۲۵۴۷۲۸
۲۰ نظر
۵۱۱۲
۲۰ نظر
۵۱۱۲
پ

جزییات سقوط مرگبار دختران نوجوان در تهران

«هیچ چیز در دنیا به اندازه «احتمالات» آدم را از پا درنمی‌آورد.» آیدا و فرناز هم قربانی همین احتمالات شدند؛ احتمال دادند که آن شب اگر با گره زدن ملحفه‌ها و پتوها بتوانند از طبقه چهارم آپارتمان‌شان به حیاط خانه برسند، دیگر آزادند؛ آزادی برای دختر ١٥ و ١٧ساله، اما به قیمت جان‌شان تمام شد.

روزنامه شهروند: «هیچ چیز در دنیا به اندازه «احتمالات» آدم را از پا درنمی‌آورد.» آیدا و فرناز هم قربانی همین احتمالات شدند؛ احتمال دادند که آن شب اگر با گره زدن ملحفه‌ها و پتوها بتوانند از طبقه چهارم آپارتمان‌شان به حیاط خانه برسند، دیگر آزادند؛ آزادی برای دختر ١٥ و ١٧ساله، اما به قیمت جان‌شان تمام شد.

سقوط مرگبار ٢ دختر نوجوان از یک ساختمان در شرق پایتخت خبر تکان‌دهنده‌ای بود که دوم شهریورماه همه را در شوک فرو برد. پرونده‌ای که حالا عکس‌هایش گواه تفکر کودکانه دخترانی است که برای فرار از خانه‌شان سناریوی هولناکی را طراحی کرده بودند.

حادثه چگونه رخ داد؟

شامگاه دوم شهریور جسد این ٢ دختر که با لباس‌های شیک و مجلسی روی موزاییک‌های حیاط افتاده بودند، پلیس را با ابهام روبه‌رو کرد. این درحالی بود که ملحفه و پارچه‌هایی که به یکدیگر گره خورده بود، از پنجره طبقه چهارم تا پنجره طبقه دوم ساختمان آویزان بود. کنار اجساد دختران، فضایی مبهم و مرموز، همسایه‌ها و شاهدان حادثه را در شوک فرو برده بود. هیچ‌کس نمی‌دانست چه بلایی بر سر دختران نوجوان آمده است که همزمان پلیس دست به رازگشایی از این ماجرا زد.

ماموران کلانتری ١٤٧ گلبرگ هنگام گشتزنی در کوچه‌ها بودند که یک مرد جوان به آنها گفت: «٢ دختر از طبقه چهارم ساختمان روبه‌روی آپارتمان ما به پایین سقوط کردند.» وقتی ماموران گشت کلانتری وارد عمل شدند، با ٢ دختر نوجوان روبه‌رو شدند که به ظاهر از طبقه چهارم ساختمان به پایین سقوط کرده بودند.

این درحالی بود که یکی از آنها در دم کشته شده بود، اما دختر دیگر هنوز نفس می‌کشید. همین موضوع کافی بود تا ماموران از اورژانس درخواست کمک کنند و سپس قاضی ایلخانی، بازپرس کشیک ویژه قتل دادسرای جنایی در جریان حادثه قرار گرفت. چند دقیقه بعد تیمی از ماموران تشخیص هویت و بازپرس جنایی راهی محل حادثه شدند. ماموران درحالی‌که به بررسی محل حادثه پرداختند، پدر و مادر یکی از دختران که ساکن طبقه چهارم بودند، شناسایی شدند.

پدر دختر که تصور می‌کرد دخترش به همراه دوستش در اتاق خوابش بوده، با شنیدن این خبر هولناک، بی‌قرار خودش را به حیاط خانه‌شان رساند و با جسد دختر دانش‌آموزش روبه‌رو شد. همزمان از طریق مرکز فوریت‌های پزشکی، مرگ دوست این دختر هم در اورژانس به بازپرس پرونده گزارش شد. پدر جوان یکی از دختران که باور نداشت بالای سر جسد دخترش ایستاده باشد، به ماموران گفت: « امروز عصر دخترم، آیدا، یکی از دوستانش را به خانه‌مان دعوت کرده بود.

من و مادرش این دختر را نمی‌شناختیم؛ به همین خاطر مخالفت کردیم اما آیدا گفت او نامش فرناز است و خانواده‌اش ساکن شهریار هستند و الان در راه خانه ما است. وقتی دوست دخترم به خانه‌مان آمد ادعا کردند با دوستانشان قرار دارند و می‌خواهند بیرون بروند. از آنجایی که شناختی نسبت به دوستش فرناز نداشتیم، اجازه رفتن به آنها ندادم. بعد از خوردن شام به اتاق خواب رفتند. من هم برای این‌که نگران خارج شدن آنها از خانه بودم در آپارتمان را قفل کردم و کلید را به اتاق خودم بردم. تا این‌که متوجه شدم دخترم و دوستش از پنجره اتاق سقوط کرده‌اند.»

اظهارات تکان‌دهنده این پدر ماتم‌زده پرده از راز سقوط مرگبار ٢ دختر جوان برداشت. تحقیقات میدانی پلیس نشان داد وقتی دختران نوجوان با در بسته خانه روبه‌رو شده بودند، با گره زدن ملحفه‌ها و پتوها به نرده‌های پنجره اتاق خواب تصمیم داشتند خود را از طبقه چهارم به پایین برسانند تا به قرار دوستانه‌شان برسند، غافل از این‌که مرگ در یک قدمی آنها است.

شکایت خانواده یکی از قربانیان

بررسی‌های تخصصی در صحنه حادثه نشان می‌داد این قربانیان پشت ‌سر هم از ساختمان آویزان شدند تا با ملحفه پایین بروند که ناگهان یکی از آنها تعادلش را از دست داده و با یکدیگر به پایین سقوط کرده‌اند. پرونده برای رسیدگی بیشتر همچنان در دستور کار پلیس قرار دارد.

این درحالی است که مادر فرناز ١٧ساله با مراجعه به دادسرای جنایی پایتخت از خانواده دوست دخترش شکایت کرد و به بازپرس پرونده گفت: «عصر روز حادثه سر کار بودم که فرناز با من تماس گرفت و گفت قصد دارد به خانه دوستش برود. مخالفت کردم، اما دوستش که از او ٢‌سال کوچک‌تر بود تلفن را از او گرفت و اصرار کرد و گفت: «خاله اجازه بده بیاد خانه ما، جایی نمیریم، خانواده‌ام هم هستن.»

به حرفم گوش ندادند و فرناز با او رفت. نمی‌دانستم بعد از این حادثه با خبر مرگ دخترم روبه‌رو می‌شوم. من از این خانواده شکایت دارم که دخترم را از شهریار به خانه‌شان دعوت کرده‌اند و بعد در را روی او قفل کردند و باعث شدند این حادثه مرگبار برای دختر نوجوانم رخ دهد.»

تحقیقات برای روشن شدن زوایای مبهم پرونده و اعلام علت اصلی فوت این ٢ دختر نوجوان توسط پزشکی قانونی در شعبه هشتم دادسرای جنایی تهران ادامه دارد.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    این روزا دیگه نمیشه به هیچ کسی خوبی کنی ....بدبخت پدره اومده جلو ی شر رو بگیره یعنی ........

  • سعید

    حقشون بوده
    ادمایی که اینقدر بهره عقلی کمی داشته باشن و بخاطر یه مهمونی هممچین کاری کنن تو جامعه نباشن بهتره
    البته هممون بهتر میدونیم اون مهمونی چجور مهمونی بوده...

    پاسخ ها

    • هستی

      بله از اون مهمونی ها که خودتم میری!!اتفاقاً کسایی مثل شما که به جای توجه به اصل موضوع و محدودیت ها تمایلات و درگیریهایی که دختران نوجوان با اون درگیرن صورت مسئله رو میخواید پاک کنید بهتره تو جامعه نباشید.

    • مهدی

      خوب دکتر جان !!!
      خودت فهمیدی چی گفتی اول میگی بخاطره مهمونی نباس همچین کاری میکرد بعد میگی مهمونیش بودار بوده خوب آخرش حق با والدین بوده یا نه؟

  • بدون نام

    خب سرکار خانم اگر راست میگی دختر خودتو جمع میکردی وقتی دخترت از خودت هم حرف شنوی نداره و علیرغم مخالفت تو میره خونه دوستش در ثانی از کجا معلوم تو اون مهمونی بلایی سرشون نمیومد که همیشه سر تو و خانوادت پایین باشه و روزی هزار بار آرزوی مرگ کنین یادت باشه دختر تو بزرگتر بوده و اگر نمیخواست نمیرفت دختر تو شاید اون دختر کوچکتر رو فریب داده اونها باید از تو شکایت کنن اون پدر بیچاره خواسته از دختر تو محافظت کنه و امانتداری اونوقت دختر تو حماقت کرده به اونچه

  • بدون نام

    این خانواده آیدا هستند که باید شاکی باشند نه شما سرکار خانم.

  • بدون نام

    چقدر قاضي اينجا نشسته حكم ميكنن توي نظرات!!

    بنظرم اين حاثه نتيجه يه چيزه:
    تربيت. تربيت و تربيت

    خانواده هاي توي تربيت و توجه به خاسته هاي بچه هاشون بيشتر توجه كنند
    نوجوان 15-17 ساله كه پر از هيجان و شور و شوقه چه ميفهمه؟ بايد با لبخند و دلسوزي و وقت گذاري براي اون كنترل شه.

    پاسخ ها

    • بدون نام

      اصلا چه اصراریه آدم بچه دار بشه؟ من 35 سالمه بچه دار هم نشدم و قصدش رو هم ندارم. بچه قاتل جون آدمه . مگه خود ما نبودیم؟ :)

  • جوادآقا

    به هر حال بايد قبول كنيم نيمي ازجامعه ما (زنان)در انحصارومحدوديت هستن واين خيلي بده .من خودم دختر دارم وبسيار نگران واز همه بيشتر اسير بايدها ونبايدها ونميدونم چه راهكاري پيش بگيرم .خدا به پدر ومادرشون صبربده.

  • user

    من نمیدونم چی تو جون دخترهای این دوره زمونه افتاده
    آخه مهمونی که بعد از شام وشب باشه....
    خانواده ها چرا اینقدر بی ملاحظه شدند

    پاسخ ها

    • بدون نام

      در دوره قدیم هم چنین چیزهایی بوده منتها مربوط به یه قشر از جامعه بوده .حالا ده پونزده سالیه کم کم به باقی اقشار هم کشیده .

  • بدون نام

    متاسفانه گاهی کوچکترین غفلت در مورد بچه ها فجایع بزرگ و جبران ناپذیری رو به بار میاره . در هر صورت هر دو خانواده عزیز از دست دادن و داغدارن واقعا متاسفم . خدا روحشان را شاد و به خانواده هاشون صبر عنایت کنه.

  • علی رجبی

    یعنی عقل دوتا بچه نوجوون انقدر کمه؟
    واقعا داستان مشکوکه!
    خدا داند و بس ...

  • بدون نام

    یکی مادر دختر دومی رو باید جمع کنه معلومه حالا خانوم یادش افتاده از ملت شکایت کنه از خودت باید شکایت کنی که نتونستی بچه ات رو جمع کنی
    اینقدر محدودیتهای غیر معقول برذی دختر ها تراشیده کامعه که دیگه حتی حرف معقول هم میزنی محل نمیدن رم میکنن

  • بدون نام

    هم پدر ، جوان بوده هم دخترش؟! عجبا !

  • احمد

    بعد از حدود دو ماه زواياي مبهم ؟؟؟؟

  • مرتضی جعفری پور

    متاسفم برای خودمون

  • بدون نام

    برو اقا برو سجاده واسه دوره قدیمی ها اب نکش مادر بزرگه من میثشست خاطرات تعریف میکرد فلان دختر با فلان پسر فرار کرد و... حالا بچه روستا هم بوده
    اونیکه میگه اینقدر گیر نامعقول دادن بچه ها حرف معقول رو هم قبول نمیکنن راست میگه
    دیفالت ذهن دختر بچه ها مخصوصا این شده که دارن بهم زور میگن این حق منه دارن ازم میگیرند فکر میکنن همه حرفها ممنوعیت ها مثل یه عده کثیرشون از روی توحش و زورگوییه یه سر سوزن نمیگن شاید تو این مورد دوسام داره داره به نفعم حرف میزنه

  • مهسا طاهریان

    پدره خوب کاری کرده یعنی این مهمونی اینقدر ارزش داشت که با پارچه خودشونو بندازن پایین? بی عقلی محضه!

  • shahrzad

    احمقا فک کردن سوپرمنن ؟!

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج