خانه «ارنست همینگوی» ثبت ملی شد
خانه «ارنست همینگوی» در آیداهو به فهرست میراث تاریخی آمریکا افزوده شد.
خبرگزاری ایسنا: خانهای که ارنست همینگوی در آن آخرین آثارش را نوشت و دست به خودکشی زد، در فهرست اماکن تاریخی میراث ملی آمریکا ثبت شد.
این امارت دوطبقه دو هزار و ۵۰۰ متر مساحت دارد و در سال ۱۹۵۹ خریداری شده است. این نویسنده برنده نوبل در همین خانه کتابهای «جشن متحرک» و «تابستان خطرناک» را به نگارش درآورد و سال ۱۹۶۱ در ورودی آن با شلیک گلوله جان خود را گرفت.
این خانه مملو از وسایل و یادگاریهای همینگوی و همسر چهارمش «مری» است. این پنجمین خانه از نویسنده «پیرمرد و دریا» است که به ثبت ملی میرسد.
معروفترین خانهی او بنایی در کیوست است که فرزندان گربه ششانگشتی او «سفید برفی» هنوز درآن زندگی میکنند.
ارنست میلر همینگوی، نویسنده و روزنامهنگار سرشناس آمریکایی و برنده جایزههای معتبر نوبل ادبیات و پولیتزر، بیستویکم جولای ١٨٩٩ در ایلیونز آمریکا و از یک پدر فیزیکدان متولد شد. او بعد از پایان تحصیلات دبیرستان به دنبال تحصیلات عالیه نرفت و شغل نویسندگیاش را بهعنوان یک خبرنگار تازهکار در نشریهی «کانزاس سیتی استار» ادامه داد. تنها شش ماه در روزنامه کار کرد اما در طول عمر نویسندگیاش، سبک خاص نگارش خود، یعنی استفاده از جملات و پاراگرافهای کوتاه، نگاه مثبت و استفاده از زبان ساده را سرلوحهی کارش قرار داد.
همینگوی که در جنگ جهانی اول حضور داشت، پس از مجروح شدن، به بیمارستانی در ایتالیا انتقال داده شد و در آنجا به یکی از پرستاران آمریکایی علاقهمند شد. اما پرستار برخلاف قرارهایشان، به یک سرباز ایتالیایی علاقهمند میشود و همین ضربهی روحی، مقدمهای برای نگارش «وداع با اسلحه» یکی از اولین رمانهای او، میشود که در پایان داستان، همینگوی در یک انتقامجویی شخصی، شخصیت پرستار را میکشد.
پس از آنکه در سال ١٩٢١ با «هارلی ریچاردسون» ازدواج میکند و راهی پاریس میشود در آنجا به «جنبش مدرن پاریس» معرفی میشود، که آغازگر تشکیل «مجمع تبعید آمریکا»، معروف به «نسل گمشده» میشود؛ نامی که همینگوی در رمان «خورشید همچنان میدرخشد» و کتاب شرح حالش به آن اشاره داشته است.
بعد از ازدواج دوم همینگوی با «پائولین پیفر» در سال ١٩٢٧، داستان معروف «آدمکشها»ی او در مجموعهی «مردان بدون زنان» منتشر شد. در سال ١٩٣٨، همینگوی مجموعه داستان «ستون پنجم و ٤٩ داستان اول» را نوشت که «برفهای کلیمانجارو»، «برنده هیچ نمیبرد» و «تپهها فیلهای سفید را دوست دارند» معروفترین آنها هستند.
در جریان جنگ داخلی اسپانیا در سال ١٩٣٩، همینگوی رمان معروف «زنگها برای که به صدا درمیآیند» را در کوبا نوشت و در سال ١٩٤٠ آن را منتشر کرد. یکی از سهگانه داستانهای دریایی همینگوی با نام «پیرمرد و دریا» در سال ١٩٥٢ منتشر شد و با استقبال چشمگیری همراه بود؛ بهطوری که جایزهی ادبی «پولیتزر» را در سال ١٩٥٣ برای او بههمراه آورد. یک سال بعد از آن، موفقیت همینگوی با دریافت نوبل ادبیات کامل شد.
خالق «پیرمرد و دریا»، در اواخر عمر به دلیل چند حادثهی رانندگی، از جراحت و مصدومیتهای زیادی در بدن خود رنج میبرد و فشار خون بالا به همراه مشکلات «کلیه» نیز او را آزار میداد. ابتلا به افسردگی موجب شد در سال ١٩٦١ اقدام به خودکشی کند اما
این امارت دوطبقه دو هزار و ۵۰۰ متر مساحت دارد و در سال ۱۹۵۹ خریداری شده است. این نویسنده برنده نوبل در همین خانه کتابهای «جشن متحرک» و «تابستان خطرناک» را به نگارش درآورد و سال ۱۹۶۱ در ورودی آن با شلیک گلوله جان خود را گرفت.
این خانه مملو از وسایل و یادگاریهای همینگوی و همسر چهارمش «مری» است. این پنجمین خانه از نویسنده «پیرمرد و دریا» است که به ثبت ملی میرسد.
معروفترین خانهی او بنایی در کیوست است که فرزندان گربه ششانگشتی او «سفید برفی» هنوز درآن زندگی میکنند.
ارنست میلر همینگوی، نویسنده و روزنامهنگار سرشناس آمریکایی و برنده جایزههای معتبر نوبل ادبیات و پولیتزر، بیستویکم جولای ١٨٩٩ در ایلیونز آمریکا و از یک پدر فیزیکدان متولد شد. او بعد از پایان تحصیلات دبیرستان به دنبال تحصیلات عالیه نرفت و شغل نویسندگیاش را بهعنوان یک خبرنگار تازهکار در نشریهی «کانزاس سیتی استار» ادامه داد. تنها شش ماه در روزنامه کار کرد اما در طول عمر نویسندگیاش، سبک خاص نگارش خود، یعنی استفاده از جملات و پاراگرافهای کوتاه، نگاه مثبت و استفاده از زبان ساده را سرلوحهی کارش قرار داد.
همینگوی که در جنگ جهانی اول حضور داشت، پس از مجروح شدن، به بیمارستانی در ایتالیا انتقال داده شد و در آنجا به یکی از پرستاران آمریکایی علاقهمند شد. اما پرستار برخلاف قرارهایشان، به یک سرباز ایتالیایی علاقهمند میشود و همین ضربهی روحی، مقدمهای برای نگارش «وداع با اسلحه» یکی از اولین رمانهای او، میشود که در پایان داستان، همینگوی در یک انتقامجویی شخصی، شخصیت پرستار را میکشد.
پس از آنکه در سال ١٩٢١ با «هارلی ریچاردسون» ازدواج میکند و راهی پاریس میشود در آنجا به «جنبش مدرن پاریس» معرفی میشود، که آغازگر تشکیل «مجمع تبعید آمریکا»، معروف به «نسل گمشده» میشود؛ نامی که همینگوی در رمان «خورشید همچنان میدرخشد» و کتاب شرح حالش به آن اشاره داشته است.
بعد از ازدواج دوم همینگوی با «پائولین پیفر» در سال ١٩٢٧، داستان معروف «آدمکشها»ی او در مجموعهی «مردان بدون زنان» منتشر شد. در سال ١٩٣٨، همینگوی مجموعه داستان «ستون پنجم و ٤٩ داستان اول» را نوشت که «برفهای کلیمانجارو»، «برنده هیچ نمیبرد» و «تپهها فیلهای سفید را دوست دارند» معروفترین آنها هستند.
در جریان جنگ داخلی اسپانیا در سال ١٩٣٩، همینگوی رمان معروف «زنگها برای که به صدا درمیآیند» را در کوبا نوشت و در سال ١٩٤٠ آن را منتشر کرد. یکی از سهگانه داستانهای دریایی همینگوی با نام «پیرمرد و دریا» در سال ١٩٥٢ منتشر شد و با استقبال چشمگیری همراه بود؛ بهطوری که جایزهی ادبی «پولیتزر» را در سال ١٩٥٣ برای او بههمراه آورد. یک سال بعد از آن، موفقیت همینگوی با دریافت نوبل ادبیات کامل شد.
خالق «پیرمرد و دریا»، در اواخر عمر به دلیل چند حادثهی رانندگی، از جراحت و مصدومیتهای زیادی در بدن خود رنج میبرد و فشار خون بالا به همراه مشکلات «کلیه» نیز او را آزار میداد. ابتلا به افسردگی موجب شد در سال ١٩٦١ اقدام به خودکشی کند اما
پ
نظر کاربران
خو ای چه ربطی ب ما داره؟ همچی تیتر زده انگار ما امریکاییم