حلق آویز کردن شوهر با کمک میوه فروش!
زن جوانی که متهم است به همدستی یک مرد، شوهرش را به قتل رسانده است، در دادگاه کیفری استان تهران جرم خود را انکار کرد.
باشگاه خبرنگاران جوان: زن جوانی که متهم است به همدستی یک مرد، شوهرش را به قتل رسانده است، در دادگاه کیفری استان تهران جرم خود را انکار کرد.
۳۱ شهریور سال ۹۲ ماموران در جریان وقوع یک مرگ مشکوک در خانه ای در ملارد قرار گرفتند که بلافاصله موضوع را در دستور کار خود قرار دادند و با حضور در محل حادثه به تحقیق در این رابطه پرداختند.
با حضور ماموران، آنها با جسد حلق آویز یک مرد مواجه شدند که بررسی های پزشک نشان از قتل او می داد.
با مشخص شدن موضوع قتل، همسر این مرد تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: وقتی صبح از خواب بیدار شدم جسد حلق آویز شوهرم را دیدم و نمی دانم چه کسی او را به قتل رسانده است.
با وجود این اظهارات کارآگاهان به این زن مشکوک شده و او را تحت بازجویی بیشتر قرار دادند که در نهایت او به قتل اعتراف کرد.
وی به ماموران گفت: چند وقتی می شد که با مرد میوه فروش محله‌مان به نام فرهاد آشنا شده بودم و به خاطر مشکلاتی که با شوهرم داشتم با او درد و دل می کردم. بعد از مدتی شوهرم این موضوع را متوجه شد و از من خواست این مرد را به خانه مان دعوت کنم. من هم فرهاد را دعوت کردم که شوهرم او را کتک زد و شکنجه اش داد.
بعد از آن فرهاد، از شوهرم کینه به دل گرفت. تا اینکه یک روز از من خواست او را به قتل برسانیم. من هم قبول کردم و روز حادثه من به شوهرم ماده بیهوشی دادم تا بیهوش شود. بعد فرهاد آمد و او را خفه کرد. پس از آن جسدش را حلق آویز کرد تا همه تصور کنند شوهرم خودکشی کرده است.
با اعترافات این زن، همدست وی نیز خیلی زود شناسایی و دستگیر شد. این مرد نیز به جنایت اعتراف کرد و در نهایت پرونده آنها پس از صدور کیفرخواست به شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
صبح دیروز این زن و مرد در همین شعبه محاکمه شدند. در این جلسه خانواده اولیای دم درخواست قصاص کردند. در ادامه متهمان اما جرم خود را انکار کردند. زن جوان به قضات گفت: روز حادثه وقتی صبح از خواب بیدار شدم و جسد حلق آویز شده شوهرم را دیدم، برادرشوهرم آمد و گفت که باید قتل شوهرت را به گردن بگیری. من هم به اجبار برادرشوهرم به قتل اعتراف کردم و این سناریو را ساختم. در صورتیکه من اصلا از کشته شدن شوهرم هیچ اطلاعی ندارم.
پس از صحبت های این زن مرد جوان نیز به قاضی گفت: من هم تحت شکنجه اعتراف کردم. در صورتیکه اصلا مقتول را نکشتم و با همسرش در ارتباط نبودم. ماجرای آن دعوا و درگیری من با مقتول هم این بود که این مرد و همسرش از من می خواستند ۳۰ میلیون تومان پول به آنها بدهم، من هم قبول نکردم. برای همین آنها مرا به خانه شان دعوت کردند و شکنجه ام دادند تا قبول کنم به آنها پول بدهم. ولی من کسی را نکشتم.
با این اظهارات، در پایان هیات قضایی وارد شور شدند تا در خصوص این پرونده حکم خود را صادر کنند.
۳۱ شهریور سال ۹۲ ماموران در جریان وقوع یک مرگ مشکوک در خانه ای در ملارد قرار گرفتند که بلافاصله موضوع را در دستور کار خود قرار دادند و با حضور در محل حادثه به تحقیق در این رابطه پرداختند.
با حضور ماموران، آنها با جسد حلق آویز یک مرد مواجه شدند که بررسی های پزشک نشان از قتل او می داد.
با مشخص شدن موضوع قتل، همسر این مرد تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: وقتی صبح از خواب بیدار شدم جسد حلق آویز شوهرم را دیدم و نمی دانم چه کسی او را به قتل رسانده است.
با وجود این اظهارات کارآگاهان به این زن مشکوک شده و او را تحت بازجویی بیشتر قرار دادند که در نهایت او به قتل اعتراف کرد.
وی به ماموران گفت: چند وقتی می شد که با مرد میوه فروش محله‌مان به نام فرهاد آشنا شده بودم و به خاطر مشکلاتی که با شوهرم داشتم با او درد و دل می کردم. بعد از مدتی شوهرم این موضوع را متوجه شد و از من خواست این مرد را به خانه مان دعوت کنم. من هم فرهاد را دعوت کردم که شوهرم او را کتک زد و شکنجه اش داد.
بعد از آن فرهاد، از شوهرم کینه به دل گرفت. تا اینکه یک روز از من خواست او را به قتل برسانیم. من هم قبول کردم و روز حادثه من به شوهرم ماده بیهوشی دادم تا بیهوش شود. بعد فرهاد آمد و او را خفه کرد. پس از آن جسدش را حلق آویز کرد تا همه تصور کنند شوهرم خودکشی کرده است.
با اعترافات این زن، همدست وی نیز خیلی زود شناسایی و دستگیر شد. این مرد نیز به جنایت اعتراف کرد و در نهایت پرونده آنها پس از صدور کیفرخواست به شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
صبح دیروز این زن و مرد در همین شعبه محاکمه شدند. در این جلسه خانواده اولیای دم درخواست قصاص کردند. در ادامه متهمان اما جرم خود را انکار کردند. زن جوان به قضات گفت: روز حادثه وقتی صبح از خواب بیدار شدم و جسد حلق آویز شده شوهرم را دیدم، برادرشوهرم آمد و گفت که باید قتل شوهرت را به گردن بگیری. من هم به اجبار برادرشوهرم به قتل اعتراف کردم و این سناریو را ساختم. در صورتیکه من اصلا از کشته شدن شوهرم هیچ اطلاعی ندارم.
پس از صحبت های این زن مرد جوان نیز به قاضی گفت: من هم تحت شکنجه اعتراف کردم. در صورتیکه اصلا مقتول را نکشتم و با همسرش در ارتباط نبودم. ماجرای آن دعوا و درگیری من با مقتول هم این بود که این مرد و همسرش از من می خواستند ۳۰ میلیون تومان پول به آنها بدهم، من هم قبول نکردم. برای همین آنها مرا به خانه شان دعوت کردند و شکنجه ام دادند تا قبول کنم به آنها پول بدهم. ولی من کسی را نکشتم.
با این اظهارات، در پایان هیات قضایی وارد شور شدند تا در خصوص این پرونده حکم خود را صادر کنند.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
افتضح یفتضح افتضاح!!!!
خانم مثلا محترم میوه فروش روانشناس بوده که کار پیدا نکرده اومده میوه فروشی زده ؟ تو دنبال درد دل کردن نبودی مشکلت چیز دیگه ای هستش ..... آره
مقصر مقتوله. باید اول یه تبر میکاشت درست وسط کله زنش. تازن چراغ سبز ورضایت نشون نده هیچ کس نمیتونه بهش چپ نگاه کنه.اگه میوه فروش هم نبود بایکی دیگه رابطه برقرارمیکرد ذاتش خراب بوده دیگه لعنت براین آدمهای کثیف
پاسخ ها
چه خشن اوه اوه تکتیر
همیشه زن رو مقصر میدونن. چقدر این آقایون ظالمن که همه چی رو واسه خودشون میخوان. بیچاره این زنه چقدر ساده بوده که اولش قتل رو گردن گرفته و بعدش فهمیده چه اشتباهی کرده. بیچاره اون مرد میوه فروش که تحت شکنجه اعتراف الکی کرده و الان نمیتونه دیگه حرفشو پس بگیره و کسی باور نمیکنه. معلوم نیست ماجرا چی بوده که قسمت این دونفر آدم بدشانس شده... امیدوارم مجرم واقعی پیدا بشه و سر بیگناه بالای دار نره
ما بالاخره نفهمیدیم مهرزاده یا فرهاد؟؟؟؟
نوشتین که " مرد هم به جنایت اعتراف کرد " این دروغه،،، تو مطلبی که روزنامه اعتماد نوشته ، مرد هیچوقت به قتل اعتراف نکرده و زن در دادگاه عنوان کرده که برادر شوهرش اونو مجبور کرده این دروغ ها رو بگه
وقتی رسیدگی به پرونده 2 سال طول میکشه و تواین مدت متهم تو زندان میخوره و میخوابه حالا هم میگه بزار گردن نگیرم تا وقت کشی کنم و بقیه رو هم تو دردسر میندازه
تازه اینا میرن زندان از همدیگه کلی چی یاد میگیرن...
والاا دیگه اعتماد رنگی نداره یعنی چی بکش خونه همون جا باید میکشتش خیانت مگه شوخیه خاله بازیه
تو ایران همه چی ویران شده بخاطر بیکفایتی مسئولین . فکر میکنم جای هر مسئول یه مجسمه باشه بهتره زیرا مجسمه اختلاس نمیکنه و با ندانمکاری چیزی را خراب نمیکنه
پاسخ ها
چه ربطی داره یعنی یارو یه سوراخی پیدا کرده میره توش خیانت و زنا میکنه به دولت ربط داره؟ خودش عوضی هست
ممنون همه مصلب هاتون یکه یک با اجازه کپی میکنم
http://www.irangoft.ir/
شما یه چیزو نام ببرید تو ایران خوب باشد . همه چی خرابه
آخی
باید دنبال علت گشت که چرا بعضی از خانمها به همسران خود خیانت می کنند.اکثر ااینها همش از کمبود های جنسی و یا مالی (دیگر موارد از استسناعات می باشد.
بیچاره مقتول که زنش خیانت کرد به هش