همه دروازه های تهران (۱)
طرح گسترش شهر تهران در عصر ناصری و به تقلید از نقشه شهر پاریس به شکل یک هشت ضلعی نامتساوی الاضلاع انجام شد.
ماهنامه فرهنگ امروز - محمدرضا چیت ساز: پس از درگذشت شاه اسماعیل صفوی، پسرش شاه تهماسب 0902-955ش/ 930-984ق/ 1524-1576م) به حکومت رسید. او در آذرماه 915 ش (جمادی الاخر 943ق/ دسامبر 1536م)، برای زیارت امامزاده حمزه، مدفون در جوار شاه عبدالعظیم ری و از سلسله اجدای شاه، از تهران عبور کرد و این شهر را در خور توجه دید. در این زمان، ری نشانی از آبادانی و شهرت پیشینه خود نداشت، اما در مقابل، تهران این عهد، به شهرت و اعتباری در خور توجه دست یافته بود.
در این سفر، تهماسب دستور داد میر (شاه) قوام الدین نوربخش را در تهران دستگیر کنند. دستگیری میر (شاه) قوام الدین نوربخش از بزرگان سادات که در ری و تهران معروفیت و نفوذی یافته بود ، به خاطر اتهام قتل امیدی تهرانی 1 ، شاعر و پزشک تهرانی و غصب املاک او به ویژه باغ سنگلج توسط میر (شاه) قوام الدین بود که در هجده سال پیش از آن و در زمان پادشاهی پادشاه پیشین، یعنی اسماعیل، در 898ش (925ق/1519م) در تهران روی داده بود.
تهماسب پس از این اقدام، به پایتخت خود قزوین بازگشت. پس از این سفر شاه تهماسب به تهران، او یکی دو بار دیگر هم به این شهر آمد، اما مهم ترین سفر او به تهران مربوط به سال 932ش (961ق/ 1554م) است که سرانجام به بناکردن اولین و قدیمی ترین حصار و باروی شهر تهران توسط این پادشاه صوفی انجامید. 2
قول معروفی وجود دارد مبنی بر اینکه شاه تهماسب می خواست پایتخت را که در قزوین بود به تهران بیاورد، اما یک تابستان که در تهران ماند و گرمای آزاردهنده اش را دید، پشیمان شد. ۳ در هر صورت، تهران و پیش تر ری درست در نقطه اتصال شاهراه شرق به غرب و شمال به جنوب ایران قرار گرفته بودند و اکنون که ری باستانی از میان رفته بود، چه جایی بهتر از تهران می توانست جایش را بگیرد.
در این سال به دستور شاه در تهران، هم بازاری و مسجدی ساختند و هم بارویی بر گرد شهر کشیدند. درازای این بارو را حدود شش هزار گام دانسته اند. البته اینکه برخی شش هزار گام را برابر با یک فرسنگ نوشته اند، چندان صحیح نخواهدبود؛ چرا که در آن صورت هر گام باید حداقل صد سانتی متر باشد، حال آنکه اغلب کمتر از آن و حدد هشتاد تا نود سانتی متر است.
این حصار دارای ۱۱۴ برج به عدد سوره های قرآن کریم بود که در زیر هر برجی، یک سوره از قرآن مجید را برای تیمن و تبرک دفن کرده بودند. حصار که مستطیل نامنظمی بود، چهار دروازه در چهار طرف اصلی خود داشت. اطراف حصار را از بیرون، با کندن خندقی عمیق و عریض، محصورتر نمودند. خاک خندق عمیق و عریض را برای ساختن برج ها و باروی شهر به کار بردند. ۴
به فاصله هر ۵۳ گام، یک برج مدور درون دیوار حصار ساخته شد. دیوار شمالی حصار دارای ۳۱ برج، دیوار جنوبی حصار، دارای ۴۰ برج، دیوار شرقی حصار، دارای ۲۱ برج و دیوار غربی حصار، دارای ۲۲ برج بود.
اگر تعداد این برج ها و فاصله 53 گامی هر یک در نظر گرفته شود و جزئیات محاسباتی لازم هم مدنظر قرار گیرد، می توان حدود و مساحت اولین باروی شهر تهران را چنین برشمرد: دیوار شمالی بارو حدود 1643 گام، دیوار جنوبی بارو حدود 2120 گام، دیوار شرقی بارو حدود 1092 گام و دیوار غربی بارو حدود 1145 گام. 5
در هر یک از اضلاع دیوارهای چهارگانه تهران، دروازه ای برای عبور و مرور، به بیرون شهر قرار دادند. این چهار دروازه عبارت بودند از: دروازه شمیران در دیوار حصار شمالی (طرف شرقی حصار شمالی)، دروازه شاه عبدالعظیم، یا دروازه اصفهان در دیوار حصار جنوبی (طرف شرقی حصار جنوبی)، دروازه دولاب در دیوار حصار شرقی (طرف جنوبی حصار شرقی) و دروازه قزوین در دیوار حصار غربی (طرف جنوبی حصار غربی).
اگر بخواهیم محل آن زمان این دروازه ها را با وضعیت کنونی جانمایی کنیم، می توان گفت دروازه شمیران در ابتدای خیابان پامنار (امیرکبیر) قرار داشت، دروازه شاه عبدالعظیم یا دروازه اصفهان با خیابان مولوی و بازار حضرتی تطبیق می کرد. دروازه دولاب با مدخل بازارچه نایب السلطنه در خیابان ری مطابقت داشت و دروازه قزوین با ابتدای بازارچه قوام الدوله و طرخانی در شرقی میدان شاپور (میدان وحدت اسلامی) قابل مقایسه بود.
بدین ترتیب تهران بر پایه برج و باروی شاه تهماسبی و برحسب خیابان های سده های بعدی، از شمال به خیابان امیرکبیر، میدان سپه و خیابان سپه، از جنوب به خیابان مولوی، از شرق به خیابان ری و از غرب به خیابان شاپور (وحدت اسلامی) محدود می شد. این محدوده بعدها به محدوده حصار شاه تهماسبی مشهور شد که مساحتی در حدود 440 هکتار داشت.
چهار امامزاده مهم تهران آن زمان، امامزاده زید، امامزاده یحیی، امامزاده اسماعیل و امامزاده سید نصر (ناصر)الدین، درون این حصار بودند. تهران که از مدت ها پیش حرکت خود را از حالت یک قصبه و روستا به سوی شهرشدن آغاز کرده بود، با این اقدام شاه تهماسب عملا مراحل پایانی شهرشدن را طی کرد.
ساختار اصلی شهر در این دوران، خطی بود. بدین ترتیب که ایجاد کشش بین دو قطب شهر، به ویژه دروازه شاه عبدالعظیم و قزوین، فرم خطی را به وجود آورده بود. از طرفی عناصر اصلی این ساختار، یعنی ارگ و مسجد جامع، به صورت هسته ای در مجاورت محور خط اصلی قراز گرفته بودند.
بازار، ارگ سلطنتی و مسجد جامع که استخوان بندی اصلی شهر را تشکیل می دادند، توسط محله های اصلی شهر، یعنی عودلاجان، سنگلج، چال میدان و بازار، احاطه شده و مجموعا ساختار شهر را شکل داده بودند.
هسته اصلی، اطراف سر پُولَک بود؛ جایی که محله های عودلاجان و چال میدان و بازار را به هم مرتبط می ساخت. البته به این مساحت، چند نقطه کوچک دیگر مانند محدوده آب پخش کن سنگلج و سید نصر(ناصر)الدین و مقر خاتم یا حاکم، که همان ارگ سلطنتی باشد را نیز باید افزود و بقیه مساحت تهران عاری از ساختمان و بنا بود.
در این اراضی، تهرانیان قدیم بیش از سی صد سال، تمامی نیازهای غذایی خود اعم از میوه، غلات، حبوبات، صیفی جات و سرانجام علوفه حیوانات خویش را با کشت و کار به دست می آوردند.
در طول سالیان درازی که مردم تهران محصولات باغی خود را صادر و کالای مورد نیاز خود را وارد می کردند، می بایست کاروانسراهایی اگرچه کوچک در شهر می داشتند که تا حدودی نقش پایانه حمل کالا را در آن زمان برایشان ایفا کند، ولی از آنجایی که هیچ سندی از وجود آن ها به جز کاروانسرای احمد گور در دست نیست، آن کاروانسراها به شرط وجود، عماراتی نبوده اند که تا دوره های بعد باقی و استوار بمانند.
لذا آثاری از آن ها بر جای نمانده است. در کتب تذکره، از یکی از شعرای دوره صفویه به نام حافظی تهران یاد می کنند. نوشته اند که نخستین معمار تهرانی که در متون دوره صفوی به او اشاره ای شده و هم عصر شاه تهماسب اول بوده و در تهران زندگی می کرده، پدر همین حافظی تهرانی بوده است. نام او را نمی دانیم، اما بی تردید او در ساخت برج و باروی شهر تهران نیز می توانسته شرکت داشته باشد. چهار دروازه شهر در این زمان، همچنان که پیش تر بیان شد، عبارت بودند از:
دروازه شمیران
این دروازه تنها دروازه شمالی شهر بود. دروازه شمیران در طرف شرقی دیوار حصار شمالی ساخته شده بود. محل این دروازه را می توان با ابتدای شمال خیابان پامنار (امیرکبیر) مطابق دانست. این دروازه مسیر ارتباط تهران با نواحی شمالی شهر بود. دروازه شمیران در محله عودلاجان و در ضلع شمال شرقی ساختمان مربوط به سفارت روسیه قرار داشت.
این محله از خانه ها، باغ ها و ابنیه عمومی واقع در کوچه های منشعب از گذری تشکیل شده بود که به دروازه شمیران منتهی می شد. این گذر همان خیابان پامنار بود و این محله در فاصله منار تا دروازه به محوریت خیابان پامنار قرار داشت.
دروازه شاه عبدالعظیم
این دروازه تنها دروازه جنوبی شهر بود. دروازه شاه عبدالعظیم یا دروازه اصفهان در طرف شرقی دیوار حصار جنوبی ساخته شده بود. محل این دروازه را می توان با خیابان مولوی و ابتدای بازار حضرتی مطابق دانست. این دروازه در مسیر ارتباط تهران با نواحی جنوبی و مرقد حضرت عبدالعظیم و شهرهای قم و اصفهان قرار داشت. دروازه شاه عبدالعظیم در میان محله بازار و محله چال میدان قرار داشت.
دروازه دولاب
این دروازه تنها دروازه شرقی شهر بود. دروازه دولاب در طرف جنوبی دیوار حصار شرقی ساخته شده بود. محل این دروازه را می توان با ابتدای بازارچه نایب السلطنه در خیابان ری مطابق دانست. این دروازه مسیر ارتباط تهران با نواحی شرقی بود. دروازه دولاب در محله چال میدان قرار داشت. نام دولاب از دَلوِ آب اخذ شده و قنات مهم آن نشان دهنده اهمیت این منطقه شرقی تهران است.
دروازه قزوین
این دروازه تنها دروازه غربی شهر بود. دروازه قزوین در طرف جنوبی دیوار حصار غربی ساخته شده بود. محل این دروازه را می توان با ابتدای بازارچه قوام الدوله و طرخانی در شرق میدان شاپور (میدان وحدت اسلامی) مطابق دانست. این دروازه مسیر ارتباط تهران با نواحی غربی از جمله قزوین بود.
این چهار دروازه اولین و قدیمی ترین دروازه های تهران در دوران صفوی هستند. دروازه پنجم به نام دروازه اسدالدوله را افغان ها، در مدتی که ایران را در اشغال خود داشتند، ساخته اند.
دروازه اسدالدوله
در حدود سال ۱۱۰۴ش (۱۱۳۷ق/ ۱۷۲۵م)، تهماسب دوم، ولیعهد شاه سلطان حسین، بر اثر هجوم قبایل مهاجم افغان، از تهران به مازندران عقب نشست. اشرف افغان نیز که از راه قم به طرف تهران آمده بود، شهر را محاصره کرد. از طرفی فتحعلی خان قاجار، رئیس ایل قاجار، که از راه دامغان و سمنان سپاهیانش را به روستای ابراهیم آباد در جنوب تهران رسانده بود، پس از نبردی یک روزه با اشرف افغان، مجبور شد به سمت لاریجان عقب نشینی کند. سپاهیان اشرف افغان برای فتح تهران به سوی این شهر یورش بردند. مردم تهران مقاومت زیادی از خود نشان دادند و اگرچه در جنگ عده زیادی از افغان ها کشته شدند، ولی سرانجام افغان ها با شکستن مقاومت تهرانی ها، دروازه شهر را گشوده و بر شهر تهران مسلط شدند.
بخش هایی از شهر و تعدادی از باغ ها و تاکستان های آن توسط مهاجمین ویران گردید. تصرف تهران به وسیله افاغنه، خود تاییدی بر نقش مهم و حیاتی تهران آن روزگار در اداره کشور، بعد از اصفهان مرکز حکومتی صفوی است. سران افغان در تهران کاخ شاه سلیمان، یعنی دیوان خانه (ارگ سلطنتی)، مستقر شدند.
از این زمان تا حدود پنج سال بعد، یعنی تا ۱۱۰۸ش (۱۱۴۲ق/ ۱۷۳۰م)، تهران در تصرف افاغنه باقی ماند. افاغنه در طی این مدت، حصار ارگ را بنا کردند و بناهای دیگری هم در این شهر ساختند.
اشرف افغان تهران را به صورت پایگاه عملیات نظامی خود در نواحی شمالی ایران و دژی برای مقابله با مخالفانش در مازندران، زنجان و آذربابجان درآورد. آنان همچنین بخش هایی به بناهای ارگ سلطنتی تهران افزودند و دیواری گرداگرد ارگ کشیدند. اما شاید مهم ترین اقدام آنان در این خصوص، ایجاد دروازه ای جدید در شمال شهر و شمال ارگ سلطنتی، در مدخل خیابان باب همایون امروزی بود که به نام دروازه اسدالدوله معروف گردید.
پس از ساخت چهار دروازه در باروی شهر تهران توسط شاه تهماسب صفوی در سال ۹۳۲ش (۹۶۱ق/ ۱۵۵۴م)، یعنی نزدیک به ۱۸۰ سال پس از آن زمان، دروازه اسدالدوله پنجمین دروازه تهران به حساب می آمد. باب همایون معبر ساده ای بود که در دوره تسلط افغان ها ساخته شد تا محوطه ارگ سلطنتی یا همان چهارباغ را به باروی شمالی ارگ و از آنجا به دروازه اسدالدوله در ضلع شمالی بارو و خندق شهر متصل کند.
رسم افغان ها این بود که بر هر جا که دست می یافتند، ارگی در آنجا می ساختند که یک ضلع آن حتما در سمت صحرا قرار گیرد تا در صورت مورد حمله قرار گرفت و سقوط ارگ، بتوانند از آن سمت به صحرا بگریزند. دیوار ارگ که تا اواسط سلطنت قاجارها برپا بود، از سمت جنوب با دروازه ای به بازار راه داشت و از سمت شمال به محل کنونی میدان توپخانه با دروازه و تخته پل رو به بیابان شمالی شهر باز می شد. دروازه شمالی تا دوره محمدشاه قاجار به نام دروازه اسدالدوله خوانده می شد و در دوره ناصرالدین شاه به دروازه دولت تغییر نام یافت.
دروازه محمدیه
در سال ۱۲۲۶ش (۱۲۶۳ق/ ۱۸۴۷م)، به دستور محمدشاه قاجار، اقدام به ساخت بازار عباس آباد در جنوب سبزه میدان شد که به محله نوساز محمدیه در جنوب شهر راه داشت. این بازار از مسیر بازار اصلی برکنار بود و از طرف دیگر، در محله محمدیه جز مردم فقیر کسی زندگی نمی کرد. لذا برای آنکه بازار نوساز از حالت بن بست و رکود به درآید و رونقی گیرد، در سال بعد، دروازه دیگری به نام محمدیه، برگرفته از نام محمدشاه، بر باروی جنوبی شهر باز کردند که میان مردم به دروازه نو معروف شد.
این دروازه را باید ششمین دروازه تهران دانست. برخی از کاشی های سردر بالای این دروازه که در موزه ایران باستان نگهداری می شود، نقش رستم و دیو را نشان می دهد که بسیار ماهرانه و زیبا و به دست استاد محمدقلی کاشی پز شیرازی طراحی شده است. دروازه محمدیه (دروازه نو پیشین) تنها بازمانده دروازه های تاریخی تهران است که بخش هایی از آن، تاکنون باقی مانده است. ۶ گذشت روزگار، بخش های اصلی این دروازه را محو کرده و حالا تنها سه مناره فیروزه ای از آن بر جای مانده است. ۷
پی نوشت ها:
۱- مولانا سعدالدین مسعود ارجاسب امیدی تهرانی، تولد ۸۳۵ش. (۸۶۰ق/ ۱۳۶۵م)، کشته شده در ۸۹۸ش (۹۲۵ق/ ۱۵۱۹م).
۲- توجه شاه تهماسبت به تهران و ساخت بارویی گرداگرد آن می توانست دلایل متعدد و مختلفی داشته باشد. شاید بتوان برخی از آن ها را به طور خلاصه چنین برشمرد: نزدیکی تهران به قزوین، پایتخت آن روزگار صفویان و اینکه تهران قدرتمند و محصور می توانست آذوقه خود و پایتخت نشینان را تامین و حفظ کند و هم چنین پیش قراولی باشد در مقابل هجوم دشمنان به پایتخت یعنی قزوین، از طرفی تهران معبری بین مازندران و آذربایجان و خراسان بود. لذا تقویت نمودن این معبر کار لازمی بود تا همچون قلعه ای مستحکم، آماده مقابله با هجوم عثمانی ها و اوزبکان باشد.
یکی از نگرانی های اصلی شاه تهماسب، مسئله اوزبک ها بود که مرتبا خراسان را آشفته و گاه سراسر ایران را تهدید می کردند. سرکشی های حکام مرعشی مازندران نیز موجب دیگری برای نگرانی شاه تهماسب بود.
دشت ورامین و جلگه تهران به سبب گستردگی و برخورداری از آب، علوفه، درخت و مزرعه، هدف مهاجمانی بود که به دنبال تامین آذوقه و علوفه بودند و می توانستند از تهران به عنوان پایگاه حمله به قزوین استفاده کنند.
از این رو، وجود شهری محصور، با برج و باروی استوار در این ناحیه، از نظر شاه تهماسب ضروری می نمود. در این صورت، تهران به صورت دژی در می آمد که هم سپر دفاع از قزوین، پایتخت صفویان بود و هم انبار تدارکات برای لشکرکشی به مازندران و خراسان.
به هر حال و از آنجا که شاه تماسب در لشکرکشی هایش در برابر تهاجمات اوزبک ها، اغلب از تهران به عنوان اردوگاه استفاده می کرد، می توان دریافت که او بی تردید به اهمیت بالای نظامی این شهر پی برده بود. نزدیکی تهران به مسکن ایل افشار در ساوجبلاغ تهران و مسکن برخی قبایل عرب ورامین که هوخواهان شاه تهماسب بودند، نزدیکی به استرآباد و مازندران که در حقیقت ستاد نیروهای صفویان بود، وضع مساعد طبیعی و برخورداری از آب و هوا و پوشش گیاهی مناسب تهران، مجاورت با شهر باستانی ری و مرقد شاه عبدالعظیم و امامزاده حمزه که صوفیان طبق شجره نامه ای نسب خود را به این سید حمزه می رساندند و شاه تهماسب اغلب به زیارت آن بقعه می رفت، وجود باغ های بسیار در تهران و برخورداری این شهر از شکارگاه های مناسب، از دیگر دلایل و عواملی بود که اهمیت تهران را برای شاه تهماسب آشکارتر می ساخت.
۳- در سال ۹۶۹ش (۹۹۸ق/ ۱۵۹۰م) نیز شاه عباس اول برای مقابله با عبدالمومن خان اوزبک که به نواحی خراسان هجوم آورده و در آنجا دست به تاراج و کشتار مردم زده بود، با سپاهی آهنگ خراسان کرد. شاه عباس وقتی از قزوین به تهران رسید، در این شهر اردو زد، اما در تهران به مدت پنجاه تاشصت روز، به بیماری بدی مبتلا شد و به این سبب، اغلب لشکریانش متفرق شدند.
به نوشته مولف عالم آرای عباسی، بیماری شاه در تهران به واسطه زیاده روی او در خوردن میوه های خوب این شهر بوده است. اوزبکان توانستند بسیاری از شهرهای خراسان را بگیرند و غارت کنند و این در زمانی بود که شاه عباس در تهران مشغول مداوا بود.
نوشته اند چون شاه از مداوای کامل خود مایوس شد، به شاه عبدالعظیم رفت و در آنجا بهبودی یافت. از این رو، شاه عباس سوگند خورد که دیگر پای در تهران نگذارد و لعنت کرد بر کسی که به تهران وارد شود و شب را در آنجا بیتوته کند (اعتمادالسلطنه، ۱۳۶۷، ج: ۸۸۲، ۸۹۶- ۸۹۸، ۹۰۶- ۹۰۷ و ۹۴۶).
۴- قول دیگری می گوید چون هنگام بنای برج و باروها، خاک خندق های اطراف کفاف نداد، از پنج ناحیه داخل شهر خاک برداشتند و به مصرف رسانیدند. لذا پنج چاله و گود بزرگ به نام های چاله میدان، چاله حصار، گود زنبورک خانه، گود فیل خانه و سرانجام گود دروازه محمدیه به وجود آمد. اختلاف بر سر قبول یا رد یکی از این دو نظر، همچنان وجود دارد.
۵- به راستی چرا باروی تهران تا این اندازه بزرگ بوده است. باید مهم ترین دلیل این امر را حفاظت از منابع آب شهر دانست. منابع اصلی آب تهران آن روزگار عبارت بودند از دو چشمه به نام های سرچشمه بالا و سرچشمه پایین در شمال شرقی شهر، قنات مهران در مرکز حصار، جایی که بعدها ارگ سلطنتی تهران در آن ساخته شد و قنات آب پخش کن در شمال غربی در محله سنگلج.
این منابع حیاتی آّب بایستی در درون حصار شهر قرار می گرفتند تا در هنگام جنگ و حمله احتمالی دشمن، از ویرانی و آسیب در امان باشند. بسته شدن این منابع با تغییر مسیر آن ها منجر به بی آبی و موجب سقوط شهر می گردید. افزون بر این، سراسر نواحی غربی و شرقی زمین های تهران، متصل به بارو، پوشیده از باغ کشتزار بود و ضرورت های اقتصادی و جنگی ایجاب می کرد که باروی شهر آن ها را نیز دربر گیرد تا از آسیب دشمن در امان باشند.
کارکرد دفاعی با ساخت برج و بارو و ساختن بازار، از نخستین اقداماتی بود که به تهران رونق و اعتبار می داد. با تلفیق کارکرد دفاعی و باورهای مذهبی و با قداست بخشیدن به برج و باور از طریق دفن سوره ای از قرآن در زیر هر برج و با گسترش دیگر کارکردهای شهری، تهران به یک شهر تبدیل شد. امین احمد رازی تهرانی، که خود از اهالی همین منطقه بوده و در فاصله سال های ۹۶۷- ۹۷۲ش (۹۹۶- ۱۰۰۲ق/ ۱۵۸۸- ۱۵۴م)، نگارش کتاب «هفت اقلیم» را به پایان برده و پدرش خواجه میرزا احمد مدتی منصب کلانتری ری را در زمان شاه تهماسب برعهده داشته، با توجه به برج و بارو و بازار تهران، آن را یک شهر خوانده است.
۶- سردر باغ ملی، جزء دروازه های اصلی شهر، یعنی دروازه هایی که از شهر به بیرون از باروی آن گشوده می شد نبود، بلکه دروازه ای درون شهر بود. برای نامیدن این دروازه های داخلی شهر، بیشتر از واژه سردر استفاده می شد نبود، بلکه دروازه ای درون شهر بود. برای نامیدن این دروازه های داخلی شهر، بیشتر از واژه سردر استفاده می شد، مانند سردر الماسیه و سردر علاءالدوله. در این مقاله، فرصت پرداختن به این سردرها نیست.
۷- تنها بخش برجای مانده از بقایای باروی شهر تهران نیز در همین مکان است.
منابع و ماخذ
- ابریشمی، فرشاد، تهران روزگار قدیم، تهران، خانه تاریخ و تصویر ابریشمی، ۱۳۸۹، ص ۲۸-۴۸
.
- اعتمادالسلطنه، محمدحسن خان، تاریخ منتظم ناصری، به تصحیح محمداسماعیل رضوانی، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۶۷، جلد دوم، ص ۷۹۱، ۸۰۰، ۸۶۴، ۱۰۱۳-۱۰۱۶، ۱۰۲۴-۱۰۲۹، ۱۰۵۹-۱۰۶۲، ۱۰۸۶ و ۱۰۹۴-۱۰۹۵.
- _______، المأثر و الآثار، به کوشش ایرج افشار، تهران، اساطیر، ۱۳۶۳، جلد اول، ص ۱۰۴-۱۰۵و ۱۳۰.
- حسینی بلاغی، حجت، گزیده تاریخ تهران، تهران، مازیار، ۱۳۸۶، ص ۱۰۷، ۱۶۶، ۲۲۱، ۲۳۹، ۲۸۸-۲۹۲، ۳۰۵ و ۳۲۶.
- سازمان میراث فرهنگی، گزارش ثبتی دروازه محمدیه، ۱۳۵۴، ۱۳۷۶.
- شهیدی مازندرانی، حسین، سرگذشته تهران، تهران، انتشارات دنیا و راه مانا، ۱۳۸۳، ص ۲۷-۳۱، ۴۴-۵۹، ۸۵-۸۶، ۹۱، ۱۳۵، ۱۴۴-۱۵۰ و ۴۶۶.
- محبوبی اردکانی، حسین، تاریخ موسسات تمدنی جدید در ایران، تهران، دانشگاه تهران، ۲۵۳۴، جلد دوم، ص ۳۲۱- ۳۲۸.
- معتمدی، محسن، جغرافیای تاریخی تهران، تهران، نشر دانشگاهی، ۱۳۸۱، ص ۲۴-۲۹، ۷۴، ۱۴۰ و ۲۵۱.
- همدانی، علی کرم، تهران، دایره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، ۱۳۸۷، جلد ۱۶، ص ۴۶- ۴۷۳.
* محمدرضا چیت ساز دانش آموخته تاریخ ایران از دانشگاه تهران و از اساتید گروه باستان شناسی دانشگاه تربیت مدرس است. او همچنین مدیر پژوهشی مرکز تهران شناسی (۱۳۷۲-۱۳۷۴) و مدیر پروزه مکان رویدادهای تهران (۱۳۹۲-۱۳۹۳) که به سفارش شورای اسلامی شهر تهران انجام پذیرفته، بوده است.
ارسال نظر