مهرههای شطرنج افخمی روی ميز «هفت»
با پخش شدن قسمت پنجم سري جديد برنامه «هفت» و تكميل شدن دكور و كنداكتور رسمي اين برنامه، بالاخره وقت آن رسيد تا بدون يك ارزيابي شتابزده، نگاه هوشمندانهاي به «هفت» و جنجالهاي ايجادشده پيرامونش بيندازيم.
برنامهاي كه با فريدون جيرانيزاده شد، با محمود گبرلو ادامه پيدا كرد و با ريزش مخاطب روبهرو شد و حالا با حمايت تمامقد مديران وقت صداوسيما، فرمان هدايتش تمام و كمال به بهروز افخمي كارگردان شناختهشده سينما سپرده شده است؛ كارگرداني كه تا اينجا نشان داده نجات سينماي بدنه و پرمخاطب برايش مسالهاي جدي است اما متاسفانه براي رسيدن به اين هدف از هر وسيلهاي استفاده ميكند و هفت را به صفحه شطرنجي تبديل كرده است كه آدمها و جنجالها در قالب يك سناريو از قبل طراحيشده در ذهن افخمي قدمبهقدم جلو ميآيند تا بازي او را پيش ببرند.
اين سناريو در بخش نخست، براي مخاطب تيزهوشي كه اين برنامه را رصد كند قدري فاش شده است و افخمي از گفتن آن ابايي ندارد؛ جذب يك مخاطب ميليوني شبيه برنامه «نود» عادل فردوسيپور يا «خندوانه» رامبد جوان است تا به پشتوانه اين سرمايه اجتماعي و قدرت تماشاگر، هم به برنامه، هويتي اجتماعي بدهد و هم تاثيرگذاري بيشتري در لايههاي مختلف جامعه و تغيير نگرش و رويكردها از خود بهجا بگذارد. اما روشي كه افخمي در جذب اين مخاطب بيشترين بهره را از آن ميبرد، چيست؟
رويكرد اين چند برنامه نشان ميدهد كه بهجز حضور چهرههاي شناختهشده در اين برنامه، افخمي ميخواهد در جذب مخاطب، بيشترين بهره را از طريق جنجالآفرينيهاي رسانهاي ببرد. اين ايده از كجا نشات ميگيرد؟ از همان قسمتهاي اول افخمي در نجواهاي دروني خودش اعتراف ميكند كه وجود فردي مثل فراستي با تمام اختلافاتي كه با او دارد فعلا برايش ضروري است و به او نياز دارد. چرا؟ چون افخمي براي جذب مخاطب و ديده شدن هفت، نياز به جنجال دارد و آقاي هميشه مخالفخوان، پتانسيل بالقوهاي براي جنجالآفريني و توجه جلب كردن دارد و اين را در برنامه سري اول بهخوبي نشان داده است، پس افخمي او را از دست نميدهد.
در گام بعدي افخمي براي جذب مخاطب، شمشير را از رو ميبندد و با تخطئه كردن نقد و منتقدان حركت بعدي خود را آغاز ميكند. افخمي در قسمت اول برنامه و در ديالوگ خود با حميد گودرزي اساسا نقد را براي فيلمسازان و هنرمندان مقوله بهدردنخوري ارزيابي ميكند و ميگويد: نقد فقط به درد تماشاگر قشر متوسطي ميخورد كه در تماشا و انتخاب فيلمش سرگردان است، همچنين در دوئلهاي ساختگياش با فراستي صراحتا ميگويد از منتقد جماعت خوشش نميآيد اما ابدا چنين نيست و او به منتقدان، اصحاب رسانه و صاحبان قلم بهشدت نياز دارد و اصطلاحا ميخواهد با اين حرفها آب در سوراخ مورچهها بريزد تا اسم «هفت» دوباره بعد از جيراني سر زبانها بيفتد، چرا كه اگر از منتقد جماعت بدش ميآمد اولا بحث نقد را تعطيل ميكرد.
ثانيا راديكالترين منتقد را مسوول ميز نقد برنامه نميكرد. ثالثا منتقدان اينهمه برايش مهم نبودند كه با يك آيتم جنجالي براي انعكاس تمام انتقادهاي رسانهها در هفته گذشته نسبت به هفت، اين آيتم را با اينهمه آبوتاب نشان دهد و بگويد ما همه مطالب شما را ميخوانيم؛ اما اينگونه نيست بلكه افخمي به دنبال بازتوليد جنجالهاست تا هفت هر هفته حسابي سروصداي رسانهاي داشته باشد و دعواي حيدري و نعمتي ميان مخالفان و موافقان از رونق نيفتد.
اما افخمي كه حركت خود را زيركانه و باحوصله انجام ميدهد بعد از چند هفته و مهياكردن بستر رسانههاي مختلف نياز داشت ضربه و شوك بزرگتري در برنامهاش ايجاد كند تا بعد از جنجال در ميان اصحاب رسانه، نوبت به مسوولان و سينماگران برسد. لذا افخمي در اين برنامه بعد از يك آيتم بسيار مفصل و روخواني دومين بيانيه شوراي راهبردي سينماي ايران (شورايي كه افخمي عضوي از آن است) خبر تحريم شدنش توسط ايوبي را عنوان ميكند و با تكرار مكرر لفظ تحريم، ايوبي را به دوئل و حضور در برنامه هفت دعوت ميكند و ميگويد: از آقاي ايوبي ميخواهيم خود را پنهان نكند، به هفت بيايد و از ديدگاهش دفاع كند و به سوالات ما نيز پاسخ دهد.
اما داستان به همينجا ختم نميشود و افخمي قبل از ايوبي بازي جنجالياش را با همايون اسعديان پيش برده و تكهاي از صحبت او در شبكه خبر را بريده است و در برنامه پخش ميكند كه اسعديان ميگويد: «چرا بايد چشممان به دست مردمي باشد كه دم گيشه هشت هزار تومان پول بدهند.» و با پيامكهايي كه قبلا به اسعديان داده است مهره بزرگي مثل او را در دام مياندازد و خودتان ديگر از جريان نامهنگاريهاي بين اسعديان و رييس صداوسيما و پاسخ افخمي در رسانهها مطلع هستيد.
اما حقيقت اين است آقاي افخمي در هيچكدام از اين بازيها اصيل نيست و تجربه نشان داده چيزي كه واقعي نباشد و از درون نجوشد ماندگار نيست و بعد از هياهو همه گردوغبارها فرومينشيند. آنكس كه كيشومات ميشود هفتي است كه برخلاف رويكرد دوره اول، گويي هويتش را در جنجالآفريني ميبيند تا صداقت با مخاطب، وگرنه طرح بسياري از موضوعات و ادبيات به كار گرفتهشده از سوي او در موضوعات مختلف قطعا سمت و سويي همگرا و دوستانه به خود ميگرفت.
ارسال نظر