پاسخ هواداران چاوشی به اظهارات مهرجویی
در پی انتقاد چندباره «داریوش مهرجویی» کارگردان به نام سینما در مورد همکاری نکردن «محسن چاوشی» با فیلم «سنتوری مرد پاییزی»، یادداشتی از طرف کمپین هواداران «محسن چاوشی» منتشر شده است.
متن یادداشت انتشار یافته از سوی کمپین هواداران «محسن چاوشی» به شرح ذیل می باشد.
«آقای مهرجویی شما یادتان نمی آید...
عجیب هم نیست. نمی شود توقع داشت به اندازه ی ما ریز و درشت آن سال ها را بخاطر بیاورید. آن سال ها که همه جا صحبت از تازه ترین ساخته ی شما بود و ما چشم از کیوسک های مطبوعاتی برنمی داشتیم؛ فقط به این امید که خبر تازه ای از وضعیت علی سنتوری به دستمان برسد. نُه سال پیش این حواشی فیلم شما بود که زندگی ما دوست دارانِ محسن چاوشی را می ساخت، ما که امید داشتیم به واسطه ی علی سنتوری دوران بلاتکلیفی خواننده ی محبوبمان تمام شود و روزهای خوب رسمی شدنش از راه برسد. روزهای خوبی که حالا مدعی هستید محسن چاوشی به واسطه ی شما و فیلمتان به آن رسیده و او را مدیون خود می دانید.
اگر شما به هر دلیلی کم و کیف اتفاقات آن روزها را فراموش کرده اید ما اما خوب یادمان هست که چشم امیدمان چطور بسته شد و سنتوری نه تنها تغییری در وضعیت محسن چاوشی حاصل نکرد بلکه با آن شکل و شیوه ی انتشار اوضاع حرفه ای او را بدتر و پیچیده تر هم ساخت. گواه این مدعا هم مصاحبه های پرشماری ست که بعد از لو رفتن فیلم با چاوشی صورت گرفت و او مستأصل تر از همیشه به سوالاتی که درباره ی وضعیت جوازش می شد پاسخ می داد.
یادمان هست در یکی از همین مصاحبه ها که نوروز سال ۸۷ انجام گرفت، در پاسخ به این سوال که سنتوری چقدر توانسته در وضعیتش تغییر ایجاد کند گفت: «اگر تغییر وضعیت حرفه ای (و نه نوع و تعداد مخاطبین ) منظورتان باشد باید بگویم تأثیر داشته و متأسفانه وضع را از گذشته بدتر کرده است. وقتی شما در عرصه ی انتشار موسیقی وضعیتتان مبهم است و این ابهام به حوزه ی سینما هم کشیده می شود خب نمی توانید این تغییر را مثبت بنامید.»
این شرایط محسن چاوشی ست دو سال بعد از لو رفتن سنتوری و هفت سال قبل از آن که بخواهید ادعا کنید با اعتبارتان برای او جواز گرفته و برایش همه کار کرده اید! آری. الطافتان را ما هم بخاطر داریم. وقتی که خواننده ی محبوبمان با کمترین امکاناتِ ممکن و در سخت ترین شرایط، بهترین و ماندگارترین آثارش را در اختیارتان قرار داد، بخاطر داریم که چطور برایش سنگ تمام گذاشتید و به جبران، مزد زحماتش را طوری پرداخت کردید که تنها شرمنده ی دوستان ترانه سرایش نشود.
مگر می شود گلایه هایش را از یاد برد: «اگر بخواهم حساب کنم پولی که به من داده شد، پول سه قطعه شعرم بود که به شاعرها دادم. من برای این کارها خیلی سختی کشیدم و هنوز نمی دانم پولی که به من داده شد پول شعرها بود یا تمام کار.» لابد این ها هم، گوشه ای ست از آن همه کاری که می گویید برایش کرده اید. نه آقای مهرجویی، حقیقت رنگ نمی بازد، حتی اگر شما با مخاطبینتان صادق نباشید. کسی که به حق فکر کند نگفته می داند تنها لطف بزرگ شما در حق محسن چاوشی اعتماد به هنر او و فرصتی بود که آن زمان در اختیارش قرار دارید و کیست که نداند امروز هم توقعتان این بود پیشنهاد شما را فرصتی همانقدر طلایی و غنیمت بشمارد، بی آن که بخواهد جایگاه امروز خود و هنرش را درنظر بگیرد.
آنچه آن سال ها بر او رفت هم که جای خود. همین شما را عصبانی کرده، آنقدر که چاوشیِ شهره به صبر و سکوت و گذشت را نامرد و قدرنشناس می دانید. بدانید. نگران خوشایند و ناخوشایند فضای مجازی هم نباشید که چیزی نخواهید شنید جز سکوت. او سال هاست که به این برخوردها و به این وضعیت عادت کرده و دوستدارانش را هم عادت داده. آری، هرطور که صلاح می دانید اسبتان را بتازانید. ما تنها گوشه ای نشسته ایم و تماشا می کنیم تقابل زشت و زیبای هوچی گری و نجابت را. هر چه صدای شما بالاتر، سکوت او سنگین تر و باور ما بیشتر به این که جنگ آدم ها را ساکت بار می آورد. نجیب بار می آورد. بسیار نجیب.
ارسال نظر