اینگونه كتابفروشان مردم را فريب ميدهند
در اين گزارش سعي داريم راهنماي شما باشيم براي خريد. از چه ناشراني خريد كنيد، چه سوالاتي بپرسيد، كدام كتابها را نخريد و كدام يكي را بخريد.
بهتر است از «اي كاش»ها صحبت نكنيم كه بسيار است. پس برگرديم سر اصل موضوع. گفتيم امروز شنبه است و شما بد روزي را براي خريد از نمايشگاه انتخاب نكردهايد. در اين گزارش سعي داريم راهنماي شما باشيم براي خريد. از چه ناشراني خريد كنيد، چه سوالاتي بپرسيد، كدام كتابها را نخريد و كدام يكي را بخريد. نگران نباشيد. قرار نيست هيچگونه تبليغي در اين نوشته صورت گيرد. براي همين چند نكته كليدي را فرض گرفتهايم و فقط سعي ميكنيم راهنما باشيم. همين.
مطمئن باشيد، ناشران خوشذوق و بلدكار را نميتوان تنها به تعداد كتاب شناخت. پس نيازي نيست هر جا كه عده زيادي جمع شده بودند، شما هم سعي كنيد خودتان را داخل جمعيت كنيد و راهي به پيشخوان پيدا كنيد. البته اين قاعده هميشه هم جواب نميدهد. قصد ما اين است به شما بگوييم، غرفههاي شلوغ همواره نشان از بهترينها نيست. ضربالمثل معروف را به خاطر داشته باشيد: جاي گنج در خرابههاست.
خود بنده امسال كتابي دو جلدي از بهترين عكسهاي دنيا پيدا كردم. آن هم روبهروي ناشري كه نه اسمش را شنيده بودم و نه جمعيتي جلوي غرفه آن ازدحام كرده بود. غرفهاي خلوت بود با فروشندهاي ميانسال، با ظاهري معمولي كه نشسته بود و كتاب ميخواند. جلو رفتم و يكي از بهترين خريدهاي امسال را انجام دادم. حيف كه قرار نيست در اين گزارش اسم ببرم، والا ميگفتم چه كتابي بود و از كجا خريدم.
ممكن است بپرسيد چرا اسم نميبرم. پاسخ شما اين است: اسم نميبرم چون نميخواهم به قول معروف «ماهي» دستتان بدهم، ميخواهم «تور» داشته باشيد و بتوانيد راه خودتان را پيدا كنيد. خب! برگرديم سر اصل موضوع. اصل موضوع چه بود؟ غرفههاي شلوغ و خلوت و خلاصه اينكه اين نكته هيچ مسئله مهمي بهشمار نميآيد و اما نكته بعدي؛ به بروشورهاي بالاي كتابها يا داخل غرفه به دقت نگاه كنيد. گاهي فروشندگان قصد تبليغ دارند و متاسفانه گاهي فقط قصد فروش.
يعني به هر قيمتي ميخواهند كتاب را به شما بفروشند (يا بهتر است بگوييم بيندازند.) بنابراين نسبت به واژههايي مثل «براي اولين بار در ايران»، «پرفروشترين كتاب سال»، «برنده جوايز متعدد»، «شاعر نسل امروز» و امثالهم حساس باشيد. قصد ما اين نيست بگوييم تمام ناشراني كه از اين عبارات استفاده ميكنند قصد فريب شما را دارند، بلكه مقصودمان اين است كه بايد نسبت به عبارات دقت داشته باشيد. با ديدن چنين عباراتي، چنانچه قصد خريد داشتيد، حتما از فروشنده سوال كنيد:
۱. پرفروشترين كتاب سال، از نظر چه منبعي؟ كدام خبرگزاري، سايت يا پايگاه معتبر اعلام كرده اين كتاب پرفروش است؟
۲. كتابي كه روي آن نوشتهايد، برنده جوايز متعدد شده، چه جوايزي را از آن خود كرده؟ چه افراد مهمي اين جايزه را بردهاند كه شما به اين جايزه استناد ميكنيد؟ ميشود چند نويسنده مشهور كه اين جايزه را بردهاند اسم ببريد؟
۳. شاعر نسل امروز يعني چه؟ مقصود شما از اين عبارت چيست؟ آيا تنها سن پايين شاعر را مد نظر داريد؟ چه عناصري در شعر طرف موجود است كه شما چنين صفتي را به او دادهايد؟
۴. براي اولين بار در ايران يعني چه؟ اين كتاب چه چيزي دارد كه شما نوشتهايد براي اولين بار در ايران؟ نقاط تمايز اين كتاب نسبت به ديگر كتابها چيست؟
گاهي ناشر پاسخ درستي به يكي از سوالات شما ميدهد. مثلا ميگويد بنا به گزارش فلان منبع خبري، اين كتاب پرفروش است؟ آيا بايد دست به جيب ببريد و كتاب را بخريد؟ متأسفانه يا خوشبختانه بايد بگوييم خير. مثال ميزنم. در سالهاي اخير كتابي منتشر شد با عنوان «لطفا...». اوه! قرار شد اسم نبريم. عيبي ندارد. نشانههايي ميآورم كه بفهميد از چه كتابي صحبت ميكنم. كتابي منتشر شد با مضمون اينكه لطفا فلان حيوان نباشيد. اين كتاب در حال حاضر به چاپ چهل و يكم (!) رسيده است.
مخاطبان هم غالبا دنبال اين كتاب ميآيند و سراغش را ميگيرند و ميخرند. غافل از اينكه كتاب مذكور، خلاصهاي بيمايه از تذكرهالاولياء عطار است. نويسنده به شكلي كاملا بازاري حكايات عطار نيشابوري را خلاصه كرده و بهشكلي كاملا عوامانه به خورد خواننده داده است. بعد هم عنواني كاسبكارانه تراشيده و روي كتاب گذاشته. خريداران هم نسبت بهنام كتاب حساس شدهاند و آن را خريدهاند و خريدهاند و خريدهاند. همين!
بعد هم خبرگزاريهاي معتبر طبق آماري كاملا درست، گزارش دادهاند كه اين كتاب جزو پرفروشهاي سال است. با اين تفاسير شما هم بايد آن را بخريد و يك چاپ ديگر به چاپهاي متعدد اين كتاب اضافه كنيد؟! گاهي اوقات ميبينيد چنين عباراتي براي فلان كتاب نيست يا اصلا فروشنده پاسخ شما را بهدرستي ميدهد. اينجا ميتوانيد پرسشهاي بهتري مطرح كنيد. البته نيازي نيست نزد فروشنده برويد و سوال كنيد. مقصود ما اين است كه ميتوانيد اين پرسشها را از خودتان بپرسيد و پاسخها را با كمي دقت بيابيد. ميتوانيد نسبت به مضمون كتابهاي ناشر مربوطه دقيق شويد و بدانيد از چه غرفهاي كتاب ميخريد.
ناشران متوسط، غالبا در تمام زمينهها كتاب چاپ ميكنند و اين نكته، چندان منطقي به نظر نميرسد. چه كسي هست كه در دنياي امروز در تمام زمينهها تخصص داشته باشد؟ پس چنانچه ديديد روي پيشخوان غرفهاي، ملغمهاي از كتابهاي مختلف حضور دارند، بدانيد با ناشري جدي مواجه نيستيد. البته اين مسئله در مورد ناشران متوسط صدق ميكند. نه ناشران بزرگ. چرا كه ناشران بزرگ، بنگاههايي هستند با كارمندان و متخصصان فراوان كه در زمينههاي مختلف مشاوراني به كار گرفتهاند و با استفاده از نظرات آنها كتاب چاپ ميكنند. پس نگاهي به پيشخوان چنين ناشراني بيندازيد و قضاوت كنيد.
اگر به دنبال كتابهاي ويژهاي هستيد، سعي كنيد سراغ ناشراني برويد كه در اين زمينه تخصص دارند. يكي از پرفروشترين كتابها، كتابهاي روانشناسي هستند. بنابراين از هر غرفهاي خريد نكنيد. سراغ ناشراني برويد كه در اين زمينه كار كردهاند و كتابهاي متعددي به بازار فرستادهاند. بهياد داشته باشيد تخصص، نشانگر انضباط و وجدان است.
در پايان بنا به گزارش يكي از بنگاههاي خبري، قصد دارم مهمترين نكته در باب خريد كتاب را مطرح كنم. در تاريخ ۲۶ دسامبر سال ۲۰۰۰ بخش بينالمللي راديوي يكي از مهمترين بنگاههاي خبري جهان، گزارشي درباره كتابخواني پخش كرد با عنوان «صادق باشيد، واقعا همه آن كتابها را خواندهايد؟» بر اساس اين گزارش در سال ۱۹۹۹ از ۵۰ ميليون جلد كتابي كه هنگام عيد كريسمس مردم هديه داده بودند (در تمام اروپا)، يك ميليون جلد آن اصلا باز نشده بود! ملت هديه را ميگيرند،
كاغذ كادوي آن را باز ميكنند، احيانا نگاهي به آن مياندازند و بعد آن را در كتابخانهشان ميگذارند. همين! اين پديده به حدي همهگير است كه از آن با عنوان «سندروم كريسمس» ياد ميكنند: كتابهايي كه هديه ميدهند اما دوستان نميخوانند. اين موضوع بخصوص در مورد كتابهاي معروف و پرفروش روز صادق است. از گزارش فوق يك مورد ديگر هم استنباط ميشد و آن نكته اين بود: گرچه زنان اروپايي بيشتر از مردان اين قاره به كتاب علاقه دارند و سراغ كتابهاي تازه ميروند اما زودتر از مردان از كتابي كه به اصطلاح دستانداز دارد و راحت جلو نميرود، خسته ميشوند و آن را رها ميكنند. بنابراين، سعي كنيد به قدر كفايت بخريد. اگر قرار است كتابي را بخريم و نخوانيم، تنها قسمتي از فضاي خانه را اشغال و زحمت خود را زياد كردهايم.
ارسال نظر