دلیل عدم حضور معتمدآریا در «کلاه قرمزی»
فاطمه معتمدآریا،علت عدم حضورش در فیلم «کلاهقرمزی» را بیان کرد.
روزنامه شهروند: فاطمه معتمدآریا، علت عدم حضورش در فیلم «کلاهقرمزی» را بیان کرد.
گزیده اظهارت معتمدآریا را در ادامه میخوانید:
* ٩٩ درصد فیلمنامههایی که به دست من میرسد یا ماجرای اعتیاد است یا ماجرای فحشا یا بزهکاری. هیچکس دریافتی از عمق تاریخ نمایشی ما ندارد که بخواهد چیزی بنویسد. الان مشکل اصلی سینمای ما نه کمبود بازیگر خوب است نه کمبود کارگردان خوب. مشکل ما نبود فیلمنامهنویس خوب است. هیچکسی علاقهمند نیست برای من نقشی بنویسد، خب خودم باید دست به کار شوم و مدام چرخه بازیگریام را تغییر دهم تا به تکرار نرسم.
* عدم حضورم در کلاه قرمزی به این دلیل بود که اجازه نداشتم بازی کنم.
* ما در سینمای اجتماعی یک زمان فیلمی مثل «اجارهنشینها» اثر آقای مهرجویی را داریم که با اینکه ساختاری کمدی دارد اما از چارچوب محکم، جذاب و دلنشینی برای مخاطب برخوردار است اما هر چه میگذرد این نگاه اجتماعی به جامعه در هر قالبی که هست سطحیتر میشود تا جایی که امروز این نگاه تنها به اتفاقات خیلی سطحی و سیاه جامعه میپردازد.
* هنرمندان ما به واسطه سیاستگذاریها و کنترل و چارچوبی که برای مسائل فرهنگی ایجاد کردهاند باید در همان مسیر تعیین شده حرکت کنند و خیلی قادر نیستند این چارچوبها بشکند و فراتر برود.
* من خیلی موافقم و دوست دارم که چارچوبهای مشخص وجود داشته باشد ولی چارچوبی که در آن منع ابتذال وجود داشته باشد نه منع خلاقیت. دلیلی که خیلی از هنرمندان ما نمیتوانند جلو بروند این است که در سالهای نهچندان دور، نه منع ابتذال، بلکه منع خلاقیت علت اصلی مشکلات آنها بود. اتفاقا جالب است که اگر درست دقت کنید از یک جایی به بعد دریچههای ابتذال به وفور باز و یک نوع بیفرهنگی اشاعه داده شد. حالا بهنظر میرسد که خدا را شکر دوباره این منع فقط به سمت ابتذال در حال حرکت است، نه خلاقیت.
* هنرمند نمیخواهد کار سیاسی انجام دهد یا دیدگاه سیاسی را جلو ببرد. هنرمند میخواهد به جامعه آگاهی دهد تا سختیهایش را راحتتر تحمل کند و نسبت به محیط اطرافش برخورد آگاهانهتری داشته باشد. با دادن آگاهی نسبت به زندگی سهلتر، همزیستی مسالمتآمیزتر یا بیآزاری کمتر اتفاق بدی نمیافتد، جامعه رو به رشد میرود و حتی کمک میکند که اقتصاد بهتری هم داشته باشیم.
* پدر من رئیس ایستگاه آتشنشانی بود. خیلی از آتشنشانیهای تهران را پدرم تاسیس کرده بود و اولین چیزی که به ما در خانواده یاد داد این بود که میزان ارزش هر آدمی به اندازه کمکی است که به دیگران میکند. این تربیت من است، به همین دلیل هم در مسائل اجتماعی سعی میکنم حضور پررنگی داشته باشم چرا که همیشه پدر و مادرم را در حال کمک به دیگران دیدهام.
* خیلی دلم برای کار کمدی تنگ شده است. شنیدم آقای هنرمند قرار است یک کار کمدی بسازد، خیلی دلم میخواهد ببینم چه کاری قرار است انجام دهد. خودم که خیلی دوست دارم کار کمدی انجام دهم ولی متاسفانه در این سالها از آن جنس کمدیهایی که دوست دارم بازی کنم، نه دیدم و نه نوشته شده است.
گزیده اظهارت معتمدآریا را در ادامه میخوانید:
* ٩٩ درصد فیلمنامههایی که به دست من میرسد یا ماجرای اعتیاد است یا ماجرای فحشا یا بزهکاری. هیچکس دریافتی از عمق تاریخ نمایشی ما ندارد که بخواهد چیزی بنویسد. الان مشکل اصلی سینمای ما نه کمبود بازیگر خوب است نه کمبود کارگردان خوب. مشکل ما نبود فیلمنامهنویس خوب است. هیچکسی علاقهمند نیست برای من نقشی بنویسد، خب خودم باید دست به کار شوم و مدام چرخه بازیگریام را تغییر دهم تا به تکرار نرسم.
* عدم حضورم در کلاه قرمزی به این دلیل بود که اجازه نداشتم بازی کنم.
* ما در سینمای اجتماعی یک زمان فیلمی مثل «اجارهنشینها» اثر آقای مهرجویی را داریم که با اینکه ساختاری کمدی دارد اما از چارچوب محکم، جذاب و دلنشینی برای مخاطب برخوردار است اما هر چه میگذرد این نگاه اجتماعی به جامعه در هر قالبی که هست سطحیتر میشود تا جایی که امروز این نگاه تنها به اتفاقات خیلی سطحی و سیاه جامعه میپردازد.
* هنرمندان ما به واسطه سیاستگذاریها و کنترل و چارچوبی که برای مسائل فرهنگی ایجاد کردهاند باید در همان مسیر تعیین شده حرکت کنند و خیلی قادر نیستند این چارچوبها بشکند و فراتر برود.
* من خیلی موافقم و دوست دارم که چارچوبهای مشخص وجود داشته باشد ولی چارچوبی که در آن منع ابتذال وجود داشته باشد نه منع خلاقیت. دلیلی که خیلی از هنرمندان ما نمیتوانند جلو بروند این است که در سالهای نهچندان دور، نه منع ابتذال، بلکه منع خلاقیت علت اصلی مشکلات آنها بود. اتفاقا جالب است که اگر درست دقت کنید از یک جایی به بعد دریچههای ابتذال به وفور باز و یک نوع بیفرهنگی اشاعه داده شد. حالا بهنظر میرسد که خدا را شکر دوباره این منع فقط به سمت ابتذال در حال حرکت است، نه خلاقیت.
* هنرمند نمیخواهد کار سیاسی انجام دهد یا دیدگاه سیاسی را جلو ببرد. هنرمند میخواهد به جامعه آگاهی دهد تا سختیهایش را راحتتر تحمل کند و نسبت به محیط اطرافش برخورد آگاهانهتری داشته باشد. با دادن آگاهی نسبت به زندگی سهلتر، همزیستی مسالمتآمیزتر یا بیآزاری کمتر اتفاق بدی نمیافتد، جامعه رو به رشد میرود و حتی کمک میکند که اقتصاد بهتری هم داشته باشیم.
* پدر من رئیس ایستگاه آتشنشانی بود. خیلی از آتشنشانیهای تهران را پدرم تاسیس کرده بود و اولین چیزی که به ما در خانواده یاد داد این بود که میزان ارزش هر آدمی به اندازه کمکی است که به دیگران میکند. این تربیت من است، به همین دلیل هم در مسائل اجتماعی سعی میکنم حضور پررنگی داشته باشم چرا که همیشه پدر و مادرم را در حال کمک به دیگران دیدهام.
* خیلی دلم برای کار کمدی تنگ شده است. شنیدم آقای هنرمند قرار است یک کار کمدی بسازد، خیلی دلم میخواهد ببینم چه کاری قرار است انجام دهد. خودم که خیلی دوست دارم کار کمدی انجام دهم ولی متاسفانه در این سالها از آن جنس کمدیهایی که دوست دارم بازی کنم، نه دیدم و نه نوشته شده است.
پ
ارسال نظر