ندارند! مطمئن باشید اگر از همین امروز بجای «الهام چرخنده» با حفظ التفات تان به رهبری تالی آن «گلشیفته سرگشته» هم شوید باز هم ناتوان از آن خواهید بود تا ارزنی از غیظ و نفرت و کراهت آن حرامیان را به خود فرو کاهید!
سرکار خانم چرخنده!
اگر سیاسی بودید و با ابجد ها و هَجاهای سیاست در ایران آشنائی داشتید متوجه می شدید از 88 به بعد جامعه سیاسی ایران بشکلی بی اخلاقانه و از جوار منحوسات آن «فتنه اکبر» استوار بر دو گانه «بر رهبری» یا «با رهبری» شد و آنک و اینک همه صف بندی ها و مرزبندی ها و الفت ها و نفرت ها و دیو و دلبر سازی را همان غوغائیان با واحد «الفت با آقا» یا «نفرت از آقا» اُکسیمتری می کنند!
سرکار خانم چرخنده!
این تقدیر خود ساخته و خود خواسته شماست. اما شما نه اولین قربانی این حرامیانید و نه آخرین آن!
اهل سیاست نیستید اما از اهل اش بپرسید که حرامیان پیش از این همین معامله را حتی قبل از ۸۸ چگونه با «حسین درخشان» روا داشتند!؟
«درخشان» جوانی بود از میانه همین حرامیان و اتفاقاً برخلاف شما تا عمق دنائت ایشان نیز خود را آلود اما تا آن اندازه اقبال داشت تا خود را از حضیض آن شناعت به ساحل طهارات SOS کند و از همان اصحاب سیاست بپرسید در فردای به صرافت خمینی و انقلاب خمینی افتادنش همان دوستان قدیم اش چه بی اخلاقی ها و بی شرمی ها و بی آزرمی ها با «حسین» نکردند!؟
اما سرکار خانم چرخنده!
یک حقیقت مسلم را نیز فراموش نکنید.
این یک «جنگ» است. تعارفی هم در آن نیست. حرامیان تمام قد در مقابل شما و اعتقادات شما و انقلاب شما و مقدسات و مطهرات و مملکت و نظام و رهبر شما صف آرائیده اند و کمتر از جنازه شما و جنازه اعتقادات شما و شمایان را نمی جویند!
در این مصاف «نازک طبعی» حرام شرعی است!
حافظانه «وفا کنید و ملامت کشید و خوش باشید ــ که در طریقت ما کافریست رنجیدن»
شیرزن بختیاری!
به همان زینبی (س) که در «دید در شب» بارها بدان توسل و تأسی کردی مُکلفی «کاری زینبی» کنی.
اگر به فرزندانت شوریدند و به خودت درشتی و ناسزا کردند و مادرت را به جفا جسارت داشتند! موظفی به زینبی تأسی کنی که حرامیان همه عزیزانش را مقابل چشمانش دریدند و سر بُریدند اما آن «استوانه ایمان» حسرت شنیدن یک «آخ» را هم بر دلشان باقی گذاشت!
سرکار خانم چرخنده!
با مشتی گرگ طرفی! لشکر اشقیا برابر خودت و اعتقادات دندان تیز کرده و دشنه از رو بسته اند.
در لحظه واقعه ارزنی کم بیآوری، آن درندگان بی کمترین اهمالی می درند ات!
اما صادقانه موظفم رازی را نیز با شما در میان بگذارم.
این درندگان در اوج درندگی از شدت ذلت و خائفی قابل ترحم اند!
سرکار خانم چرخنده!
شما در داخل ایران و در پناه امنیت ایران با دنباله این «حماقت حلقه» رو در روئید و بنده و امثال بنده در قلب ایالات متحده و در کانون و خاستگاه این «وحوش مدهوش» با ایشان هم جواری می نمائیم!
از آدم خوارهای مسعود رجوی تا دایناسورهای رضا پهلوی و «مالیخولیائی های یشمی» و مدل به مدل غربتی ها و قرشمال های یاوه گو و هذیان سرا در این جنگل مدرنیته را باید تیماری و بوتیماری و رواداری کنیم اما ارزنی هم توان خائفی از این تمامیت حماقت و خیره سری توام با بلاهت را نداریم!
سرکار خانم چرخنده!
این بی پروائی را دال بر دلیری و شجاعت و چالاکی و چابکی نشمارید.
اگر از ایشان نمی ترسیم چون قابل ترسیدن نیستند!
اگر از ایشان نمی رنجیم چون حائز رنجیدن نیستند!
اصلاً نیستند! توهمی از هستی اند! فکر می کنند «هستند» فحش می دهند تا خود را «هست» فهم کنند!
کابین نکاح شان را در نطفه ناسزا و دشنام سرشته اند!
پیغام ما و شما به این اصحاب حُباب چیزی جز این نمی تواند باشد:
سیصد گل سرخ یک گل نصرانی
ما را ز سَر بُریده می ترسانی؟
ما گر ز سَر بُریده می ترسیدیم
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم!
رخصت ـ یاعلی
داریوش سجّادی
۱۴/آذر/۹۴ ـ آمریکا
سرکار خانم الهام چرخنده
با تحیّات «عرض حال» آغشته به ابتهال حائز التفات شما خواهر گرانقدر در برنامه «دید در شب» هر چند موید شرفداشتی ولو اندک از رنجنامه پر حجم تان بود اما به همان میزان استیذانی از جنابعالی را بر ذمه اینجانب و در مقام برادر ایمانی تان تکلیف می نماید.
سرکار خانم چرخنده!
همه گنجوری مأجورتان از آن همه رنجوری مفهوم تان، مسموع است. اما تاسی تان به آن مولانائی باشد که:
گفت پیغمبر که رنجوری به لاغ
رنج آرد تا بمیرد چون چراغ
جبر چَبوَد؟ بستن اشکسته را؟
یا بپیوستن رگی بگسسته را؟
چون درین ره پای خود نشکسته‌ای
بر که می‌خندی؟ چه پا را بسته‌ای؟
وآنکه پایش در ره کوشش شکست
دررسید او را بُراقُ ـ بر نشست
حامل دین بود او ـ محمول شد
قابل فرمان بُد اوـ مقبول شد
سرکار خانم چرخنده!
محزونی و غمگنانه تان صادقانه بود اما صادقانه ترینش بی دانشی تان از سیاست بود.
همین مهجوری از سیاست است که شما را محروم از آن کرده تا به چرائی برنتابیدن «الهام چرخنده» از جانب آن مُترفین غربنده، تفطن یابد!
خواهر گرانقدر!
محل نزاع و موضوع مناقشه «حرامیان» داشتن حجاب یا نداشتن معرفت حجاب جنابعالی نیست!
بحث بر سر بَرتری یا کَهتری حجاب «الهام چرخنده» نیست!
این سُویدآی دل من که حُمیرا صفت است
صافی از تهمت صفوان بخراسان یابد
سُویدآی دل آن حَرامیان به ساحت این حُمیرائیان «کالبد» ایشان نیست. «باربَد» شان را هدف گرفته اند!
این حُمیرا لفظ تأنیث است و جان
نام تأنیث اش نهند این تازیان
سرکار خانم چرخنده!
شما متهم اید. اما ای «ایهاالمُدثر» (!) اتهام جنابعالی مستورگی در آن پنج متر الگانس مشکی نیست! چرخنده از یکم فروردین 93 که تهنیت گوی حلول نوروز به رهبری مملکت شد هم زمان چلیپاکش اتهامی شد که برآیند لشکرکشی خیابانی از 88 به بعد بود.
اینها با پنج متر چادر مشکی شما مشکل ندارند! مطمئن باشید اگر از همین امروز بجای «الهام چرخنده» با حفظ التفات تان به رهبری تالی آن «گلشیفته سرگشته» هم شوید باز هم ناتوان از آن خواهید بود تا ارزنی از غیظ و نفرت و کراهت آن حرامیان را به خود فرو کاهید!
سرکار خانم چرخنده!
اگر سیاسی بودید و با ابجد ها و هَجاهای سیاست در ایران آشنائی داشتید متوجه می شدید از 88 به بعد جامعه سیاسی ایران بشکلی بی اخلاقانه و از جوار منحوسات آن «فتنه اکبر» استوار بر دو گانه «بر رهبری» یا «با رهبری» شد و آنک و اینک همه صف بندی ها و مرزبندی ها و الفت ها و نفرت ها و دیو و دلبر سازی را همان غوغائیان با واحد «الفت با آقا» یا «نفرت از آقا» اُکسیمتری می کنند!
سرکار خانم چرخنده!
این تقدیر خود ساخته و خود خواسته شماست. اما شما نه اولین قربانی این حرامیانید و نه آخرین آن!
اهل سیاست نیستید اما از اهل اش بپرسید که حرامیان پیش از این همین معامله را حتی قبل از ۸۸ چگونه با «حسین درخشان» روا داشتند!؟
«درخشان» جوانی بود از میانه همین حرامیان و اتفاقاً برخلاف شما تا عمق دنائت ایشان نیز خود را آلود اما تا آن اندازه اقبال داشت تا خود را از حضیض آن شناعت به ساحل طهارات SOS کند و از همان اصحاب سیاست بپرسید در فردای به صرافت خمینی و انقلاب خمینی افتادنش همان دوستان قدیم اش چه بی اخلاقی ها و بی شرمی ها و بی آزرمی ها با «حسین» نکردند!؟
اما سرکار خانم چرخنده!
یک حقیقت مسلم را نیز فراموش نکنید.
این یک «جنگ» است. تعارفی هم در آن نیست. حرامیان تمام قد در مقابل شما و اعتقادات شما و انقلاب شما و مقدسات و مطهرات و مملکت و نظام و رهبر شما صف آرائیده اند و کمتر از جنازه شما و جنازه اعتقادات شما و شمایان را نمی جویند!
در این مصاف «نازک طبعی» حرام شرعی است!
حافظانه «وفا کنید و ملامت کشید و خوش باشید ــ که در طریقت ما کافریست رنجیدن»
شیرزن بختیاری!
به همان زینبی (س) که در «دید در شب» بارها بدان توسل و تأسی کردی مُکلفی «کاری زینبی» کنی.
اگر به فرزندانت شوریدند و به خودت درشتی و ناسزا کردند و مادرت را به جفا جسارت داشتند! موظفی به زینبی تأسی کنی که حرامیان همه عزیزانش را مقابل چشمانش دریدند و سر بُریدند اما آن «استوانه ایمان» حسرت شنیدن یک «آخ» را هم بر دلشان باقی گذاشت!
سرکار خانم چرخنده!
با مشتی گرگ طرفی! لشکر اشقیا برابر خودت و اعتقادات دندان تیز کرده و دشنه از رو بسته اند.
در لحظه واقعه ارزنی کم بیآوری، آن درندگان بی کمترین اهمالی می درند ات!
اما صادقانه موظفم رازی را نیز با شما در میان بگذارم.
این درندگان در اوج درندگی از شدت ذلت و خائفی قابل ترحم اند!
سرکار خانم چرخنده!
شما در داخل ایران و در پناه امنیت ایران با دنباله این «حماقت حلقه» رو در روئید و بنده و امثال بنده در قلب ایالات متحده و در کانون و خاستگاه این «وحوش مدهوش» با ایشان هم جواری می نمائیم!
از آدم خوارهای مسعود رجوی تا دایناسورهای رضا پهلوی و «مالیخولیائی های یشمی» و مدل به مدل غربتی ها و قرشمال های یاوه گو و هذیان سرا در این جنگل مدرنیته را باید تیماری و بوتیماری و رواداری کنیم اما ارزنی هم توان خائفی از این تمامیت حماقت و خیره سری توام با بلاهت را نداریم!
سرکار خانم چرخنده!
این بی پروائی را دال بر دلیری و شجاعت و چالاکی و چابکی نشمارید.
اگر از ایشان نمی ترسیم چون قابل ترسیدن نیستند!
اگر از ایشان نمی رنجیم چون حائز رنجیدن نیستند!
اصلاً نیستند! توهمی از هستی اند! فکر می کنند «هستند» فحش می دهند تا خود را «هست» فهم کنند!
کابین نکاح شان را در نطفه ناسزا و دشنام سرشته اند!
پیغام ما و شما به این اصحاب حُباب چیزی جز این نمی تواند باشد:
سیصد گل سرخ یک گل نصرانی
ما را ز سَر بُریده می ترسانی؟
ما گر ز سَر بُریده می ترسیدیم
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم!
رخصت ـ یاعلی
داریوش سجّادی
۱۴/آذر/۹۴ ـ آمریکا
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
عجب ادبیات قوی دارند این بزرگوار. به جان خودم این چرخنده یک کلمه رو فهمیده باشه
سلام.اگه میشه ترجمه اش رو هم بذارین!نصف کلماتشو نفهمیدم!
پاسخ ها
باهات خیلی موافقم +++++ :)
عزیز جان خانم چرخنده به زحمت افتاد با این متن سخت
نمی شد به زبون آدمیزاد می نوشتی تا همه بگیرن. اصاً تو با چرخنده چته؟چیکارش داری؟ تو برو تو همون بهشت اصلاح طلبا حواست به جذابیتاش باشه. اگه به چادر و حجاب هم توهین کردی که ما متوجه نشدیم، بهتره برای اطرافیات نسخه بپیچی!
پاسخ ها
حالت خوبه؟متن رو درست بخون میفهمی بر علیهشه یا به طرفداریش. شماها عادت دارید اگر از چیزی سر درنمیارید الکی نظر بدید؟ نمیفهمی چی گفته خب سکوت کن دوست من
جناب آقای داریوش اسدی
یه جوری نوشتی آدم یه جوری میشه
ما که نفهمیدیم ازش تعریف کرد یا سرکوبش کرد
کسی میدونه متن به چه زبانی نوشته شده بود؟
این حزب الهی اهل کدام کشور بود, فردوسی و مولانا هم ایجوری نامه نمینوشتن باید این خانم چرخنده یه زبان شناس مسلط به متون عهد عتیق استخدام کنه این نامه رو براش ترجمه کنه, با این نامه نوشتنت بابا نظامی گنجوی و شمس تبریزی و میرزامهدی خان استر آبادی هم کم آوردن
اولا حزب الهي !!!! تو امريكا چيكار ميكنه !؟!؟ دوماً ، اين حزب الهي ! مگر ايراني نيست ؟؟! پس چرا عربي نگارش كرده ؟! ثالثأ ، فكر ميكنيد خانم چرخنده ، كلمه اي از اين دستنوشته رو متوجه ميشه ؟! رابعأ ، كه چي ؟!؟! حالا اگر لاتين نوشته بود ، باز چيزي !!!!!!!!!!!!!!!
خداقوت.فارسی آمریکایی از فارسی ایرانی سختره.عزیزجان اونجا با هموطنا همینجوری صحبت میکنید.
خواسته مثلا ادبیش کنه که تاثیر گذارتر بشه :))
چي گفت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جناب اقای اسدی شما که انقدر سنگ خانم چرخنده را به سینه میزنی چرا در بلاد کفار بسر میبری تشریف بیاورید در کنار خانم چرخنده تا دونفری در کنار هم از افاضات یکذیگر بهره مند شوید.
نوشتن یه متن که واسه خوندنش نیاز به چندین مترجم باشه هنر نیست. متاسفانه ما فکر میکنیم ثقیل نوشتن نشانه ی سواد و درک بالاست اما به نظر من کسی که حرفش رو توی لفافه سخت و حجیم میپوشونه ادمیه که خودش میدونه حرفش ایراد داره. این دوست امریکا نشین ما هم سعی دارن حقارت کلامشون رو توی الفاظ ثقیل و غیر قابل فهم پنهان کنن غافل از اینکه " پسته بی مغز گر لب وا کند رسوا شود"
.
این نوشته زیر نویس فارسی نداره ؟؟؟
.
من فکر می کنم شما زبان فارسی رو فراموش کردین! چون شاهنامه همیه کلماتش فارسیه رجوع کردین به اون!!!!!
دوستانی که متوجه نشدن باید بگم منم خیلی جاهاشو متوجه نشدم ولی مضمون کلی صحبت ایشون این بود مخالفان شمابا چادر شما مشکلی ندارن و اگه شما همین حالا گلشیفته بشی ولی همچنان به رهبری محبت داشته باشی باز هم همانان مخالف تو اند و ربط به حوادث 88 داده بود
این متن فارسی بود؟ من که کلا" چیزی نفهمیدم. یه ترجمه هم میکردین بد نبود چون بنظر من عربی بود تا فارسی...
آقاي اسدي محترم!
در ايران ما زنها خيليهامون چادر ميپوشيم البته به خواسته خودمون و ولايتمدار هم هستيم نه زوري در كار است و نه اجباري ولي از دروغگويي و خودشيفتگي خانم چرخنده حالمون بد ميشه متاسفانه ودليل توهين ديگر شما نيز به ملت ايران كه اين حقيقت رو ميبينند چيست؟ الله اعلم همه بد شما خوب
دوست گرامی وادیب ساکن آمریکا.هیچکس با چادری شدن ویا مومنه شدن خانم چرخنده هیچ مشکلی ندارد واین فشارها به این سبب نیست که ایشان باید طبق روال گذشته یا قبل از فروردین 93 زندگی کند وچون گذشته در مجامع عمومی ظاهر شود بلکه با توجه به این همه بوقلمون صفتانی که سالهای سال در رنگ انسانهایی پاک وخدمتگزار ظاهر ودیده شدند وبه ناگاه به رنگ اصلی خود درآمدند ومیلیاردها میلیارد از ثروت هموطنانشان یا بیت المال را به یغما بردند.مردم را هراس از این است که ایشان نیز پی برده که اگر میخواهد به مال ومنالی برسد بایستی رنگ عوض کند ونان رابه نرخ روز بخورد وباتوجه به سمت وسوی باد حرکت کند خصوصا اینکه هنرپیشه واقعی هم هست وبسیار حرفه ای ترازخیلی هامیتواند نقش بازی کند وکمتر کسی است که باور کرده باشد که خانم چرخنده بطور واقعی به سوی دین ودیانت چرخیده باشد.