۲ اشتباه هاشمی درباره بنیصدر و احمدینژاد
روزنامه جوان در یادداشتی با انتقاد از مواضع آیت الله هاشمی نوشت: هاشمی چندین بار در تاریخ انقلاب اشتباه کرد. از پنج مورد تلاش ناموفق انتخاباتی که به خاطر جایگاه او، خسارتی به حساب میآمد، میگذریم و حمایتهای او از محکومان مالی و امنیتی قوه قضائیه را هم نادیده میگیریم، رفتارش در فتنه ۸۸ را هم به دیده اغماض بنگریم، اما از اشتباهات او درباره بنیصدر و احمدینژاد نمیتوان گذشت.
زیرا خود او به عنوان یک روحانی اخیراً تأکید کرده است که «روحانیت دو بار فریب خورد، یک بار اوایل انقلاب و یک بار هم همین اواخر. یک بار در مورد بنیصدر و یک بار هم در مورد احمدینژاد که اولی خسارتش کمتر بود و زمانش هم کوتاهتر.»
درباره بنيصدر، اين اشتباه هاشمي بود كه به رأي آوردن بنيصدر در نخستين دوره رياست جمهوري اسلامي ايران منجر شد. او در آن زمان به عنوان سرپرست وزارت كشور برگزاركننده انتخابات رياست جمهوري بود و چون تأييد صلاحيت نامزدها در فقدان شوراي نگهبان در آن دوره به عهده وزارت كشور بود، با اشتباه هاشمي و اصرار او به ايرانيالاصل بودن جلالالدين فارسي كه در عمل به حذف شهيد آيت از نامزدي رياست جمهوري انجاميد- چون آيت به نفع فارسي كنار رفته بود- عملاً راه براي رياست جمهوري بنيصدر باز شد.
هاشمي در آن زمان به جاي اجراي قوانين انتخابات،جلالالدين فارسي را ايرانيالاصل تشخيص داد. حضرت امام ايرانيالاصل بودن فارسي را در كمتر از ۱۰ روز به انتخابات رد ميكند. هاشمي شايد به خاطر عضويت فارسي در حزب جمهوري اسلامي، اصرار ميكند كه او ايراني است.
شهيد آيت در ۱۷ ديماه ۵۸ و قبل از اثبات افغانيالاصل بودن جلالالدين فارسي به نفع فارسي كنار ميرود و عملاً امكان انتخاب كانديداي جايگزين از حزب جمهوري اسلامي گرفته ميشود. امام هاشمي را فرا ميخواند و ميگويد «ايشان (فارسي) ايرانيالاصل نيست و بهتر است خودشان كنار بروند» و به اين ترتيب بنيصدر براي رياست جمهوري آماده ميشود.
البته اين ميتواند يك اشتباه باشد و ميتواند يك برنامهريزي براي انتخاب يك رئيسجمهور! زيرا در سالهاي اول انقلاب رقابتها به جديت سالهاي بعد نبود و خيلي از چيزها در زمان تأييد صلاحيتها روشن ميشد.
اما اشتباه هاشمي درباره احمدينژاد اين بود كه راه او براي ورود به قدرت را هموار ميكرد.
محمود احمدينژاد در دولت دوم هاشمي از سال ۱۳۷۲ سه دوره پياپي به عنوان استاندار نمونه انتخاب شد و رابطه و نزديكي او با هاشمي در حدي بود كه بهرغم حضور در اردبيل به عنوان استاندار، رياست ستاد انتخاباتي هاشمي در انتخابات دوره ششم مجلس شوراي اسلامي را در منطقه نارمك تهران به عهده گرفت كه البته هاشمي در آن انتخابات شكست خورد.
هاشمي و همفكرانش بارها احمدينژاد را به عوامفريبي و سوار شدن روي موج احساسات مردمي متهم كردهاند. صرف نظر از اينكه اين سخن درست است يا نه، سه بار اعطاي جايزه استاندار نمونه به احمدينژاد در دولت هاشمي جز به خاطر همين رفتارهاي عوامخواهانه يا عوامگرايانه نبوده است و بايد گفت كه اصليترين عامل ورود احمدينژاد به قدرت، خود هاشمي بوده است.
اكنون كه هاشمي مدعي شده است روحانيت دو بار در تاريخ انقلاب اشتباه كرده، يكي درباره بنيصدر و يكي درباره احمدينژاد، اين پرسش پيش ميآيد كه آيا وجدان خفته او بيدار شده و خاطرهاي از اشتباهات خود را بازگو ميكند يا در ميان خاطرات گوناگون خود اشتباهاتي را كه درباره بنيصدر و احمدينژاد شده به ياد ميآورد، اما اشتباهكننده را به فراموشي سپرده است؟!
نظر کاربران
یکی از جمله ها ی حرف حرف خود شما را نقض میکند در مورد اصالت جلالدین فارسی خودتون یکبار دیگر بخونید و بی گناهی هاشمی را تایید میکند
مقاله عجیبی بود!
اما از جهتی با خوندنش خوشحال شدم. چون نشون میده احمدی نژاد چقدر منفور شده که روزنامه جوان اومده گفته اصلا روی کار اومدن احمدی نژاد تقصیر رفسنجانی بود!
یک تار موی احمدی نژاد رو با اشتباهاتش با امثال اصلاخ طلب ها عوض نخواهیم کرد...
این سخن ملت ایران است
در انتخابات پیش روی مشخص خواهد شد...