«کجایی» چاوشی سیاسی نیست
نسبتهایی از جمله ارتباط یکی از سرمایهگذاران با گروههای سیاسی و دستآویزهای کاذبی از جمله ارتباط شعری از تیتراژهای اثر به موضوعات ضدانقلاب و پولشویی و چندین عنوان و اتهام دیگر. اتهاماتی که نظر به سوابق کارگردان و صاحبان اثر بسیار دور از واقع است.
سریالی که در ۶ هفته اخیر یکی از رخدادهای امیدآفرین در این مدیوم سینمایی _ تلویزیونی محسوب میشود. به یاد بیاورید که بزرگان سینما و تلویزیون ایران از تهیه کننده و سرمایهگذار تا بازیگر و کارگردانهای بسیاری در این حیاط خلوت به مسلخ ورشکستگی و بی آبرویی رفتند. سابقه این شبکه که نزدیکترین نمونه به شبکه کابلی است مملو از سریالهایی از جنس شاهگوش، قلب یخی، ابله و ... که یا ناتمام و نامنظم بیرون آمدند یا اینقدر کارهای نازلی بودند که ریزش مخاطب جدی داشت.
تنها نمونه قابل اغماض آن «قهوه تلخ» مهران مدیری بود که با شروعی طوفانی و تبلیغات محیطی گسترده، میرفت تا یادگاری بماند اما با ضعفهای تکنیکی در داستاننویسی و آن رسوایی پرداخت نشدن جوایز میلیاردیاش از ریل موفقیت خارج شد.
اما این بار سریال «شهرزاد» نشان داد که میتوان کم فروشی نکرد. یک تیم موجه و بسامان از بازیگران و گروه ساخت را جمع کرد و قصهای عشقی در بستر تاریخ معاصر (مقوله مورد علاقه و تخصص حسن فتحی) را به مردمی که از تلویزیون قانعشان نمیکند ارایه کرد.
در این بین آنچه مهم است اینکه سریال شهرزاد محصولی از بخش خصوصی سینماست. سرمایهگذار و تهیهکنندهای که همه شرایط موفقیت را آماده کردهاند.
هرچند شاید تماشای ۶ قسمت برای قضاوت درباره یک اثر ۲۶ قسمتی کمی زود باشد، اما اگر نغمه ثمینی و حسن فتحی با همین خط جلو بروند یکی از رخدادهای سال ۹۴ را به نام خود خواهند کرد.
این همه در حالی است که حرکت این قطار در همین ایستگاههای ابتدایی از سوی برخی رسانههای متفرقه و جریانهای قدیمی درون شبکه نمایش خانگی _ که به ارایه فیلمهای موسوم به شانه تخم مرغی عادت دارند _ دستخوش حاشیهسازی قرار گرفت. نسبتهایی از جمله ارتباط یکی از سرمایهگذاران با گروههای سیاسی و دستآویزهای کاذبی از جمله ارتباط شعری از تیتراژهای اثر به موضوعات ضدانقلاب و پولشویی و چندین عنوان و اتهام دیگر. اتهاماتی که نظر به سوابق کارگردان و صاحبان اثر بسیار دور از واقع است.
چرا باید آمدن سرمایه بخش خصوصی از تولید کار با کیفیت در این شبکه بترسد؟ چرا باید هرکاری که با رعایت استانداردهای ساخت سریال و بدون وعده دادن آپارتمان و سفر خارجی و فقط به خاطر کشش داستانی و بازی بازیگران میفروشد را تخریب کرد؟ چه گروهها، اشخاص و رسانههایی از زمین افتادن این میوه خوشحال میشوند؟ اینها و بسیاری بیش از اینها سوالاتی بی پاسخ ماجرای بزرگ آقا و قباد و فرهاد و شهرزاد است.
به هر حال راه افتادن سریالی که برای ریزترین جزئیاتش وقت و هزینه و سواد هنری به کار رفته است در شبکه نمایش خانگی که عدهای فیلمهای تار و بی کیفیت پردهای را به اسم نسخه اصلی ارایه میکنند، تهدیدی بزرگ است!
حالا دوشنبهها عده زیادی منتظرند تا ببینند «شهرزاد» قصهگو برایشان چه قصهای تعریف میکند. باید دید بارقههای امیدوارکننده ادامه خواهد یافت؟ آیا گروه ساخت و ساز این بنای بلندمرتبه در دام حواشی و حوادث ناخواسته میافتند؟
ارسال نظر