کشتن رقيب عشقي با يک گلوله
در ساعت ۲۲:۳۰ روز ۲۶ ارديبهشت ۹۱ مأموران کلانتري ۱۴۰ باغ فيض از وضوع يک فقره قتل با سلاح گرم در خيابان سردار جنگل اطلاع پيدا کردند.
با حضور مأموران در محل و تأييد خبر بلافاصله موضوع به قاضي کشيک ويژه قتل و پليس آگاهي تهران بزرگ اعلام شد که با حضور بازپرس شعبه چهارم ويژه قتل دادسراي امور جنايي تهران و تيم بررسي صحنه جرم اداره دهم پليس آگاهي، تحقيقات از همان محل وقوع جنايت در دستور کار کارآگاهان اداره دهم قرار گرفت.
با آغاز تحقيقات، خانم جواني حدودا ۲۵ ساله به هويت «مينا. ز» در اظهارات اوليه خود به کارآگاهان گفت: «در پشت چراغ قرمز توقف کرده بودم که ناگهان دو نفر پس از سوار شدن به داخل ماشين، با يکديگر درگير شده و يکي از آنها با اسلحه اقدام به تيراندازي به نفر دوم ـ در صندلي جلو ـ کرد و پس از آن نيز از ماشين پياده و از محل متواري شد. با توجه به اظهارات «مينا. ز» و وجود تناقضات متعدد ميان گفتههاي وي با اسناد و مدارک بدست آمده از بررسي صحنه جنايت، کارآگاهان اقدام به بازداشت مينا و انتقال وي به اداره دهم کردند. با انتقال مينا به اداره دهم و آغاز تحقيقات تخصصي، وي به ناچار لب به اعتراف گشود و در اعترافات خود عنوان داشت که جنايت توسط جواني ۲۴ ساله به هويت «فرزاد. الف» انجام شده که از چندي پيش به او پيشنهاد ازدواج داده است.
مينا در ادامه اعترافات خود به کارآگاهان گفت: از چند ماه پيش فرزاد به من پيشنهاد ازدواج داده بود و اين در حالي بود که جوان ديگري به هويت محسن. ف ( ۳۳ ساله ) نيز از من درخواست ازدواج کرده و همين موضوع باعث شده بود تا نتوانم به پيشنهاد فرزاد که در پيشنهاد خود پافشاري ميکرد، جواب مشخصي بدهم ؛ در شب حادثه نيز در حاليکه قصد داشتم تا شرايط ازدواج خود را با محسن در ميان بگذارم و به او بگويم که من به فرد ديگري يعني فرزاد علاقه دارم، ناگهان فرزاد سوار ماشين شد و پس از قدري درگيري با محسن، با شليک گلوله اقدام به کشتن محسن کرد و بلافاصله از محل متواري شد.
با شناسايي متهم پرونده به هويت فرزاد. الف (۲۴ ساله )، دستگيري وي در دستور کار اداره دهم قرار گرفت و کارآگاهان در تحقيقات خود اطلاع پيدا کردند که وي پس از ارتکاب جنايت، تهران را به مقصد شمال کشور ترک کرده است که با آموزشهاي ارائه شده به خانواده متهم، سرانجام متهم در روز سي ام ارديبهشت ۹۱ با مراجعه حضوري به اداره دهم، خود را به کارآگاهان تسليم کرد. متهم «فرزاد. الف» در اعترافات خود ضمن اعتراف صريح به ارتکاب جنايت، در اولين اظهارات خود به کارآگاهان عنوان داشت: به هيچ عنوان قصد کشتن مقتول را نداشتم و تنها ميخواستم تا با اسلحه او را بترسانم که ناگهان اسلحه شليک شد و گلوله به سرش خورد.
متهم در ادامه اعترافات خود به کارآگاهان گفت: چند وقتي بود که با وجود تماسهاي فراوان براي گرفتن پاسخ درخواست ازدواجم، مينا پاسخ تلفنهاي مرا نميداد و هر بار نيز که جواب تماسهايم را نيز که ميداد، به بهانههاي مختلف از دادن جواب نهايي به من خودداري ميکرد؛ براي همين با تصور اينکه او قصد ازدواج با شخص ديگري را دارد، تصميم گرفتم تا او را تحت نظر بگيرم تا اينکه در شب حادثه، مينا را در ميدان پونک با جوان ديگري ديدم که آن جوان (مقتول) سوار ماشين مينا شد و به سمت خيابان سردار جنگل حرکت کردند ؛ پس از آنکه جلو ماشين مينا را گرفتم، به صندلي عقب ماشين رفتم و از آن جوان پرسيدم که در داخل ماشين مينا چه کاري دارد که او پاسخ داد: «به تو هيچ ارتباطي ندارد» و پس از آن بود که ميان ما دو نفر درگيري ايجاد شد ؛ مقتول از لحاظ بدني از من بسيار قوي تر بود و وقتي که ديدم او در حال کتک زدن من است، قصد داشتم تا با اسلحه اي که از چند روز قبل تهيه کرده بودم او را بترسانم که ناگهان گوله اي از اسلحه شليک شد و به سر مقتول خورد.
سرهنگ کارآگاه آريا حاجي زاده، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ، در ادامه اعلام اين خبر با اشاره به کشف سلاح از سوي خانواده متهم و تحويل آن به پليس آگاهي، گفت: « با توجه به اعتراف صريح متهم، قرار بازداشت موقت از سوي مقام محترم قضايي براي متهم صادر و متهم جهت انجام تحقيقات تکميلي و همچنين مشخص شدن نحوه و زمان تهيه سلاح در اختيار اداره دهم پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفته است ».
نظر کاربران
ديگه شكر خدا تصفيه حسابها رو در رو و به ضرب گلوله شده،عقل و منطق و زبان و ...هم كه به هيچ دردى نميخوره،ادم احساس ميكنه جاى "تهران"با "تگزاس"عوض شده!!!