لطف اصلاح طلبان به احمدی نژاد در سال ۸۸
عباس عبدی در یادداشتی در هفته نامه صدا نوشت: آنچه که درباره شکاف میان اصولگرایان میتوان گفت این است که این شکاف پس از سال ۱۳۸۴ و به مرور زیاد شد، شکافی بس عمیق بود. شکاف اگرچه غالب آن تضاد منافعی بود، ولی ریشههای فکری و تحلیلی و نیز اجتماعی داشت.
منظور شكافی است که ميان گروهی که امروز آنان را تحت عنوان گروه احمدينژاد و جبهه پايداري ميشناسيم و گروه ديگري كه اصولگرايان ميانهرو هستند. ولي چرا اين شكاف در سالهای اخیر مجال بروز پيدا نكرد، در حالي كه هسته دروني آنان بسيار جوشان و پرتنش بود؟ علت اصلي سياست اصلاحطلبان بود.
اصلاحطلبان براي موازنه قوا. رسیدن به اهداف خود، كوشيدند تا از طريق بسيج نيرو حول خويش اين هدف را محقق كنند و تمايلي به شكاف درون جبهه مقابل نداشتند. این روش نيروهاي مقابل را از روي ناچاري در يك مقوله و جبهه متحد ميكند.
اتفاقي كه در سال ۱۳۸۸ رخ داد از اين نوع بود. بسيج نيرو براي اصلاحطلبان چشمگير بود، ولي به موازات آن، اتحاد و يكپارچگي طرف مقابل را افزايش ميداد و برخي از نيروهاي آن طرف را به سكوت واداشت و بسياري را هم به حمايت از جناح خود و نماد آن. در این روش طرفين از هر ابزاري براي دميدن به اين دوقطبي سياسي استفاده ميكنند، در نتيجه تمايزات ميان اعضاي يك قطب از بين ميرود. تمايزاتي كه بسيار هم جدي است.
براي نمونه در جبهه اصلاحطلبان كساني قرار گرفتند كه به روشني نگاه به خارج داشتند، نگاهي كه هيچ اصلاحطلب اصيلي از آن دفاع نميكند. در جناح مقابل هم كار به جايي رسيد كه همه آنان متحد در پشت احمدينژاد قرار گرفتند؛ بدون این که ذرهای به او تعلق خاطر داشته باشند.
در انتخابات ۱۳۹۲، مسير كاملاً متفاوتي تجربه شد. كسي كه مورد حمايت اصلاحطلبان بود به طور سنتي از ميان اصولگراياني بود كه در تعارض با طيف پايداري و احمدينژاد بودند. اصلاحطلبان حتي حاضر شدند كه نيروي نزديكتر به خود را حذف كنند تا بلكه خطمشي جديد را تجربه نمايند. در اين خطمشي مسأله اين نبود كه چه كسي رييس جمهور ميشود، مسأله اين بود كسي كه رييس جمهور ميشود چه كارهايي ميخواهد انجام دهد؟ و این کارها تا چه حد به اصلاحات جامعه کمک میکند؟
انتخابات مجلس پيش رو نيز اگر بر همين روال انجام شود، نه تنها شكاف درون جبهه مقابل را به مرز جدايي خواهد رساند، همچنان كه در قضيه برجام بخش اعظم اين راه پيموده شد، بلكه به لحاظ نتيجه نيز موفقيت با اصلاحطلبان و در واقع كل كشور خواهد بود. اين پيشنهاد بر اين اساس نيست كه اصلاحطلبان لیست مستقلی ندهند و از جناح ميانه اصولگرايان حمايت كنند، بلكه به اين معنا است كه تجربه رفتار دوقطبي را كنار بگذارند و اجازه دهند تمام جناحهاي موجود در ميان اصولگرايان به مرز جدايي برسند و هركدام مسير ويژه خود را برگزينند. اين اتفاق به نفع كشور است.
لازم است كه اصلاحطلبان مضموني را به عنوان محور انتخابات معرفي كنند كه بخش معتدل جناح اصولگرايان را نيز دربر گیرد. ضمن اينكه در معرفي نامزدها بايد به گونهاي عمل شود كه تعبيري متفاوت از خط گفته شده از آن نشود.
ارسال نظر