تله آموزشگاههای غيرمجاز برای دبيرستانی ها
جاماندهها از قافله تحصيل، پارسال گول يك تبليغ خوش آب و رنگ را خوردند. آنها رفتند تا رسيدند به يك سراب، به جايي بيهويت كه دل دختران دبيرستاني را به حرفهاي گول زنك خوش ميكرد.
بعضي از آنها كه پارسال از مدرسه بيرون رفتند و جذب تبليغات و بعد هم چربزباني صاحبان آگهي شدند، حالا حتي ديپلمشان را هم نگرفتهاند چه رسد به وعدههاي دلفريب براي رسيدن به رتبههاي زير ۱۰۰ كنكور.
اضطراب را از روي ريتم نفسهايش كه از پشت گوشي تلفن شنيده ميشود هم ميتوان حس كرد. ميگويد به فراش مدرسه گفته تا تمام كاغذهاي تبليغاتي را كه شبانه به ديوارها چسباندهاند برايش بياورد تا او ريزريزشان كند.
كلاسهاي رايگان، همايشهاي خفن، در دو ساعت بيسواد را باسواد ميكنيم؛ اين كلمات كه با فونتي درشت روي برگههاي تبليغاتي چسبيده و بعد هم به ديوار مدرسهاي كه او مديرش است آويزان شده او را به اداره آموزش و پرورش منطقه كشانده اما كسي جوابي قانعكننده براي او نداشته است.
مدير يك مدرسه غيردولتي آن هم در منطقه ۲ تهران كه دست پدر و مادر دانشآموزانش به دهانشان ميرسد، نگران از دست دادن دانشآموزانش است.
او به دفتر جامجم زنگ ميزند تا بگويد از سال گذشته تا به حال اين تبليغات فريبنده بيشتر از ۲۰ نفر از دختران سوم دبيرستانياش را به سمت آموزشگاههايي كشانده كه جز در بوق و كرنا كردن حرفها و لافزني، هنر ديگري ندارند.
او كه نميخواهد نامش چاپ شود، هم پارسال و سال قبلش و هم امسال دانشآموزاني داشته كه جذب آگهيهاي آموزشگاههايي شدهاند كه به آنها قول داده كه دوره پيشدانشگاهي را يا غيرحضوري برايشان برگزار كند يا اگر كلاسها حضوري است آن را در فضايي شاد و فارغ از محدوديتهاي مدرسههاي عادي برپا كند، با اين فرق كه اگر بچهها در مدرسه خودشان اميدي به قبولي در كنكور و گرفتن رتبههاي ممتاز ندارند در اين آموزشگاهها به آرزويشان برسند.
دختراني كه سال گذشته از اين مدرسه رفتهاند حالا نه ديپلم گرفتهاند نه توانستهاند روي صندلي يكي از دانشگاهها بنشينند، هر چند كه پول پشت پول به حساب مدير آموزشگاه واريز كرده و در كلاسهاي به قول خودشان شاد شركت كردهاند.
اين مدير مدرسه خودش پي يكي از اين آگهيها را گرفته و آدرسش را دنبال كرده تا رسيده به ساختماني كهنه و بيبر و رو در يكي از كوچه پس كوچههاي شمال تهران، بيهيچ تابلو و بيهيچ هويت.
او تا زيرزمين اين ساختمان هم رفته تا رسيده به مردي كه وعده آن كلاسهاي رنگي را ميدهد؛ مردي با ظاهري جذاب، لحني اغواگر و پوششي جوانپسند.
او آنجا پرس و جو كرده تا فهميده كه براي ثبتنام در دوره پيش دانشگاهي بايد ۱۰ ميليون تومان پول داد يعني دو برابر شهريه بهترين مدارس غيردولتي و البته پي برده كه منظور از برگزاري كلاسها به صورت كاملا شاد اين است كه معلم دختران دوره پيشدانشگاهي پسران جوان و خوشتيپي هستند كه بچهها را پشت ميز و صندليها ميخكوب ميكنند.
دانشآموز ميخرند، ميفروشند
يك شماره تلفن و يك دفتر كار كوچك و دور از هياهوي شهر آن هم در كوچه پسكوچهها با مردان جواني كه چربزباني ميكند.
محمدي مدير يكي از دبيرستانهاي دولتي شهر تهران هم وقتي دنباله يكي از اين آگهيها را گرفته هم اين صحنهها را ديده و هم شستاش خبردار شده كه مردهاي خوش ظاهري كه بچهها را ثبتنام ميكنند، دلالاني هستند كه به اندازه نياز آموزشگاه خود، دانشآموز برميدارند و مازاد بچهها را به همكارانشان ميسپارند و حق دلاليشان را ميگيرند.
او در تماسش با جامجم شرح ميدهد كه مديران مدارس هم منطقه او تا چه حد نگران اين تبليغات و آموزشگاههاي فريبندهاند كه مثل قارچ، روزي از اين خيابان سر درميآورند و روزي ديگر از خياباني ديگر.
محمدي از يكي از دانشآموزانش كه دو سال قبل پي اين آموزشگاههاي غيرمجاز و بيهويت رفته شنيده كه مردي كه او را ثبتنام كرده و چك شهريه را از پدرش گرفته چطور در بعد از ظهر يك روز تعطيل آنها را به دفتر كار خصوصياش كشانده و با زبان چرب و نرمش به آمدن به آموزشگاه و آوردن ديگر دوستان و آشنايان ترغيب كرده و وقتي هم كه كلاسها برگزار شده هيچ بار علمي نداشته و بچههاي از اينجا رانده و از آنجا مانده يا بدون تمام كردن تحصيلات در خانه خزيدهاند يا از قافله كنكور و رسيدن به دانشگاه جاماندهاند.
غيرمجازها منتظر برخورد قضايي باشند
در شهري مثل تهران كه گاهي شتر با بارش در آن گم ميشود، چندان دور از ذهن نيست كه آموزشگاههاي غيرمجازي كه توان فريب دانشآموزان و خالي كردن كلاسهاي سوم دبيرستان در مدارس دولتي و غيردولتي را دارند در هر گوشه و كناري وجود داشته باشند.
وزارت آموزش و پرورش نيز منكر وجود اين حركات خزنده آموزشي در كشور نيست، اما تا وقتي هيچ برخوردي با چنين افراد و مراكزي صورت نگيرد حضور آنها در هر نقطه از شهر محتمل است.
مدير مشاركتهاي مردمي و امور شاهد و ايثارگران آموزش و پرورش تهران كه تمام آموزشگاههاي آزاد زير نظر دفتر او اداره ميشود، البته قول داده كه بساط اين آموزشگاههاي غيرمجاز به كلي جمع شود.
محمدرضا كلاته به جامجم توضيح ميدهد كه پيشنويس لايحهاي در دست تدوين است كه براساس آن آموزش و پرورش قادر ميشود عليه تمامي اين افراد دغلكار اقامه دعوي كيفري كند.
او ميگويد: علاوه بر تلاش براي كيفري كردن موضوع، ما بر آنيم تا تابلوي تمامي مراكز علمي اعم از كلاسهاي تقويتي، كنكور و زبان همراه تمامي مهرها و تابلوهايشان را يكسانسازي كنيم به طوري كه اگر مردم مشخصاتي غير از موارد ابلاغ شده و استاندارد مشاهده كردند موضوع را به ادارات آموزش و پرورش اطلاع دهند.
كلاته كه خود شاهد پلمب بسياري از آموزشگاههاي غيرمجاز و سربرآوردن دوباره آنها از چند محله بالاتر بوده است، ادامه ميدهد: اگر با فعاليت اين آموزشگاههاي غيرمجاز برخورد كيفري شود تمامي اين مشكلات حل ميشود، به شرط اينكه واحد حقوقي وزارتخانه نيز از اين طرح حمايت كند.
او با اين حال معتقد است كه هوشياري خانوادهها هنگام ثبتنام فرزندان، بهترين راه مقابله با اين آموزشگاههاي غيرمجاز است، اما در عين حال از شهرونداني كه به دام اين آموزشگاهها افتادهاند ميخواهد تا با مراجعه به ادارات آموزش و پرورش و پر كردن فرمهاي ۱۱۵، برخورد با اين افراد را از راههاي قانوني پيگيري كنند.
البته وعدههاي اين مقام مسوول در آموزش و پرورش اگر به طور كامل محقق شود، ميتواند يك آسيب آموزشي در كشور را از بين ببرد، اما بايد توجه داشت حساسيت موضوع به اندازهاي بالاست كه هرگونه اتلاف وقت يا انداختن طرح برخورد كيفري با متخلفان به دستاندازهاي اداري و اختلاف سليقههاي مديريتي در نهايت هم به ضرر مردم و هم به ضرر سيستم آموزشي تمام ميشود كه البته در اين ميان مدارسي كه خودشان با مشكلات رنگ به رنگي مواجهاند نيز به خاطر از دست دادن دانشآموزانشان در زمره قربانيان خواهند نشست.
ارسال نظر