ملکیان: امامان شیعه باهم اختلاف داشتهاند!
مصطفی ملکیان، از چهرهها و فعالان اصلاحطلب که به ارائه نظریات شاذ در حوزه دین و عقلانیت مشهور است، طی یک سخنرانی محفلی تحت عنوان «موانع درسآموزی از واقعه کربلا و قیام امام حسین» اظهار کرده است.
از کجا میگویید اگر امام حسن(ع) در زمان امام حسین(ع) بود جنگ میکرد و امام حسین(ع) اگر در زمان امام حسن(ع) بود صلح میکرد؟ میگوید چون اینها نور واحدند و یکی هستند. میگوییم فرض هم که نور واحد باشند، چگونه از نور واحد بودن برمیآید که اینها هیچ اختلافی با هم نداشتهاند؟!
نشریه «ایران فردا» آورده است؛ وی افزوده است: در زمانی که امام حسن(ع) زنده بودند و بلافاصله بعد از اینکه با معاویه صلح کردند، در دیوان اشعار امام حسین(ع) سه قطعه شعر هست که هر کدام هفت _ هشت سطر است و به فارسی هم ترجمه شده است. امام حسین(ع) در این شعر برادرشان حسن(ع) را مورد سؤال قرار میدهند که چرا صلح کردی؟
من از خودم نمیگویم. اصلا اینطور نیست که عین هم بوده باشند. اینها با هم اختلاف نظر داشتهاند.
*در تفکر شیعه، هم بوسیله احادیث و روایات مختلف و هم بوسیله عقل اثبات میشود که ائمه هدی(س) نور واحد بودهاند و هریک اگر در جای دیگری میبودند، همان میکردند که امام ماقبل انجام داد.
جدای از احادیث فراوانی که در این زمینه در کتب روایی شیعه وجود دارد، اگر کسی به معنای «معصومیت» - و حتی معنایی سطحی از آن - آگاهی داشته باشد؛ فهم اینکه چرا ائمه(س) هیچ اختلافی با یکدیگر نداشته و عملکرد یکدیگر را تأیید تامّه کردهاند، دشوار نیست.
چه اینکه معصوم به معنی بری بودن از اشتباه و عصمت از نزدیکی به آن است و ائمه هدی(س) هم به لحاظ آنکه فهم تامّهای از معنای معصومیت داشتهاند و هم به این لحاظ که خود معصوم بودهاند، هرگز اختلافی با امام ماقبل خود نداشته و انطباق عملکردهای امام ماقبل را با حق و حقیقت به صورتی آشکار میدیده و میدانستهاند. (این دلیل برای اثبات عدم اختلاف میان ائمه هدی جدای از معنای مفترضالطاعه بودن امام عصر برای همگان است)
و البته این حالت در مراتبی نازلتر در شیعیان و پیروان و حتی دشمنان آن حضرات همام(س) نیز دیده میشود که چگونه با اعترافات مختلفی برگرفته از مراتب ایمان، بصیرت و یا عقل زمینی خود، به انطباق صد در صدی عملکرد ائمه هدی(س) با حق و مصلحت و بهترین بودن تصمیمات آنها اذعان کردهاند.
(باید دانست مخالفت نظری با امر امام زمانه مرتبهای متعلق به افراد غیر معصوم است که به دلیل عدم اشراف کامل آنها به معنای حق و باطل، ممکن است در برخی انسانها بروز کند اما مادام که عزم اطاعت از ولی وجود داشته باشد و بر نظر مخالف هم اصرار لفظی و عملی نباشد، ذنب لایغفر نیست)
در اشاره به اظهارات ملکیان مبنی بر اینکه اشعاری از امام حسین(ع) در زمینه اختلاف با امام مجتبی(ع) وجود دارد! نیز بایستی اشاره کرد که اشعار زیادی در کتب و صحف تاریخی وجود دارد که جملگی به امام حسین(ع) نسبت داده شدهاند اما در تفکر عقلی مکتب شیعه، صرف انتساب، اثبات کننده چیزی نیست و باید جمیع جهات بیانات، سیره و عملکرد ائمه هدی(س) در قبال یک موضوع خاص را ملاحظه و سپس درباره آن نتیجهگیری کرد. - و گرنه تفکر و شریعت ناب، به دام کعبالاحبارها، اشاعره و جاعلان احادیث میافتد-
بر اساس آنچه که در کتاب «ادب الحسین و حماسته»* در همین رابطه و در اشاره به همین چند بیت شعر آمده است، تأویل جمیع بیانات و مواضع سیدالشهدا(ع) پیرامون مسئله صلح امام حسن(ع) نه تنها بیانگر اختلاف نظر آن امام همام(ع) با عملکرد برادر معظم خود نبوده است بلکه تأیید کننده تصمیم امام مجتبی(ع) است.
امام حسین(ع) بر اساس آنچه که در همین کتاب مورد اشاره قرار گرفته است، پس از عقد صلح و در دیدار با جندب بن عبدالله، مسیب بن نجبه و سلیمان بن صرد الخزاعی؛ پیرامون مسئله صلح با معاویه؛ به حادث شدن مقدرات الهی اشاره کرده و سپس آیه شریفه «فَعَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فیهِ خَیْراً کَثیراً» (چه بسا شما از چیزی بدتان بیاید، اما خدا در آن خیر بسیار نهاده باشد) را قرائت فرمودند.
اباعبدالله الحسین(ع) همچنین طی سخنان مهمی در هنگام دفن پیکر امام حسن مجتبی(ع)، پیرامون شخصیت ایشان فرمودند:
او در امر عامه و سیاست، بصیر بود. و نسبت به منصههای بروز حق بصیرت داشت. و هنگام تزاحم باطل و مواقف تقیه، امر خداوند متعال را با تیزبینی اجرا کرد... و دشمن را با کمترین مؤونه دفع کرد و این عجیب نیست از کسی که از سلاله نبوت است و حکمت را نوشیده است.
در کتاب «ادب الحسین و حماسته»، در ذیل همین جملات امام حسین(ع) و با اشاره به اشعار منتسب شده به آن حضرت مبنی بر مخالفت با صلح امام حسن(ع) آمده است: از این کلمات و جملات شریفه فهمیده میشود که حسین(ع) با آنچه که برادرش امام حسن مجتبی(ع) در امر صلح با دشمنش، معاویه انجام داد موافق بود و در آن مقطع، دفع باطل ممکن نبود مگر با صلحی که امام مجتبی(ع) انجام داد که بهترین تدبیر و آسانترین راه ممکن بود.
یادآور میشود، قبل از ملکیان، سعید حجاریان نیز با انتشار یادداشتی تحت عنوان «فرهنگ عاشورا، فرهنگ اربعین» مدعی اختلاف ائمه با روش امام حسین(ع) شد و عنوان کرد که عملکرد ائمه هدی(س) پس از عاشورا عقلانیتر! شده است.
او در بخشی از صحبتهای خود گفته بود: بعد از اربعین، ائمه به تربیت شاگرد و تدارکات سیاسی پرداختند و جهتگیری حرکتها بر مبنای محاسبات عقلانی صورت گرفت. استراتژی بقا ملزومات خویش را دارد!
گفتنیست، در کتاب «سودای سکولاریسم»* پیرامون مصطفی ملکیان و نظریات وی میخوانیم: مصطفی ملکیان... تلاش دارد عقل خودبنیاد و مستقل از وحی را برای گذران زندگی دنیوی کافی معرفی کند. او خود عقیده دارد که «اگر راهی به رهایی باشد جز در جمع و تلقیق عقلانیت و معنویت و اداء حق هریک از این دو فضیلت بزرگ نیست». ملکیان رکن رکین و لایتخلف دین را تعبد میداند و رکن رکین و لایتخلف مدرنیته را استدلالگرایی و نفی تعبد.
بنابر باور ملکیان مدرنیته و دین قابل جمع با یکدیگر نیستند: «معتقدم که مدرنیته با دینداری سازگار نیست و جان کلام من برای نشان دادن این ناسازگاری این است که به نظر من قوام دینداری به تعبد است. مادامی که شما نسبت به سخن کسی یا کسانی متعبد نباشید، نمیتوان گفت که شما دیندار هستید. کسی مسلمان است که در سخن پیامبر به هیچ وجه چون چرا نکند... اما از سوی دیگر به نظر من قوام مدرنیته به عقلانیت است... در دینداری تعبدی هست که با عقلانیت، یعنی خوداندیشی و داوری استقلالی سازگاری ندارد»!
*«ادب الحسین و حماسته» _ احمد صابری همدانی _ انتشارات مؤسسهی نشر اسلامی وابسته به جامعه ی مدرسین قم
*«سودای سکولاریسم» _ سیدیاسر جبرائیلی _ خبرگزاری فارس
ارسال نظر