اوباما برای توافق ایران کنگره را دور می زند؟
در شرایطی که دولت باراک اوباما همچنان به کار خود برای جلب حمایت از توافق هسته ای ایران در کنگره ادامه می دهد، کپیتال هیل (مقر کنگره) به خشم آمده که چرا رئیس جمهور آمریکا تصمیم گرفته برای تایید توافق نخست به شورای امنیت سازمان ملل برود.
رهبران کنگره ای فریاد می زنند که چنین اقدامی در بهترین حالت، بی احترامی به روح قانون بازبینی توافق هسته ای ایران است و در بدترین حالت، توهینی مستقیم به قدرت مبتنی بر قانون اساسی کنگره محسوب می شود.
باب کورکر، رئیس کمیته روابط خارجی سنا با عصبانیت تصدیق کرد که رویکرد «نخست سازمان ملل» باعث شد «ایران منفور به کنگره منفور تبدیل شود.» و صفحه سرمقاله وال استریت ژورنال غرید که اوباما «این اختیار را ندارد که به سازمان ملل اجازه دهد به نمایندگان منتخب آمریکا امر کند.» جان کری، وزیر خارجه آمریکا مطمئنا روز سه شنبه که در کمیته امور خارجه مجلس نمایندگان صحبت می کند، از این گونه شکایت ها بسیار خواهد شنید.
ورای این واقعیت که اقدامات سازمان ملل چیزی از اقتدار کنگره سلب نمی کند- تحریم های بین المللی تا پس از بازبینی کنگره برداشته نمی شود و سازمان ملل نمی تواند آمریکا را وادار به لغو تحریم هایش علیه ایران کند یا مانع از اعمال تحریم های جدید شود.
بیست و پنج سال پیش، جورج هربرت واکر بوش و جیمز بیکر که به دنبال کسب حمایت برای استفاده از زور جهت بیرون راندن عراق از کویت بودند، دقیقا از همین فرآیند دو مرحله ای استفاده کردند. افراد اندکی ممکن است حال به یاد داشته باشند اما بحث سال ۱۹۹۰ در مورد اینکه آیا آمریکا باید به حنگ با عراق برود یا خیر، بسیار شدید بود و اکثر دموکرات ها خواهان آن بودند که به تحریم ها زمان بیشتری داده شود. در شرایطی که ۴۰۰ هزار نیروی آمریکایی به خلیج فارس اعزام شدند، دیدگاه بسیاری از مخالفان استفاده از زور در این شعار معترضان خلاصه می شد که «هیچ خونی برای نفت ریخته نشود.»
بوش و بیکر برای تشدید این نبرد سیاسی بر سر مقابله با صدام حسین یک رویکرد «برعکس» را در پیش گرفته و به دنبال قطعنامه های سازمان ملل برای ایجاد اجماع بین المللی بودند که در عوض به اعمال فشار داخلی برای تایید کنگره ای استفاده از زور کمک می کرد. بیکر به طور خستگی ناپذیری برای کسب حمایت شورای امنیت سازمان ملل کار کرد چراکه می دانست رای سازمان ملل به استفاده از زور یک «عامل اجبار» در کنگره خواهد بود. بیکر در آن زمان نوشت: «کنگره با رای دادن علیه رئیس جمهور، نه تنها به تعهد سنتی آمریکا به حمایت از قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل پشت می کند، بلکه به اراده جامعه بین المللی پشت پا می زند.»
اواخر نوامبر ۱۹۹۰ آمریکا موفق به کسب اختیار سازمان ملل برای استفاده از «تمامی ابزار لازم» برای بیرون کردن صدام از کویت دست یافت. بیکر که حمایت شورای امنیت سازمان ملل را در دست داشت، با اشاره به اینکه رای به این قطعنامه «بخش لازم برای استراتژی داخلی ما» است، دست بالا را در اختیار دولت قرار داد.
برنت اسکوکرافت، مشاور امنیت ملی بوش دموکرات هایی را به یاد می آورد که مخالف استفاده از زور بودند و «در نهایت متحیر ماندند که: چطور می توانند با رئیس جمهوری مخالفت کنند که از سوی یک ائتلاف بین المللی قدرتمند حمایت شده است؟»
در آخر این فشارها که به واسطه حمایت سازمان ملل تشدید شده بود، جواب داد اما تا اندازه ای کنگره در ژانویه سال ۱۹۹۱ اختیار استفاده از زور را صادر کرد؛ با این حال تنها ۱۰ تن از سناتورهای دموکرات به این قطعنامه رای دادند.
با این حال با نگاهی به گذشته، تنظیم و هماهنگی جنگ نخست خلیج فارس، لحظه درخشانی برای کشورداری آمریکایی است- زمانیکه بوش و بیکر از مهارت های سیاسی و دیپلماتیک خود برای ایجاد ائتلاف جهانی، ایجاد حمایت داخلی و اجرای عملیات نظامی موفق استفاده کردند. بسیاری از دموکرات هایی که مخالف رئیس جمهور بودند (از جمله جو بایدن) اعتراف کردند که اشتباه می کردند.
آیا تفاوتی میان آنچه بوش یک ربع قرن پیش دنبال می کرد و حمایتی که امروز اوباما به دنبالش است، وجود دارد؟ برخی منتقدان مدعی هستند که قطعنامه ۱۹۹۰ سازمان ملل صرفا اختیار یک اقدام را می داد، در حالیکه قطعنامه امروز این سازمان، آمریکا را متعهد به شرکت در لغو تحریم ها می کند.
اما تمامی این انتقادها این نکته را مدنظر قرار نمی دهد که اوباما با کسب حمایت گسترده بین المللی برای این توافق، سنت -یا بدتر، قانون اساسی- را زیر پا می گذارد و بر پیامدهای منفی امتناع کنگره که متوجه جایگاه بین المللی آمریکا خواهد بود، تاکید می کند. همانطور که نمونه بوش و بیکر نشان می دهد، استراتژی «برعکس» یک سنت طولانی و مشهور دوحزبی است.
ارسال نظر