حمله همزمان مشاور احمدي نژاد به هاشمي و اصلاحطلبان
الهام مجمع تشخيص را جاي بيكاران دانست
بار ديگر هاشميرفسنجاني، به محور اصلي انتقادهاي افراد نزديك به احمدينژاد تبديل شد. البته با ادبياتي تندتر و فرا رفتن از برخي مرزهاي سياسي
تا جايي كه رسانههاي جناح راست، الهام را به خاطر اين اقدام مورد نكوهش جدي قرار دادند. الهام كه اين روزها ماموريت دارد جبهه پايداري (افراد نزديك به مشايي و محصولي) را براي انتخابات دور دوم مجلس آماده كند در گفتوگويي تفصيلي با سايت رجانيوز، (سايت منتسب به همسرش) گفته است كه بيكاري براي سيستم، مزاحمت ايجاد ميكند و به همين دليل افرادي مجددا بار ديگر به عضويت مجمع تشخيص درآمده اند. درست در روزهايي كه احمدينژاد به خاطر قهر طولانيمدتش از مجمع تشخيص مورد سرزنش اصولگرايان است، الهام با تغيير جهت پيكان به نوعي گفته مجمع تشخيص محلي براي افراد بيكار در جامعه سياسي است: «به نظرم مقام معظم رهبري ميخواهند از همه چهرههاي سياسي موجود جامعه، بهخصوص افرادي كه احتمال ميرود به مجلس نتوانند ورود كنند، استفاده كنند.
به هر حال كه بيكاري براي سيستم، مزاحمت ايجاد ميكند.» وي به مجمعي كه به تازگي اعضايش را رهبري انتخاب كرده ناكارآمد گفته و عنوان داشته: «تثبيت آقاي هاشمي را هم رهبري بر تغيير وي ارجح ميبينند، ولي معلوم است كه مجمع كارايي خود را از دست داده است.»
سخنان الهام از سوي خود اصولگرايان تحمل نشده است. جهاننيوز، سايت وابسته به عليرضا زاكاني، در يادداشتي اعتراضي خطاب به الهام گفته است: «چرا عضو شوراي مركزي جبهه پايداري در گفتوگويي كه با سايت رجانيوز انجام داده، ادعا كرده كه رهبر انقلاب براي جلوگيري از «بيكاري» برخي چهرههاي سياسي، آنان را به عضويت مجمع تشخيص منصوب كرده است!؟ ادعاهاي تامل برانگيز غلامحسين الهام درباره مجمع تشخيص مصلحت در شرايطي بيان ميشود كه كمتر از ۱۰ روز پيش، رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار اعضاي دوره جديد مجمع تشخيص مصلحت نظام، مجمع را مظهر خرد جمعي در نظام اسلامي دانستند و تاكيد كردند: بخشي از اساسيترين مسائل كشور در مجمع حل و فصل ميشود كه اين موضوع نشانگر جايگاه بسيار مهم مجمع تشخيص مصلحت نظام است. بر اين اساس روشن نيست الهام چرا مجمعي را كه به فرموده رهبر انقلاب «مظهر خرد جمعي در نظام اسلامي» است، فاقد كارايي و «جايي براي سرگرم كردن» بيكاران سياسي «توصيف كرده است!»
از آنجايي كه هر بار كه اين طيف اصولگرا مصاحبهيي ميكند، محال است حرف به هاشمي و سياستهايش نرسد، اينبار الهام سطح را بالاتر برده، هم به انتخابات صورت گرفته از سوي مقام معظم رهبري درباره اعضاي مجمع ايراد ميگيرد و هم در بخش ديگري از گفتوگوي خود جبهه تازه تاسيس و پر نقد پايداري- كه از سوي اصولگرايان هم طرد شده محسوب ميشود- را رقيب اصلي هاشميرفسنجاني قلمداد كرده و حتي عنوان ميكند اين جبهه پايداري است كه بازي هاشميرفسنجاني را به هم ريخته است.
مردم حرف نخبههاي اصلاحطلب را گوش نميدهند
غلامحسين الهام در اين گفتوگو به صراحت گفته اصولگرايان پيروز هستند، چون مردم به حرف نخبگان گوش نميدهند و بازي نخبگان را مردم به هم ميريزند. وي به نحوي به تبيين دلايل پيروزي موقت اصلاحطلبان پرداخته كه گويي شهروندان ايراني فاصله معنيداري با نخبگان و روشنفكران دارند. البته وي در اين گفتوگو اذعان داشته كه يكي ديگر از دلايل پيروزي نسبي اصولگرايان اين است كه فعلا اصلاحطلبان در عزلت سياسي به سر ميبرند.
مصاحبه الهام پر است از ادعاهايي كه تمام نقشهها و ترفندهاي اصولگرايان براي رويارويي با احمدينژاد را نقشه هاشمي و اصلاحطلبان ميداند. به نوعي كه گويي هميشه اين هاشميرفسنجاني و اصلاحطلبان و به قول خودش سبزها هستند كه اصولگرايان را بازي ميدهند تا جلوي هاشمي قرار بگيرند. مثال پشت مثال ميآورد براي اثبات اين ادعا: «من نميخواهم اين اتهام را بزنم. اما اگر حركتي مثل سوال از رييسجمهور تبديل به يك سوم براي بيكفايتي رييسجمهور ميشد- يك سوم نمايندگان براي به هم زدن بازي كشور و مشكلسازي، كافي هستند- ميتوانستند چنين مشكلي براي كشور بسازند. فكر ميكنيد در اين كار، مديريت با چه كسي ميتوانست باشد؟ آيا آنها نميتوانستند از اين روشها براي اثبات فرضيههاي شكستخوردهشان در سال ۸۸ استفاده كنند؟» او حتي ايده برخي اصولگرايان براي انتخابات زودرس رياستجمهوري را كه حتي افرادي مانند احمد توكلي هم از آن حمايت كردند را ساخته و پرداخته طيف رقيب ميداند و ميگويد: «مگر اينها در سال ۹۰ به دلايل ديگري دنبال اين اتفاق نيامدند كه ورود كنند و به طرح انتخابات زودرس رياستجمهوري دامن بزنند؟ بايد روي اين حركتها در بزنگاههاي حساس حساب كرد. آنها چه با مشاركت حداقلي و چه با اضافه شدن برخي از رايهاي سبز ميتوانند براي اخلال در نظام، جرياني را سازمان بدهند، لذا بايد روي افراد، حساسيت و تمركز ويژهيي داشت.»
با زيركي ميشود قهرمان مردم شد
الهام با بيان اينكه اين روزها ميدان بازي سياسي را در كشور طوري طراحي كردهاند كه اصولگرايان خودشان با خودشان رقابت كنند، عنوان داشت كه شرايط كشور به گونهيي است كه باز اگر يكي پيدا شود كه شبيه قهرمان باشد، با «زيركي» و «هوشياري» ميتواند بار ديگر نبض سياست ايران را برعهده بگيرد. به عبارتي الهام بار ديگر به تبيين همان شيوهيي پرداخته كه احمدينژاد با همان شيوه در سال ۸۴ پيروز انتخابات شد.
الهام درباره ماجراي سال ۸۸ هم عنوان داشت كه هر چه به مردم القا كنيد كه تقلب شده است، خودشان كه ميدانند به چه كسي راي دادهاند. وقتي اكثريت مردم محصول كارشان را در حكومت ميبينند، نميتوانيد به آنها بگوييد تقلب شده است. ميگويند ما به فلاني راي دادهايم و او هم هست و اينها اكثريت جامعه هستند، لذا نفوذ در اكثريت جامعه، ممكن نيست.
الهام ميگويد كه ديگر مطمئن است اين جريان اصلاحطلبي راه به جايي نميبرد تا وقتي نيروهاي شاخص آن فكرشان تحريم و قهر با نظام باشد. الهام بارها طي اين گفتوگو تاكيد ميكند؛ سياست ايران به حضور رقباي اصلاحطلب نياز دارد اما با اين حال ميگويد اصلاحطلبي مورد نظرشان است كه آنها با شاخصهاي خودشان تعريف ميكنند: «جريان اصلاحطلب در بعد مبارزه منفي هيچ گونه ظرفيت تاثيرگذاري در فضاي جامعه را ندارد، يعني انفعال آنها در عرصه سياست كاملا مشخص است. اگر اين روال را از طريق تحريم و قهر بخواهند دنبال كنند، نتيجه حتمي، حذف كامل آنها خواهد بود.»
به اعتقاد وي از اول هم اصولگرايان ميدانستند كه گروههاي معترض به نتايج انتخابات ۸۸، ديگر هيچگاه نخواهند توانست بهطور مستقل در عرصه سياسي ايران حضور داشته باشند اما هنوز اميدوار است گروههايي از اصلاحطلبان پيدا شوند كه راهشان را از گروه اول جدا كنند و راهي پيدا كنند براي برگشت حداقلي به سياست ايران.
فضا را براي انتخابات بر ما تنگ كردند
الهام در اين گفتوگو اذعان داشت كه شوراي نگهبان حساب جريان منسوب به مشايي را در انتخابات مجلس رسيده است: «درباره جريان انحرافي، كنترلها دست شوراي نگهبان بود و خيلي سفت و سخت انجام ميشد و ما از آن جهت نگراني نداشتيم، ولي از اين طرف، در تبليغات، براي طرد رقيب، تلاش كردند كه بسياري از اين جبهه پايداري را به انحراف منتسب و به زعم خودشان نگراني ايجاد و فضا را براي رقيب، تنگ كنند و ببندند.» او ميگويد به حرفهاي جبهه متحديها ميخندد و تحليلهايشان را متوهمانه و خندهدار ميداند، وقتي كه ميگويند جبهه پايداري از سوي جريان انحرافي ماموريت دارد تا يك فضاي موازي با جريان اصولگرايي را شكل بدهد و فضاي اصولگرايي را به هم بريزد: «تحليلهاي متوهمانه و واقعا حرف خندهدار و بيمعنايي است. كساني كه جبهه پايداري را از مريدان فكري آقاي مصباح به عنوان قويترين و سختترين منتقد جريان انحرافي و در اين زمينه تندرو ميدانند و از سوي ديگر، آن را به جريان انحرافي منتسب و تشكيل آن را در جهت ايجاد شكاف در طيف اصولگرايان ميدانند، دچار تناقض آشكارند.»
الهام دفاع جانانهيي از احمدينژاد در برابر راست سنتي كرده و گفته راست سنتي هنوز فكر ميكند سومتيريها و احمدينژاديها يك جريان اشتباهي هستند و بايد پاك شوند: «اشتباهات اصولگرايان در تعامل با احمدينژاد بعد از سوم تير بود. اينها ميخواستند اين جريان اشتباهي را پاك كنند و هنوز هم متوجه نشدهاند كه اين جريان، اشتباهي نيست و يك واقعيتي در متن جامعه است. برخي از اينها هم نميخواهند متن و واقعيت جامعه را بپذيرند.»
وي حتي اصولگرايان منهاي احمدينژاد را متهم ميكند كه به جاي مردم تصميم ميگيرند. الهام ميگويد راست سنتي شبيه هاشميرفسنجاني است چون اگرچه از دموكراسي و راي مردم حرف ميزنند اما ميگويند راي حزبي. از نگاه الهام راي حزبي مخالف دموكراسي است. البته نيمي از اين گفتوگو براي تبليغ پايداريهاست. سوالهاي هدفدار و جوابهاي تبليغي الهام؛ مثل اينكه پايداريها برنده بازي با متحدها هستند. پايداريها بازي هاشمي را به هم زدند و هاشمي ميتوانست در اين حركت، روي جريان جبهه متحد سوار شود. الهام مدعي است دست هاشميرفسنجاني را خوانده است چون تصميم داشته حسابشده و با جذب راي اصلاحطلبان و سبزها، يكسري افراد را به عنوان چهرههاي خاكستري و ناشناخته، در متن اصولگرايان و در متن نظام نگه دارد و در جايگاههاي حساس نظام از اين ظرفيت استفاده كند.
مردم ساختارشكن، دوستدار مطهري؟
الهام تعبير جالبي از رايهاي مطهري دارد. او ميگويد ساختارشكنها به مطهري راي ميدهند: «به نظر من تمناي راي علي مطهري از جانب فرااصولگرايان است و تصور ميشد كه آنها به صورت تكراي، به او تمايل نشان بدهند و از ظرفيت او براي ساختارشكني در سيستم استفاده شود.»
و باز هم اتهامي ديگر به اصولگراياني كه جنس احمدينژاد را نميپسندند. اين بار مطهري را ابزار دست ميداند براي اصلاحطلبان: «تحليل آنها اين بود كه بتوانند از او به صورت ابزاري استفاده كنند، والا من با توجه به شاكله فكري و گفتماني او، او را در فضايي نميبينم كه اصلاحطلبان به او اعتماد محض كنند و علي مطهري گزينه آنها باشد، ولي طيفهاي سياسي در بعضي از مقاطع ميتوانند به بعضي از شخصيتها تكيه كنند و از آنها بهره سياسي خودشان را ببرند. شايد راي علي مطهري، راي كساني است كه با دولت مخالف هستند. به هر حال پيام واضح راي مطهري، شكست گفتمان مخالفت با دولت و مخالفت با گفتمان سوم تير است؛ گفتماني كه قهراً به هاشمي تكيه دارد كه مطهري نماد آن بود.»
براي انتخابات حركتهاي احمدينژاد را كور كردند
الهام با ناراحتي از اينكه دست و بال احمدينژاد براي انتخابات بسته شد، صحبت ميكند؛ اينكه احمدينژاد اگر هم برنامهيي براي ورود به انتخابات داشت، به دليل تمركزي كه بر انحراف و انحراف هم منتسب به دولت شد، حركتش كور و قدرت هر نوع حركتي از او سلب شد و مدعي است در سال ۹۱، بهطور كلي حركت احمدينژاد متوقف شده است. ميگويد آنقدر به كابينهييها گفتند انحرافي كه صدايشان
در آمده و به احمدينژاد ميگويند چرا سكوت كرده است؟
ميگويد آنهايي كه در اين دوره مجلس باز راي نياوردند، براي اين بوده كه ضداحمدينژاد بودهاند. ميگويد احمدينژاد دخالتي در راي نياوردنشان نداشته اما اين مردم بودند كه اين نمايندهها را به خاطر اين نوع رفتار سياسيشان با احمدينژاد از وكالت عزل كردهاند: «در بدنه شهرستانها عدهيي كساني را كه مخالف دولت بودند، كنار گذاشتند و كساني را كه به دولت رويكرد مثبت داشتند، انتخاب كردند، چنان كه بسياري از طراحان سوال از رييسجمهور راي نياوردند و اينها ميتواند نشانهيي از حمايتهاي مردم از رييسجمهور تلقي شود، ولي فكر نميكنم در اين جهت از سوي دولت، مديريتي صورت گرفته باشد. حدس من اين است كه اگر آقاي احمدينژاد درباره انتخابات حرف بزند، از رد صلاحيت افرادي به صرف انتساب به دولت يا جريان انحراف، شاكي هم باشد، بنابراين فكر ميكنم اگر افراد طرفدار دولت هم راي آورده باشند، منهاي دولت بوده است. از نظر مالي هم كه در اين انتخابات، كنترلهاي سنگيني روي دولت بوده است و تمام سازمانهاي نظارتي با حساسيتهاي ويژهيي روي كمكهاي دولت نظارت كردند.»
ارسال نظر