از جذابیت خندوانه تا سوژه تکراری ماه عسل!
احسان رستگار در یادداشتی در پایگاه خبری انتخاب نوشت: رقابت در مناسبات خاص مانند ایام نوروز و نیز ماه مبارک رمضان در سیمای جمهوری اسلامی ایران، معمولا رخ نمی دهد و چینش برنامه ها به نحوی تنظیم شده اند، که مردم بتوانند همه ی برنامه ها را مشاهده کنند و این برنامه ریزی، طبیعتا لازم و مطالبه ی مردم است.
اگرچه میزان رضایت مندی مردم پس از اتمام برنامه های مناسبتی، معمولا منصفانه و بر اساس آماری واقع بینانه، اعلام می شود، اگرچه بعضا در مواردی مشاهده شده که عواملی به جز نظرسنجی ها و رضایت مردم، نظرسنجی ها را رقم زده اند، مانند اعلام عجیب مرکز نظرسنجی های صدا و سیما پیرامون مجموعه های نوروزی ۹۴ که مجموعه ی «فوق سری» را بالاتر از مجموعه های پرطرفدار «کلاه قرمزی ۲» و «در حاشیه»، اعلام کرد و طبیعتا این نظرسنجی توسط اکثر قریب به اتفاق منتقدان و تحلیل گرانی که اگرچه متعلق به نگاه های فرهنگی مختلف بودند، متفق القول واکنشی جز تعجب و تمسخر نشان ندادند و این نظرسنجی، کاملا غیرواقعی و نظرسازی تلقی شد و نظر بیشتر منتقدان این بود که «فوق سری» نه تنها پرطرفدارترین نیست، بلکه در جایگاه سوم مجموعه های نوروزی قرار داشت، نه بالاتر.
ولی در ایام ماه مبارک امسال، اتفاق جالبی که رخ داده، رقابتی نسبی است بین دو برنامه؛ یکی «خندوانه» و دیگری «ماه عسل»؛ البته خندوانه با چهار تکرار و ماه عسل با یک تکرار، مخاطب را از دغدغه ی جا ماندن از هر دوی آن ها آسوده خاطر می کند، ولی آن چه مهم است، تماشای پخش اول خندوانه از شبکه ی نسیم از ساعت ۱۹ هر روز تا کمی پیش از اذان مغرب و تماشای پخش زنده ی ماه عسل از شبکه ی سوم سیما از ساعت ۱۹ تا کمی قبل از لحظات افطار است.
این رقابت شاید از این نظر که این دو برنامه، دو زمینه و جنس مختلف و به تعبیر انگلیسی دو تم متفاوت دارند، اما این ها هیچ کدام دلیل نمی شود که ما قبول نکنیم که در نه ماه مبارک اخیر، ماه عسل برنامه ی اول و بی رقیب صدا و سیما بود، اما امسال برای اولین بار، محبوبیت ماه عسل در رقابت با خندوانه، به چالش کشیده شده است. در مورد این مبحث، ذکر نکات زیر مفید به نظر می رسند:
۱- محبوبیت خنداونه به دلیل تلاش های لحظه به لحظه و انرژي پایان ناپذیر رامبد جوان و البته بخش ها (به تعبیر انگلیسی آیتم ها)ی مختلف جذاب این برنامه است، از حضور بازیگر یا اشخاص طناز (به تعبیر انگلیسی کمدین) برای خنداندن مهمانان با اجراهای ایستاده و بداهه گویی های در لحظه (به تعبیر انگلیسی استند آپ کمدی) و مهمانان خاص از طیف ها و با زمینه های شغلی متفاوت و آن لبخندهای ۵ ثانیه ای مهمانان گرفته تا حضور جناب خان و شعرهای آبادانی اش و ادای کلمات با تعجب زایدالوصفش.
محبوبیت رامبد جوان نه به خاطر چهره ی بانمک و موهای رو به ریزشش است، نه به دلیل قد متوسط و لباس های آراسته و غیر خاصش است، بلکه صرفا به این دلیل است که هر مخاطبی از عمق جان حس می کند که رامبد می خواهد او را بخنداند؛ هر طور شده، البته با رعایت شئون اخلاقی و عرفی، همه حس می کنند که رامبد اصلا نه می خواهد ژست خاصی بگیرد و نه می خواهد خودش را خیلی تبلیغ کند، اگرچه قطعا اصلا مذموم نیست که رامبد جوانی که برای خندوانه این قدر زحمت کشیده و وقت و فکر صرف کرده، بخواهد به ازای آن منتفع نیز بشود، اما مخاطب حس می کند که رامبد اولویت و دغدغه ی اولش خنداندن مخاطب و اثرگزاری روحی و روانی است و نیامده که بیشتر به فکر پر کردن جیبش از قبل این برنامه باشد و پیر و جوان، دختر و پسر، زن و مرد، کلان شهر نشین و روستایی، طیف های سیاسی مختلف و نگاه های فرهنگی مختلف، اکثر قریب به اتفاقشان طرفدار رامبد جوان و اجرایش و برنامه ی خندوانه هستند.
تاثیر خندوانه در افزایش شادی و لبخند در زندگی مردم ایران، حقیقتا غیرقابل کتمان و فراتر از یک اتفاق ساده است. نگاه مثبت و همراهی کردن شخصیت ها و سازمان ها و طیف های مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی با این برنامه نیز ناشی از همین اثر مثبت این برنامه به عنوان چند دقیقه از سبد کالاهای رسانه ای روزانه ی هر ایرانی است. این ها هیچ کدام به معنای بی عیب و نقص بودن خندوانه نیست، اما این ها موجب نمی شود که نگوییم که در مجموع، خنداونه یک عنصر مفید در زندگی روزانه ی بسیاری از ایرانیان شده است.
از نقدهایی که به این مجموعه وارد می شود و از حیث اسلامی به نظر وارد می رسد، این است که در احادیث متواتر داریم که خلاف حیاء است که یک زن در حضور نامحرم بلند بخندد و قهقهه بزند و این از معدود نقدهای وارد به خندوانه محسوب می شود که به راحتی قابل رفع است، اما نمی توان این نکته را نادیده گرفت که این برنامه به تنهایی شبکه ی نسیم را به همه شناسانده و هویت نسیم با خندوانه گره خورده در این حد که اگر این برنامه از نسیم پخش نشود، مخاطبان آن ممکن است به کم تر از یک دهم تنزل یابد و خندوانه، شبکه ی نسیم را به یکی از چهار شبکه ی اصلی اکثر مردم از بیست و چند شبکه ی در دسترس اکثر مردم ایران تبدیل کرده که هر روز آن را تماشا می کنند.
الغرض؛ جنس محبوبیت رامبد جوان، شبیه جنس محبوبیت مرتضی حیدری است؛ این یکی در چارچوب طنز و آن یکی در چارچوب سیاسی و اقتصادی. وجه شبه جوان و حیدری، این است که هر دو تمام محبوبیت و جذابیتشان فقط و فقط توانمندی ها، شایستگی ها و تسلطشان بر عرصه ی فعالیتشان است و بس و مخاطب به دلیل خوش قیافه یا جذابیت های ظاهری، طرفدار آن ها نشده است.
۲- و اما ماه عسل؛ تقریبا به دلایلی متفاوت از خندوانه، طرفدار احسان علیخانی و برنامه اش هستند. یک مجری چشم رنگی، خوش چهره، خوش قد و قواره، با موهای مد روز، با ادا و اطوارهای دختر پسند (که مدتی است ادا و اطوارها مثل قبل گل درشت نیستند و علیخانی رفتار خودش را بیشتر مدیریت می کند)، با شلوار و لباس خاص که ممکن است یک شب ناگهان شلوارش قرمز رنگ شود؛ البته رنگ لباس هر کس به خودش مربوط است ولی مجری سیمای جمهوری اسلامی ایران، مادامی که روی آنتن است، هم لباس و هم رفتارش و هم کلامش به همه ی مردم و تحلیل گران مربوط است. طرفداران علیخانی بسیار شبیهند به طرفداران فرزاد حسنی و اکثرا شامل نوجوانان و دخترهای جوان، مخصوصا زیر بیست ساله ها (به تعبیر انگلیسی، تینیجرها) می شود.
البته بسیاری از طرفداران برنامه ی ماه عسل، شامل پسرها، آقایان، میان سالان و حتی افراد مسن هم می شود، ولی آن چه که علت اصلی آنان برای تماشای برنامه است، محبوبیت احسان علیخانی یا دوست داشتنی بودن وی نیست، بلکه نکات و مسائلی است که در ماه عسل مطرح می شود و اتفاقات غیر مترقبه ای که در این برنامه ممکن است رخ دهد و بیننده را غافلگیر کند.
استفاده ی بیش از حد علیخانی از اصل غافلگیری به عنوان یک عامل برانگیزاننده و محرک برای مخاطب، به نظر برخی مخاطبین، باعث شده که وی بعضا سراغ موضوعات خاص و تواما شاذ، سراغ مهمانان خاص و تواما شاذ و پرداخت و رویکرد نه الزاما مفید بلکه البته خاص و تواما شاذ برود. این انتقادات به برنامه های دیگر علیخانی مانند ویژه برنامه ی سال نو نیز مطرح شد که برخی از انتقادات مانند اجرای ایستاده ی برنامه، توسط اکثر کارشناسان رسانه و تحلیل گران، صرفا یک اقدام تقلیدکارانه و الگوبرداری بی ربط از برخی برنامه های زنده ی غربی بود که این قدر فضایی نامانوس رقم خورده بود که حتی بعضی مخاطبین بعد از گذشت چندی از برنامه، احساس ناراحتی و معذب بودن پیدا می کردند و می گفتند «خب که چی مثلا با ۷، ۸ ساعت ایستاده برنامه اجرا کردن قرار کردن می خواد چیو ثابت کنه؟ این مسخره بازیا چیه؟ سیدعلی ضیا هم همین کارو کرده تو ویژه برنامش! خب یعنی که چی؟ الان مثلا یعنی خیییلی خاص و باحالن؟».
برنامه ی ابتدایی ماه عسل ۹۴ که دهمین سالش را می گذراند، درباره ی پسرهایی بود که می خواسته اند عشقشان را به همسرشان یا نامزدشان ثابت کنند و به نوعی اقدام به خودکشی کرده اند یا مثلا در قسمت ششم یعنی سه شنبه شب، بحث مهاجرت قانونی و غیرقانونی موضوع برنامه بود.
آن چه بسیاری را به مخالفین این برنامه بدل کرده، این است که معمولا سوژه ها و موضوعات، جذاب و بکر هستند، اما پردازش و نتیجه گیری مشخصی از تماشای برنامه، به مخاطب منتقل نمی شود. این ناشی از نگاه شبه روشنفکرانه ی احسان علیخانی است که مدام هم در کلامش با ربط و بی ربط تکرار می کند که «قضاوت نکنیم»، «من اصلا نمی خوام ارزش گزاری کنم»، «اصلا ما نمی خوایم بگیم کی چی کار بکنه چی کار نکنه»، «هر تصمیمی که هر کس بگیره نظر شخصیشه و به خودش مربوطه» و «یاد بگیریم همو نصیحت نکنیم» و جملات مشابه.
این جملات اگرچه از منظر تعالیم اسلامی، کاملا قابل نقد، قابل قضاوت و قابل رد است و برای مثال این نگاه هم را قضاوت نکنیم، به معنای تجسس در اسلام کاملا مردود است ولی از منظر امر به معروف و نهی از منکر، از اوجب واجبات است؛ مرز این دو این است در تجسس، ما به موضوعی شخصی که در حریم شخصی رخ داده ورود می کنیم و این کار در اسلام حرام است، اما دقیقا نقطه ی مقابل آن، امر به معروف و نهی از منکر به این ترتیب است رفتاری غلط در فضای جمعی و جامعه رخ می دهد که در این حالت، بر تمام مسلمین واجب است که امر به عمل معروف کنند و نهی از عمل منکر که بر اساس ارزش گزاری های اسلامی، درست و غلط و معروف و منکر کاملا مشخص و قابل تشخیص است.
اصرار علیخانی به نسبی گرایی در ماه عسل، موجب شده که بعضا نتیجه گیری های نامعلومی از برخی قسمت های برنامه اش رخ دهد؛ مثلا یک نفر به این نتیجه برسد که حتما باید مهاجرت کند و اگر در ایران بماند، خریت کرده و دیگری به این نتیجه می رسد که فعلا شرایطش را ندارد و اگر بخواهد برود، باید از طرق غیر قانونی از مرزها خارج شود و ممکن است در مسیر وی را در آب بیندازند و بمیرد، پس فعلا نرود و وقتی پولدار شود مهاجرت کند. مشخص نبودن تکلیف علیخانی با مخاطب، نگاه شخصی نسبی گرایانه و نگاه غیر عمیق، شبه ژورنالیستی به معنای اولویت جذابیت های زودگذر و کم خاصیت بر جهت دهی های عمیق و اثرگزار، موجب شده تا بسیاری از مردم مثل سابق طرفدار این برنامه نیستند و این برنامه نیز مانند سابق اثرگزار نیست و نمی تواند مانند قبل تلنگر بزند، مثل گذشته دل کسی را بلرزاند و هم چون سال های پیش، مخاطب را دگرگون کند.
جنس ماه عسل، مانند برنامه ی نود عادل فردوسی پور نیست؛ عادل هر هفته فوتبال ایران را از متن تا حاشیه تحلیل می کند و شخم می زند و این موجب رشد فزاینده و بهبود کیفیت عملکرد بازیکنان، تیم ها و مسئولان شده است و تا صد سال دیگر هم می تواند مفیدتر از گذشته عمل کند، ولی ماه عسل، یک پدیده مثل فوتبال را تحلیل نمی کند، بلکه اتفاقات غیرمترقبه، عجیب، خاص و بکر را محور قرار می دهد، حال آن که این اتفاقات و سوژه ها، نمی توانند مانند نود الی الابد ادامه یابد. ماه عسل تا کنون سه مجری، یعنی احسان علیخانی، فرزاد حسنی و سیدعلی ضیاء را به خود دیده است و هر کدام، طرفداران و تماشاگران خود را جذب و برخی را هم دفع کرده اند، اما به نظر می رسد که دیگر برنامه ی تصادفی و بی قاعده و غیرقابل پیش بینی، به این شکل که به موضوعاتی بپردازد که توسط برنامه هایی دیگر به طور تخصصی و مفصل و منطقی پرداخته شده، مانند مهاجرت، نشان دهنده ی به تک دیگ خوردن کفگیر اتاق فکر و سوژه پردازی های احسان علیخانی و ماه عسل است و یک خداحافظی آبرومندانه، اصلا ماه مبارک رمضان را از بعد شبکه ی ۳ اش تلخ نمی کند.
الغرض؛ برخی تحلیل گران بر این باورند که اگرچه ماه عسل مانند قبل جذاب و مفید نیست و ادامه اش بیشتر به نفع مسائل دیگر مرتبط با مجری است و نه مردم، اما هنوز بودنش بهتر است از نبودنش، ولی باید برای سال های آینده، حتما به فکری یک برنامه ی جایگزین با مجری جدید و محتوایی غنی تر و شکلی مخاطب پسندتر باشیم. با این تفاسیر، تیتراژهای ماه عسل، هنوز از جذاب ترین تیتراژها و موسیقی های همه ی سال ها محسوب می شود و بسیاری از مردم با آن خاطراتی فراموش نشدنی دارند.
نظر کاربران
اتفاقا ماه عسل از برنامه لوس خندوانه قابل تحمل تره
منکه تا حالا یه قسمتشم نتونستم تا آخر تحمل کنم.
تورو جون هرکی دوست دارین ول کنین ، آقا ول کن این ماه عسلو ، وللللل کن ، هرکی میخواد ببینه هرکی میخواد نبینه ، والسلام .... ول کن !
من که هر کس رو میبینم ماه عسل میبینه دلقک بازی چه جذابیتی داره
پاسخ ها
برعکس من هر کس دیدم خندوانه نگاه میکنه اخه غم چه جذابیتی داره البته شاید برای خانم ها اقای علیخانی جذابیت داشته باشه تا برنامش
لایک داری @سید امین@
واقعا این چه قیاسیه؟؟؟؟ ماه عسل ده ساله روی انتن شبکه سه است!!! ولی خنده وانه یک سالم نیست!! مسلما هر برنامه ای بعد از مدتی برای عده ای تکراری میشه
تورو جون هرکی دوست دارین ول کنین ، آقا ول کن این ماه عسلو ، وللللل کن ، هرکی میخواد ببینه هرکی میخواد نبینه ، والسلام .... ول کن !
من(یا به تعبیر انگلیسی ها آی!) خیلی (یا به تعبیر انگلیسی ها تو ماچ!) از برنامه ماه عسل(یا به تعبیر انگلیسی ها هانی مون) و شخص احسان علیخانی ( یا به تعبیر انگلیسی ها احسان علیخانی!!!) خوشم میاد.
اما (یا به تعبیر انگلیسی ها بات) از اون طرف (یا به تعبیر انگلیسی ها ساید) بیشتر عاشق شخصیت (یا به قول انگلیسی ها پرسونالیتی) رامبد و جناب خانش هستم.
واقعا خدا قوت!
آخه یعنی چی اینقد به تعبیر انگلیسی فلان و بهمان؟؟
کل متنو تحت الشعاع قرار داده بود!
هرکدام جایگاه خودش رو داره ، و هر دو به نظر من عالیه
هر کس میخواد خندوانه ببینه و هر کس میخواد ماه عسلو ببینه به نظر من هرکس سلیقه خاص خودشو داره و هر برنامه مخاطبان خاص خودشو لطفا بیاید نظرمونو به هم تحمیل نکنیم
چرا شما به جشن رمضان گیر نمیدید؟؟؟؟؟؟ اون که ده پله غم انگیز تر از ماه عسله !!!!!!
جناب آقای رستگار اصلا خندوانه به ماه عسل چه ربطی داره هرکدوم از اینا موضوع خودشو داره اون طنزه ماه عسل اجتماعی، شما اول برو درست نقد کردن رو یاد بگیر شما میتونی ماه عسل رو با یه برنامه اجتماعی دیگه مقایسه کنی نه خندوانه، نقد کردن خیلی خوبه و میتونه سازنده باشه و بسیار ضروری ست اما کار شما بیشترشبیه جبهه گیری ست تا نقد، اینکه آقای علیخانی خوش چهره وخوش لباسه و به دل خیلیا میشینه یک موهبت الهی است که شما در مقامی نیستی در ابن مورد قضاوت کنی و همچنین ایراد شما به سبک اجرای ایشان بسیار بی پایه و اساس است ما سبک های بسیار زیادی برای اجرا داریم که ایستادن هم یکی از این هاست و بیشتر کار سلیقه ای میباشد نه اشکال در کار و خلاصه کلام اینکه بهتره حسادت ها، نفرت ها، وکینه هارو کنار بگذاریم تا راحت تر زندگی کنیم و به خودمان به بهانه های مختلف اجازه ندیم وارد حریم دیگران شویم امیدوارم که خداوند همه ما را به راه راست هدایت کند آمین.
سلام اقای رستگار واقعا این شما اقای علیخانی رو نقد میکنین که تقلید از برنامه غربی کرده توبرنامش ایستاده بنده خدا شما که داری تو نقدت انگلیسی تدریس میکنی واقعا کاش دست از سر این بنده خدا علیخانی برمیداشتین هر کسی هر برنامه ای رو دوست داره نگاه کنه دست هر دوشون درد نکنه و خسته نباشن خدا حفظشون کنه الان چند تا سریال با کارگردان و بازیگرای متفاوت پخش میشه هر کس هر کدوم رو دوست داره میبینه شما که اینقدر جنتلمن هستین چرا میگین فقط دخترا طرفدار علیخانی هستن یعنی رامبد جوان طرفدار دختر نداره اااااااااخی با احترام تمام نسبت به رامبد جوان هنرمند خوب کشورمون
آقاجون ما دوست داریم ماه عسلو با علیخانی ببینیم تورو خدا انقد گیر ندید
ماه عسل ده ساله داره اجرا میشه و به خاطر نظرات بی پایه واساس شما هیچ وقت از هم نمیپاشه و تحت الشعاع قرار نمیگیره اینکه بعضیها خندوانه رو میزارن مقابل ماه عسل بی عقلیه و از رویه نادونیشونه و شما هم به تقلید از همین ادما اومدین یه مطلب از یه جا پیدا کردین گذاشتین که از قافله عقب نمونده باشین
معلوم نیست این تحلیل بود یا توهین!!
اولا که هرچقدر در توانه قلم ضعیفش بود از خندوانه تعریف کرد!!
بعدم که شروع کرد به توهین کردن به ماه عسل!!
برترین ها سعی کن چندتا نویسنده ی درست و حسابی استخدام کنی!! نه مثل این آقا که هرچی از دهنش درمییاد رو تایپ میکنه!!