حادثه مرگبار جشن خاله شادونه از زبان یک مادر
کودکانی که در مراسم جشن خاله شادونه خرمدره آسیب دیدهاند هنوز نتوانستهاند لحظههای تلخ و وحشت را فراموش کنند. جشن خاله شادونه که رؤیای آنها شده بود حالا برایشان کابوس شده است.
روی تخت خوابیده است و مدام اطرافش را نگاه میکند. سعی میکند صحنههای آن روز را به خاطر نیاورد. وقتی در مورد جشن میپرسم فقط گریه میکند. عسل محمدلو یکی از این حادثه دیدگان است.
وی که به همراه مادرش در مراسم شرکت کرده بود دچار آسیب شده اما مادر وی که خودش در این حادثه جراحت بیشتری برداشته است محافظ کودکش میشود تا وی را نجات دهد و همین بود که عسل از مرگ حتمی نجات یافت.
از دو هفته پیش اطلاعرسانی شده بود که خانوادهها میتوانند بلیتها را از فرهنگسراها، کتابخانهها و مراکز فرهنگی شهر تهیه کنند و من هم چون عسل، «خاله شادونه» را خیلی دوست دارد تصمیم گرفتم دختر ۶ سالهام را برای دیدن برنامه ببرم. یک ساعت پیش از شروع برنامه به آنجا رسیدیم و با جمعیت زیادی روبهرو شدیم که برای دیدن برنامه آمده بودند. حتی در جلوی در ورودی بلیت میفروختند و هیچ کنترلی برای ورود افراد هم وجود نداشت.
سالن، ۳ هزار تن گنجایش داشت که بیش از ۷ هزار تن در آنجا جمع شده بودند. مادرها را از بچهها جدا کردند و من با وجود آنکه نگران بودم تا لحظه آخر عسل را از خودم جدا نکردم اما در پایان تسلیم اصرارهای وی شدم و دخترم به طبقه پائین رفت و من از بالا نظارهگر برنامه بودم.
این زن در ادامه گفت: جشن که تمام شد قرار شد برای دیدن بچهها به طبقه پائین برویم تا بچهها را تحویل بگیریم. مادرها از سمت بالای سالن و بچهها از پائین به سمت هم میآمدند. ترجیح دادم سریعتر پائین بروم عسل را که دیدم وی را بغل کردم که ناگهان جمعیت به سمت ما هجوم آورد که از پله افتادیم. جمعیت زیادی روی ما افتاد. احساس میکردم نفسم بند آمده است، نزدیک ۱۰ دقیقه چشمهایم را بستم، فقط عسل را محکم گرفته بودم و با چشم خودم دیدم که دخترم چشمهایش را بست و به سختی نفس میکشید. بالاخره پس از چند دقیقهای جمعیت زیادی که افتاده بودند بلند شدند.
صحنههای بدی را در آنجا دیدم حتی چهره بچههایی که زیر دست و پا خفه شده بودند بشدت وحشتناک شده بود. من و عسل را خیلی زود به بیمارستان منتقل کردند آن روز در بیمارستان حتی تخت خالی پیدا نمیشد. چون حالمان خوب نبود به زنجان منتقل شدیم دخترم تا دیروز - جمعه - توی کما بود و علائم حیاتی نداشت و ساعت ۶ صبح جمعه بود که به صورت معجزهآسایی چشمهایش را باز کرد.
این مادر ۲۷ ساله در ادامه گفت: من از ناحیه کمر آسیب دیدهام و پایم هم شکسته است اما از این که خداوند دخترم را به من برگرداند خدا را شکر میکنم و در عین حال برای خانوادههایی که بچههاشان را از دست دادهاند از خدا طلب صبر میکنم زیرا شرایط بسیار سختی است و امیدوارم مقامات قضایی شهر به وضع این پرونده در اسرع وقت رسیدگی کنند.
پرونـــده در حال رسیدگی
نوریپور فرماندار خرمدره نیز گفت: قرار بود برنامه ساعت ۵ روز ۲۱ اردیبهشت ماه شروع و ساعت ۷ شب به پایان برسد. روند کار به این صورت است که درخواست داده میشود و پس از تأیید اداره ارشاد و هماهنگی با ما برنامه اجرا میشود. درخواست این برنامه توسط فردی به نام آقای تدین مدیر شرکت صدای آریایی وطن به ارشاد داده شده و مجوز آن را گرفته بود و کارها در حال پیگیری بود. دو روز مانده به شروع برنامه وقتی سر کار میآمدم بنرهای برنامه را دیدم که تا آن زمان با فرمانداری هماهنگی نشده بود.
بلافاصله از مسئولان مربوطه خواستم مسئول برگزاری برنامه را به فرمانداری دعوت کنند. در مرحله اول وی نماینده خود را فرستاد اما خواستیم که خود مدیر حاضر شود و سرانجام وی در فرمانداری حاضر شد. از تدین خواستیم در مورد برنامه توضیح دهد. وی گفت ۳۵۰ بلیت تا به حال فروخته شده است یعنی ۱۰ ظرفیت ۳۰۰۰ نفری سالن در صورتی که پیشبینیها بیشتر از این تعداد را نشان میداد. این در حالی است که بیش از ۴ هزار بلیت فروخته شده بود
این مقام مسئول در ادامه گفت: مادران نشسته در سکوها و بچهها در درون زمین بازی جای گرفته بودند. حالا تصور کنید ۲ هزار مادر که روی سکوها بودند برای رسیدن به ۲ هزار بچه باید از یک در باریک عبور میکردند و این مسئله باعث فاجعه در خرمدره شد.
نوری پور افزود: مدیر برنامه موظف بود با نیروهای امدادی قرارداد ببندد که در محل حضور داشته باشد اما آنها این اصل را نیز رعایت نکرده بودند. اما بلافاصله بعد از وقوع حادثه سریعاً همه گروههای امدادی به محل اعزام شدند تا به وضع این حادثه رسیدگی کنند مجروحان سریع به مراکز درمانی فرستاده شدند اما متأسفانه سه کودک در این حادثه جان باختند.
فرمانداری خرمدره، به صورت ویژه رسیدگی به این مسئله را در دستور کار خود دارد و همه نیروها تا رسیدن به نتیجه در تکاپو هستند تا مقصران اصلی این ماجرا مشخص شود. بنابه این گزارش پس از این فاجعه سکوت فضای خرمدره را فرار گرفته و غم به چهرهها نشسته است.
روز گذشته نيز روزنامه ايران نوشت: برنامه خاله شادونه برای کودکان خرمدره پایان دلخراشی داشت و مرگ ۳ کودک را زیر دست و پا رقم زد. وقتی خاله شادونه در پایان برنامه از بچهها خواست نزد مادرانشان بروند هیچ کس تصور نمیکرد فاجعهای آفریده شود.
عصر پنجشنبه ۲۱ اردیبهشت ماه سال جاری هر کسی میشنید در برنامه خاله شادونه حادثهای فاجعهآمیز رخ داده است، شوکه میشد و باور نمیکرد. ۳ کودک کشته شدند و ۷ کودک در بیمارستانهای مختلف تحت درمان قرار گرفتند.
شادی رنگ باخته
بلیتها از یک هفته پیش به فروش رسیده بود. بچهها ثانیهشماری میکردند تا روز اجرای برنامه برسد. پلاکاردهای توزیع شده در شهر، هیجان بچهها را بیشتر میکرد. عسل تا صبح رویای خاله شادونه را میدید و صبحها از مادر میپرسید چند شب دیگر باید بخوابد تا در برنامه خاله شادونه حاضر شود. برای همبازیهایش گفته بود که قرار است در برنامه خاله شادونه شرکت کند و بلیت را هم در دست دارد.
روز پنجشنبه زودتر از همیشه از خواب بیدار شد. دل توی دلش نبود تا خاله شادونه را از نزدیک ببیند. از ظهر لباسهایش را پوشید و آماده شده بود تا ساعت ۳ بعد از ظهر به همراه مادر به سالن برود. طاقت و قرار نداشت، مادر وقتی بیصبری وی را دید، زودتر حاضر شد و تصمیم گرفت برای آنکه عسل کوچولو بیش از این انتظار نکشد وی را به سالن برگزاری مراسم ببرد.
مسیر زیادی نبود و نیم ساعته به سالن رسیدند اما با جمعیت زیادی پشت در سالن روبهرو شدند. قرار بود بچهها از مادرانشان جدا شوند و همگی کنار هم بنشینند. عسل، هم دستان مادرش را رها کرد و بین بچهها نشست. برنامه شروع شد. برایش مانند رویا بود و وقتی خاله شادونه را برابرش و نزدیک خود دید آنقدر ذوق کرده بود که مانند بقیه بچهها نمیتوانست روی زمین بنشیند و سعی میکرد سر پا خاله شادونه را تماشا کند.
سروصدای زیاد بود اما بچهها همه میخندیدند و مادران از شنیدن شادی بچههایشان به وجد آمده بودند. برنامه یک ساعت طول کشید و انتهای برنامه بود که خاله شادونه با صدای بلند گفت: حالا بچهها پیش مامانهاشون برند. همین که خاله شادونه از روی سن بیرون رفت غوغایی فاجعهآور به پا شد. هرکدام از بچهها باید مادرشان را از میان جمعیت مادران پیدا میکردند. در اصلی سالن هم بسته شده بود و جمعیت باید از درهای فرعی کوچکی که در اطراف سالن قرار داشت خارج میشدند.
عسل کوچولو و دیگر بچهها نمیتوانستند مادرشان را در میان این زنان پیدا کنند و همگی بیاختیار در هجوم جمعیت به سمت درهای خروجی کشیده میشدند و مدام مادرشان را صدا میکردند اما انگار هیچکس صدایشان را نمیشنید. عسل پایش لغزید و به زمین افتاد. هجوم جمعیت و عبور آنها از روی جسم کوچک عسل، وی را بیهوش کرده بود. این کودک ۴ ساله پس از خروج جمعیت به بیمارستان منتقل شد و نمیدانست رویای تماشای برنامه خاله شادونه برای همیشه در ذهنش به کابوس تبدیل میشود. عسل کوچولو نجات پیدا کرد اما ۳ کودک در سرنوشت مشابهی تسلیم مرگ شدند.
بنا به تحقیقات خبرنگاران شوک از هفته گذشته بلیتهای برنامه خاله شادونه در مهدهای کودک و مدارس به فروش رسیده و با اعلام همگانی به مردم اطلاع داده شد که مراسم ویژه مادران و کودکان است. قرار بود این مراسم در سالن ورزشی خرمدره برگزار شود که گفته میشود گنجایش سههزار نفری دارد. بیش از سه هزار بلیت به فروش رسیده بود اما هنوز تقاضا برای فروش بلیت ادامه داشت و مسئولان برگزاری تصمیم گرفتند بلیت بیشتری به فروش برسانند. آنها برگههای سفیدرنگ را به قسمتهای کوچکتری تقسیم کرده و با مهر برنامه آنها را به عنوان بلیت به فروش میرساندند.
بیش از ۷ هزار بلیت به فروش رسیده بود. در حالی که گنجایش سالن فقط سه هزار تن بود. وقتی درها بسته شد نفس کشیدن هم سخت شده بود با وجود این که ازدحام جمعیت بیشتر از دو برابر ظرفیت سالن بود اما برنامه با وجود بینظمیهای زیادی شروع شد. خبرنگاران شوک در بررسیهای میدانی پی بردند که در پایان برنامه چون گروه نمایش قرار بود از در بزرگ سالن خارج شوند، پس از خروج آنها در بزرگ بسته شد و جمعیت زیادی که داخل سالن بودند به سمت درهای کوچک دو طرف سالن هجوم بردند. جالب اینکه داربستهایی که در دو طرف سالن برپا شده بود، فشرده شدن جمعیت را بیشتر میکرد.
یک فاجعه
در زمان خروج جمعیت از سالن هیاهویی برپا بود تا این که فاجعه رقم خورد. به دلیل ازدحام زیاد جمعیت سه کودک زیر ۷ سال زیر دست و پا خفه شدند و ۷ کودک نیز مجروح و به بیمارستان آیتالله موسوی زنجان و بیمارستان ابهر و خرمدره منتقل شدند.
بازداشت چند مسئول
رئیس مرکز اطلاعرسانی پلیس زنجان گفت: مسئولان اجرایی برای برگزاری این مراسم مجوز داشتند و برنامه مختص زنان بود. در طول اجرای برنامه اتفاقی نیفتاد، اما از آنجا که بچهها از مادرشان جدا شده بودند در پایان برنامه خاله شادونه اعلام کرد که بچهها پیش مادرانشان بروند و پس از خروج گروه نمایش درهای محل نیز بسته شد که این مسئله باعث ایجاد شلوغی بیش از اندازه در سالن شده و چند کودک زیر دست و پا گیر میکنند.
در حال حاضر مسئول برنامه، مدیر برنامه، خاله شادونه و مسئول سالن از سوی پلیس دستگیر شدهاند و خانواده قربانیان نیز از آنان شکایت کردهاند و تا پیگیری پرونده آنها مهمان پلیس هستند و با دستور قضایی سالن ورزشی خرمدره نیز تا اطلاع ثانوی پلمب شده است.
مرگ ۲ دختر و یک پسر
پس از این حادثه بررسیهای قضایی و پلیسی نشان داد که کشته شدگان نگار صالحی ۷ ساله از هیدج، مهدی مولایی ۳ ساله از ابهر و بهاره شادمهر ۶ ساله از خرمدره، هستند و فاطمه محمدی ۴ ساله، سیدعلی موسوی ۷ ساله، نیلوفر قهرمانی ۱۰ ساله و عسل محمدلو ۶ ساله از خرمدره نیز در این حادثه بشدت زخمی شده و در بیمارستانهای مختلف تحت درمان گرفته شدهاند.
گفتوگو با عموی مهدی
عموی مهدی کوچولو که از مرگ نابهنگام برادرزاده خود هنوز شوک زده است گفت: پنجشنبه عصر مهدی که ۳ ساله بود به همراه مادرش برای دیدن نمایش خاله شادونه به سالن ۳ هزار نفری رفته بود که البته تنها ۱۷۰۰ صندلی دارد، اما برای این برنامه بیش از ۴ هزار بلیت به فروش رفته بود که مادران در دور سالن نشسته بودند و بچهها وسط سالن بودند.
در خروجی سه پله داشت که بسیار باریک بود و هنگام خروج بچهها از این در، شماری از آنها روی زمین افتادند و به دلیل فشاری که از جمعیت روی آنها آمده بود دچار مصدومیت شدند و سه کودک نیز خفه شدند که مهدی یکی از آنها بود. مهدی تنها بچه خانواده بود و وضع روحی خانواده بسیار خراب است و انتظار داریم مسئولان شهری پاسخگوی مصیبت این خانوادهها باشند.
مرگ تلخ نگار کوچولو
دایی نگار کوچولو نیز که از این ماجرا بسیار متأثر است، گفت: نگار ساعت ۲ بعد از ظهر به همراه مادر و خواهر ۳ ماههاش از خانه خارج شد. اما پس از پایان برنامه وقتی بچهها به سمت مادران خود حرکت میکردند شماری از مادران به خاطر ازدحام جمعیت به طبقه پائین افتاده و بچهها زیر دست و پای آنها له شده بودند. این مرد با اعلام این که وضع روحی پدر و مادر نگار بسیار ناراحتکننده است، گفت: مادر نگار میگوید در لحظه آخر نگار را دیده که برای وی دست تکان داده است، اما در یک لحظه از جلوی چشمش ناپدید شده و پس از چند دقیقه جنازه وی را روی دست یکی از زنان دیده است.
مسئولان پاسخگو نیستند
در پیگیریهای خبرنگار شوک با مسئولان امدادی شهر هیچ کدام از مسئولان پاسخگو نبودند. تلفن همراه فرماندار از دسترس خارج بود و مسئولان هلالاحمر اعلام کردند روز حادثه مأموریت به آنان اعلام شده و در میان راه بودند که مأموریت لغو شده است. اورژانس نیز هیچ پاسخی نداد و گفت که ما اعزام نشدهایم. بیمارستانهایی که مصدومان به آنها اعزام شده بودند نیز پاسخگوی خبرنگاران نبودند و جالبتر این که چون این مراسم برای مادران و کودکان اجرا میشد هیچ فیلمی از این مراسم در دست نیست.
نظر کاربران
الهي متاسفم براي كساني كه ازحدظرفيت بيشتر اجازه ورود دادند متاسفم
چقدر متاسفم و از اعماق قلبم برای همه مادرانی که اونجا شاهد این اوضاع بودند و کودکانشون رو از دست دادند از خداوند صبر آرزو می کنم. و امید وارم هرگز این اتفاق تکرار نشه. ای کاش همه خودشون رو مقصر بدونند و به سهم خودشون کمک کنند دیگه کودکی اینقدر هولناک آسیب نبینه.
متاسفم برای کسانی که طعم شیرین پول رو به جون آدمیزاد ترجیح می دهد .مسئولان این کار قاتلند و باید قصاص بشوند
پاسخ ها
اینجا حادثه را میبینیم ولی اگر برخورد هم بکنند که نمیکنند ، دیده نمیشود ، از مسئولین میخوام رسیدگی کنند
خاله شادونه خودش خیلی ناراحته مقصر اصلی برگزار کنندگان هستند
تمامی دست اندر کاران ازجمله خاله شادونه هم باید محاکمه شوند تا بدانند که جان بچه های ایران بی ارزش نیستند که خودشان راحت سالن را ترک کنند و اصلا به فکر بچه های مظلوم و بیگناه نباشند
پاسخ ها
اینقدر مردم ما به هنرمندامون هجوم میارن که اگه شما هم جای اون بودید مجبور به ترک سالن میشدید.ملیکا زارعی واقعا وضع روحی خوبی نداشت با اینکه مقصر نبود
این ربطی به کسی نداره شعوره مادرا رو می رسونده که اینطوری حمله ور شدند بچه شونوبگیرند!!! مگه نذری پخش می کردند.
تو تمام دنیا کنسرت هایی با 10 برابر این جمعیت اجرا می شه هیچکس هم زیر دست و پا نمی مونه این فرهنگ پایین ایرانیا رو نشون میده
مثل مترو که نمی شه از درش خارج شد.
بی خودی دنبال مقصر نگردند.
خیلی متاسفم متاسفم برای خاله شادونه و همه کسانیکه به خاطر پول با جان فرزندان معصوم ایران بازی کردن خاله شادونه مقصر اصلی این فاجعه دردناک هست می نونست اون همه جمعیت توی فضای کم دید انصراف بده برنامه را کنسل کنه حالا به خاطر پول بیشتر یه قاتل بافطره شده.
كاش توي اين برنامه خاله شادونه و ... نظم و انضباط و شيوه رعايت حقوق ديگران آموزش داده ميشد.تا هم مادران اون بچه ها و هم بچه ها ياد مي گرفتن با نظم و حوصله از سالن خارج بشن.متاسفم براي مسئولين و مادراني كه باعث اين حوادث ميشن
خیلی ناراحت شدم و گریه کردم برای اون بچه های بی گناه . ولی به قول دوستمون شعور یک ایرانی رو میرسونه . وقتی مثل این از پشت کوه در رفته ها حمله ور میشن همینه دیگه اصلا نمیدونم برای چی مردم ما اینجورین . به نظر من این بچه عزیز از دست رفته قربانی بی نظمی مردم شدن و حالا گیرم همه رو هم مقصر بدونن چه تاثیری برای آغوش خالی اون پدر و مادر رو داره .کاش درک کنن داغ فرزند از دست دادن رو اونم این بچه های ناز و مامانی . الهی کاش به جای بچه ها همون هایی که افسار گسیخته عمل کردن میمردن تا درس عبرتی بشه برای سایرین .
بهنظرمن مقصر اصلی اول پدرو مادرها بودن که بچه را به امون خدا سپردن اونم بچه های کوچیکو
دوما مسئولین مقصرن باید کمکم بچه رو میفرستادن بیرون
نه یهو
ازته قلبم ناراحت شدم وخیلی واسه مسولین اینکار متاسفم اخه چرامادراروازبچه ها جداکردن یا حالاکه جداکردن چراعرضه نداشتن ازشون مراقبت کنن یا صحیح وسالم به مادراشون تحویل بدن امیدوارم خدا به خانواده های داغ دیده گان صبربده
به نظرمن مادروپدرها مقصرهستندنه خاله شادونه.
الهی بمیرم طفلکیای بیگناه....
از بس بی فرهنگیم.هممون.تک تک اون مادرایی که فقط بفکر خودشون وبچه خودشون بودن و حمله ور شدن.هم اون آدمای حریص که اونهمه بلیط فروختن.همه شون مسئولن همه قاتلن
kash enghad rahat darbare harki nazar nadim,in khale shadoonei ke hesesh ba bache ha kho gereftaro ba kheilia nemishe moghayese kard ma hamoontoor ke yad nagereftim che joori too in mohita hamle nakonim yadam nagereftim ke bedoone fekr dahanemono va nakonim o be harkec hamle nakonim.kheili moteasefam
اینهمه سوت زدن برای ساخت ورزشگاههای بزرگ نتیجه نداشتن مکان برای 7000 نفر می باشد . خدای من !
با عرض تسلیت به خاطر درگذشت کودکان دلبندتان
به نظر من مقصر اصلی برگزار کنندگان هستند
که بیش از اندازه جمعیت را راه دادند.
امید است دیگر چنین اتفاقاتی در ایران رخ ندهد
باز هم تسلیت خود را به خانواده های کودکان درگذشته تسلیت عرض میکنم.
با نظر اون دوستمون که گفت این شعور مردم رو میرسونه من هم موافقم ببینید تقصیر خود مردم اگر دنبال مقصر هستید که محاکمه کنید به نظرم تمام مردم مخصوصا مادرانی که هجوم بردند رو باید محاکمه کرد که چرا انقدر فرهنگ وحشیانه رو به فرزندانشون یاد میدن یکی بپرس واقعا اگر اصلا 7000 نفر بخواهند از در مثل آدم متمدن خارج بشن جدا چند دقیقه طول میکشه بیشتر از 10 دقیقه؟!
سلام من دانشجوی معماری هستم.تمام نظرات از نظر من تا حدودی صحیحند.ولی استاد ما همیشه میگن اشتباه یک دکتر زیر خاک است ولی اشتباه یک معمار در جلوی چشم.چیزی که من مطالعه کردم نشون میداد که معبر خروجی راهرو تنگ و دارای پله بوده.که بنظر برای یک سالن با این ظرفیت مناسب نیست شاید طراحی و یاانتخاب سالن برای چنین برنامه ای مناسب نبوده.
واقعا متاسم امید وارم که دیگر شاهد چنین حوادث دلخراشی نباشیم.
من نمیفهمم بیشعوریه مردم چه ربطی به مسئولین داره؟!!؟!؟!؟
خيلي اندوهگين شدم
كودكان معصوم به كدامين گناه ...
مقصرين چه جوابي دارين
واقعا نمی دونم چی باید بگم
حادثه بود دیگه شاید اونا عمرشون به دنیا نبود ........بیاین هیچکسو مقصر ندونین.
سلام واقعا ناراحت شدم اصلا مقصر خاله نیست مقصر مسئولین هستند چرا در های اصلی را باز نکردند عقلشون نمی رسید که این همه جمعیت باید از درها ی اصلی برن واقعا برای خاله و مادر ها وپدر های این سه تا کودک عزیزمتاسف هستم
سلام،وقتی این فاجعه روازیکی ازدوستام شندیم واقعا ناراحت شدم .احساس بدی داشتم ودست وپاهام داشت می لرزید،آخه چرا به خاطر بی توجهی مسولین سه کودک جونشون وازدست بدند. اولین برنامه خاله شادونه بعد ازاین ماجرا مشکی پوشیده بود وبه شدت ناراحت بود. واقعا متاسفم.تقصیر فرهنگ وبی توجهی ماهاست.
کیان عزیز چطور میتونی بگی مقصر خاله نیست؟!؟!؟!؟ پس مسئولیت در برار انسانها چی میشه؟ یعنی کسی که به قول هواداراش 16 سال با کودکان کار کرده نمیفهمه که جدا کردن 2000 هزار کودک از 2000 مادر چه خطر بزرگی بدنبال داره؟! یا اینکه فقط باید بفکر اتمام برنامه و گرفتن پول و رفتن به تهران بود؟
حقيقتا اين وقايع بسيار تلخ است
خیلی غم انگیز بود...امیدوارم به خدا که دیگه ازین رخدادها پیش نیاد البته فقط مسئولان این برنامه مقصرند نه خاله شادونه...اون بنده خدا که کاره ای نیست...فقط برنامشو اجرا کرد..اما.....واقعا غم انگیزه:-(
من خيلي متاسفم تقصير مسئولينه به خاله شادونه چه ربطي داره
آقا یا خانوم من (من نه تو) به نظر شما خانوم خاله مسئول نیست؟
واقعا خيلي غم انگيزه من نمي دونم اين پيشنهاد چه كسي بوده كه كه اين جمعيت بچه از مادرهاشون جدا بشن و بعد هم يك دفعه به سراغ مادرهاشون بروند اين يك بي عقلي محضه!
این بچه ها چوب جهالت پدر و مادرشون رو خوردند. قابل توجه اونایی که به همه حرفهای بچه هاشون گوش می کنند. بچه که همه چیز را نمی تونه بفهمه ، این پدر و مادرند که باید با تجربه از اونا حفاظت کنند. هرچیزی که بچه بخواد که براش نمی تونه خوب باشه.
واقعا باید موا ضب بچه هاشون باشن به نضر من اصلا تقصیر خاله شادونه نیست
تقسیر خاله شادونه است که به فکر بچه ها نیست حالا که راحت شدی برو خنده های مسخر تو بکن
اشکالی نداره در عوض الان یه بچه ی دختر دیگه داره. انشالا خداوند روحشان را قرین رحمت نماید
این حادثه هیچ ربطی به خاله شادونه نداره ......... خاله شادونه بچه هارا دوست داره خیلی مهربونه ..مقصر مادران هستند که به سوی بچه هاشون هجوم اوردند