همدستی مادر و فرزند در سرقت مرگبار
مادر و پسر خلافكار با طراحي توطئه مردي را به قتل رساندند و اموال او را به يغما بردند.
شرق: مادر و پسر خلافكار با طراحي توطئه مردي را به قتل رساندند و اموال او را به يغما بردند.
مردي كه روز دهمخرداد براي تفريح به پارك جنگلي شهيد زارع ساري رفته بود ناگهان خود را در برابر شيء مشكوكي ديد كه داخل پتو پيچيده شده بود.
او وقتي گوشهاي از پتو را كنار زد مشاهده كرد جنازه مردي در آن پنهان شده به همين دليل با مركز فوريتهاي پليسي تماس گرفت و موضوع را به ماموران خبر داد. دقايقي بعد تيمي از كارآگاهان جنايي و متخصصان بررسي صحنه جرم در محل حضور يافتند و مشاهده كردند قسمتي از پتو و همچنين بخشي از صورت مقتول سوخته.
اين موضوع نشان ميداد قاتل يا قاتلان قصد داشتند جنازه را به آتش بكشند اما بنا به دليلي نامعلوم موفق به اين كار نشدهاند. همچنين روي پيكر قرباني آثار جراحت متعدد وجود داشت كه از درگيري او پيش از مرگ خبر ميداد. علاوه بر اين عامل يا عاملان جنايت دست، پا و گردن مقتول را به سيم آنتن بسته بودند.
جنازه مرد ميانسال در حالي به پزشكي قانوني انتقال يافت كه هيچ مدرك شناسايي از او كشف نشده بود اما كارآگاهان با انجام انگشتنگاري فهميدند مقتول مردي سابقهدار به نام حسن است. به اين ترتيب خانواده قرباني شناسايي شدند و تحت بازجويي قرار گرفتند. آنها از چگونگي وقوع قتل ابراز بياطلاعي كردند اما گفتند حسن بهتازگي با مادر و پسري رابطه دوستانه برقرار كرده و بيشتر وقت خود را با آنان ميگذرانده است.
كارآگاهان در ادامه وقتي به خانه مقتول رفتند فهميدند علاوه بر خودرو دو دستگاه تلويزيون و مقداري از البسه خانواده حسن نيز به سرقت رفته است. مادر و پسر كه نسرين و سعيد نام دارند به عنوان نخستين مظنونان پرونده شناخته شدند و كارآگاهان آنها را زيرنظر گرفتند و متوجه شدند خودرو مقتول در حياط خانه آنها پارك شده است. اين سرنخ نشان ميداد پليس مسير تحقيقات را درست انتخاب كرده است.
افسران جنايي براي بهدست آوردن مدارك بيشتر عليه مادر و پسر درباره زندگي آنها تحقيق كردند و فهميدند هردو از خلافكاران سابقهدار هستند كه انواع جرايم بهويژه جرمهاي مربوط به موادمخدر را در پروندهشان دارند.
طبق اطلاعات بهدست آمده مظنونان تا چندي قبل در تهران سكونت داشتند اما بعد از اينكه نسرين از شوهرش جدا شد همراه فرزندان خود به ساري نقلمكان كرد. بعد از آن، اين زن و پسرش با حسن آشنا شدند و رابطه صميمانهاي برقرار كردند اما مادر و فرزند بعد از مدتي تصميم گرفتند از حسن اخاذي كنند و بهخاطر اين موضوع با هم دچار اختلاف شده بودند.
پليس پس از جمعآوري مدارك لازم سعيد و مادرش را بازداشت كرد. اين دو خودشان را از اتهام قتل مبري دانستند و گفتند اصلا از سرنوشت حسن خبر ندارند. آندو درباره اينكه خودرو مقتول به چه دليل در حياط خانه آنهاست، گفتند اين اتومبيل را به جاي طلبهايي كه از حسن داشتند از وي گرفتهاند و براي اثبات ادعاي خود مدرك دارند.
نسرين برگه قولنامهاي را به ماموران نشان داد كه به نظر ميرسيد مقتول آن را امضا كرده و انگشت زده است اما وقتي امضاي قولنامه با نمونه امضاي حسن در سند ازدواج او مطابقت داده شد شكي باقي نماند كه امضا جعلي است. نسرين و سعيد با وجود كشف مدارك متعدد همچنان منكر ارتكاب قتل بودند و كارآگاهان بر آن شدند تا اين بار خانه آن دو را تفتيش كنند تا شايد دلايل ديگري دال بر گناهكاري آنها بيابند.
ماموران وقتي به خانه دو مظنون رفتند مشاهده كردند دامني كه دختر نسرين به پا دارد شبيه به همان دامني است كه به گفته خانواده مقتول از خانه وي به سرقت رفته و متعلق به فرزند حسن است. علاوه بر اين دو دستگاه السيدي و همچنين يك ويديو كه آنها نيز جزو اموال مسروقه بودند در منزل متهمان كشف شد و ماموران مشابه سيمي را كه دور دست و پاي مقتول بسته شده بود در اين خانه پيدا كردند.
سعيد در حاليكه خود را در بنبست ميديد به كشتن حسن اقرار كرد و گفت در اين جرم مادرش نيز با او همكاري كرده است. اين جوان توضيح داد: «من و مادرم قصد داشتيم خودرو مقتول را سرقت كنيم به همين دلیل روز حادثه در حاليكه حسن در منزل تنها بود به آنجا رفتيم و من آن مرد را زير مشت و لگد گرفتم و كشتم. بعد دست و پا و گردنش را بستيم و جسد را در پتو گذاشتيم و به پارك جنگلي برديم.
در آنجا ميخواستيم جسد را بسوزانيم اما چون بنزينمان كم بود موفق به اين كار نشديم.»بنا بر اين گزارش نسرين نيز وقتي فهميد پسرش حقايق را گفته است به همدستي در قتل و سرقت از خانه حسن اقرار كرد.
مردي كه روز دهمخرداد براي تفريح به پارك جنگلي شهيد زارع ساري رفته بود ناگهان خود را در برابر شيء مشكوكي ديد كه داخل پتو پيچيده شده بود.
او وقتي گوشهاي از پتو را كنار زد مشاهده كرد جنازه مردي در آن پنهان شده به همين دليل با مركز فوريتهاي پليسي تماس گرفت و موضوع را به ماموران خبر داد. دقايقي بعد تيمي از كارآگاهان جنايي و متخصصان بررسي صحنه جرم در محل حضور يافتند و مشاهده كردند قسمتي از پتو و همچنين بخشي از صورت مقتول سوخته.
اين موضوع نشان ميداد قاتل يا قاتلان قصد داشتند جنازه را به آتش بكشند اما بنا به دليلي نامعلوم موفق به اين كار نشدهاند. همچنين روي پيكر قرباني آثار جراحت متعدد وجود داشت كه از درگيري او پيش از مرگ خبر ميداد. علاوه بر اين عامل يا عاملان جنايت دست، پا و گردن مقتول را به سيم آنتن بسته بودند.
جنازه مرد ميانسال در حالي به پزشكي قانوني انتقال يافت كه هيچ مدرك شناسايي از او كشف نشده بود اما كارآگاهان با انجام انگشتنگاري فهميدند مقتول مردي سابقهدار به نام حسن است. به اين ترتيب خانواده قرباني شناسايي شدند و تحت بازجويي قرار گرفتند. آنها از چگونگي وقوع قتل ابراز بياطلاعي كردند اما گفتند حسن بهتازگي با مادر و پسري رابطه دوستانه برقرار كرده و بيشتر وقت خود را با آنان ميگذرانده است.
كارآگاهان در ادامه وقتي به خانه مقتول رفتند فهميدند علاوه بر خودرو دو دستگاه تلويزيون و مقداري از البسه خانواده حسن نيز به سرقت رفته است. مادر و پسر كه نسرين و سعيد نام دارند به عنوان نخستين مظنونان پرونده شناخته شدند و كارآگاهان آنها را زيرنظر گرفتند و متوجه شدند خودرو مقتول در حياط خانه آنها پارك شده است. اين سرنخ نشان ميداد پليس مسير تحقيقات را درست انتخاب كرده است.
افسران جنايي براي بهدست آوردن مدارك بيشتر عليه مادر و پسر درباره زندگي آنها تحقيق كردند و فهميدند هردو از خلافكاران سابقهدار هستند كه انواع جرايم بهويژه جرمهاي مربوط به موادمخدر را در پروندهشان دارند.
طبق اطلاعات بهدست آمده مظنونان تا چندي قبل در تهران سكونت داشتند اما بعد از اينكه نسرين از شوهرش جدا شد همراه فرزندان خود به ساري نقلمكان كرد. بعد از آن، اين زن و پسرش با حسن آشنا شدند و رابطه صميمانهاي برقرار كردند اما مادر و فرزند بعد از مدتي تصميم گرفتند از حسن اخاذي كنند و بهخاطر اين موضوع با هم دچار اختلاف شده بودند.
پليس پس از جمعآوري مدارك لازم سعيد و مادرش را بازداشت كرد. اين دو خودشان را از اتهام قتل مبري دانستند و گفتند اصلا از سرنوشت حسن خبر ندارند. آندو درباره اينكه خودرو مقتول به چه دليل در حياط خانه آنهاست، گفتند اين اتومبيل را به جاي طلبهايي كه از حسن داشتند از وي گرفتهاند و براي اثبات ادعاي خود مدرك دارند.
نسرين برگه قولنامهاي را به ماموران نشان داد كه به نظر ميرسيد مقتول آن را امضا كرده و انگشت زده است اما وقتي امضاي قولنامه با نمونه امضاي حسن در سند ازدواج او مطابقت داده شد شكي باقي نماند كه امضا جعلي است. نسرين و سعيد با وجود كشف مدارك متعدد همچنان منكر ارتكاب قتل بودند و كارآگاهان بر آن شدند تا اين بار خانه آن دو را تفتيش كنند تا شايد دلايل ديگري دال بر گناهكاري آنها بيابند.
ماموران وقتي به خانه دو مظنون رفتند مشاهده كردند دامني كه دختر نسرين به پا دارد شبيه به همان دامني است كه به گفته خانواده مقتول از خانه وي به سرقت رفته و متعلق به فرزند حسن است. علاوه بر اين دو دستگاه السيدي و همچنين يك ويديو كه آنها نيز جزو اموال مسروقه بودند در منزل متهمان كشف شد و ماموران مشابه سيمي را كه دور دست و پاي مقتول بسته شده بود در اين خانه پيدا كردند.
سعيد در حاليكه خود را در بنبست ميديد به كشتن حسن اقرار كرد و گفت در اين جرم مادرش نيز با او همكاري كرده است. اين جوان توضيح داد: «من و مادرم قصد داشتيم خودرو مقتول را سرقت كنيم به همين دلیل روز حادثه در حاليكه حسن در منزل تنها بود به آنجا رفتيم و من آن مرد را زير مشت و لگد گرفتم و كشتم. بعد دست و پا و گردنش را بستيم و جسد را در پتو گذاشتيم و به پارك جنگلي برديم.
در آنجا ميخواستيم جسد را بسوزانيم اما چون بنزينمان كم بود موفق به اين كار نشديم.»بنا بر اين گزارش نسرين نيز وقتي فهميد پسرش حقايق را گفته است به همدستي در قتل و سرقت از خانه حسن اقرار كرد.
پ
ارسال نظر