چرا توافق هسته ای ذلت نیست؟
مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: شمارش معکوس برای توافق هسته ای آغاز شده و از حالا تا ۱۰ تیر ۱۳۹۴ کمتر از دو هفته زمان باقی مانده است. از این رو قابل پیش بینی بود و هست که حجم فعالیت های تبلیغی یا تخریبی مخالفان توافق افزایش یابد.
تعداد سانتریفیوژها، درصد غنی سازی، زمان لغو تحریم ها، پروتکل الحاقی و موضوع بازرسی از جمله مواردی است که پس ازبیانیه لوزان به تناوب مطرح شده تا بر توافق محتمل تاثیر بگذارد.
اوج این تحرکات یا تحریکات اما بهره برداری از مراسم تشییع پیکر های تازه کشف شده غواصان شهید (در عملیات لو رفته کربلای ۴ در سال ۱۳۶۵) است که به صورت بنر، شعار و برخی از سخنرانی ها و توزیع اطلاعیه ها صورت پذیرفت و واکنش هایی در جامعه بر انگیخت.
جان کلام کسانی که اصرار دارند موضوع غواصان شهید در ۲۹ سال قبل را به مذاکرات جاری هسته ای پیوند بزنند این است که آنان با دست های بسته زیر بار ذلت نرفتند وبه شهادت رسیدند و ما هم نباید زیر بار ذلت برویم و سخن مشهور و جاودانه سید شهیدان امام حسین علیه السلام را می آورند که هیهات منا الذله.
این گفتار در پی آن است که بگوید اولا این قیاس درست نیست ثانیا توافق هسته ای ذلت نیست یا ذلت بار نیست و برای اثبات این دو گزاره دونکته را یادآور می شود:
۱- تنها دو سال بعد از شهادت و زنده به گور شدن این غواصان، جمهوری اسلامی ایران آتش بس در جنگ را پذیرفت. اگر توافق هسته ای را مغایر با اهداف شهیدان جنگ بدانیم این قضاوت به طریق اولی باید پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل را شامل شود که در پی آن ایران مذاکرات صلح را با حکومت و کشوری آغاز کرد که سربازان آن چنین جنایتی را رقم زده بودند.
۲- ذلت هنگامی معنی پیدا می کند که تن دادن به کاری به مفهوم سلب شخصیت و شرافت و هویت شخص باشد. اگر به امام حسین ع اجازه می دادند باز گردد چه بسا و شاید بر حرکت به سوی کوفه اصرار نمی ورزید زیرا زنان و کودکان خردسال و افراد کهنسال نیز در کاروان او بودند اما تنها دو راه پیش پای او گذاشتند: یا بیعت با خلافت یزید یا مرگ در همان صحرای کربلا. امام حسین ع هرگز نمی توانست به اولی تن بدهد و گزینه دیگری نیز جز دومی نبود. پس شهادت را در آغوش گرفت.
امام حسن ع اما گزینه دیگری داشت. خلافت را واگذار کرد اما ناگزیر از تن دادن به تحمیل های دیگر نبود. شاید بارز ترین مثال این باشد که زنی در میان چند مرد تبهکار گرفتار می شود. راه گریز هم ندارد. شرافت او ایجاب می کند که تن به مرگ بدهد چون گزینه دیگری ندارد. ذلت این است که به گزینه ای تن دهیم که شرافت ما را ملکوک کند.
اما آیا توافق هسته ای چنین است؟ امتیازی می دهی و امتیازاتی می گیری. از انزوا خارج می شویم و قدرت خود را در عرصه های دیگر به رخ می کشیم. کجای این ذلت است؟ آیا از ما خواسته اند از مذهب و وطن و ناموس و خانواده خود دست بکشیم یا در این میان ذره ای ازخاک کشور به بیگانه ارزانی می شود یا می توانند دانش و توان بالقوه ای را که حاصل آمده بازستانند؟
ذلت هنگامی مصداق دارد که آنچه از دست می دهی ارزش بسیار بیشتری داشته باشد از آنچه به دست می آوری. اگر امام حسین با یزید بیعت می کرد- که نمی کرد- چه به دست می آورد؟ اما امام رضا ولایتعهدی را پذیرفت چون توانست علویان را سامان دهد و از حاشیه به متن آورد. ذلت آنجاست که دو مقوله غیر قابل جمع با هم مجموع شوند. مانند شرافت با زیر پا گذاشتن آن.
به تعبیر رییس جمهوری ملت ایران حقوق متعدد و متنوعی دارد و حق برخورداری از انرژی هسته ای تنها یکی از این حقوق اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و بین المللی است و البته قرار نیست اصل حق هسته ای هم از دست برود. اگر شما در یک حق قدری تخفیف بدهید تا حقوق دیگر خود را استیفا کنید این کجا ذلت بار است؟
دست غواصان بسته بود. دست مذاکره کنندگان امروز اما بسته نیست. غواصان زنده به گور شدند. امروز اما قرار نیست کسی زنده به گور بشود. مخالفان البته مایل اند این گونه القا کنند که انگار برنامه هسته ای دارد زنده به گور می شود.
نه برادر! هیچ برنامه ای قرار نیست زنده به گور شود تا گمان برید وجه تشابه یافته اید. ادامه تحریم ها و فشار اقتصادی و سوء استفاده از تحریم ها پدیده هایی چون بابک زنجانی را در جامعه رشد داد که ظهور و حضور آنها بدترین ظلم به خون همین شهیدان است.
اخبار ساعت ۱۴ شبکه اول تلویزیون در روز چهارشنبه ۲۷ خرداد ۹۴ گزارش تشییع پیکرهای غواصان شهید با عنوان «لحظه نیاز» را با سخنان یکی از حاضران به پایان برد : «توافق ِبا ذلت دستاوردهای ما را به هدر می دهد».
حال آن که می توانستند نوشته ای را که شهروندی دیگر در دست داشت نشان دهند: «اینان با دست های بسته شهید نشدند که سال ها بعد کسانی با دست های باز دزدی کنند».
این توافق هسته ای نیست که دستاوردهای ما را به هدر می دهد بلکه دفن اخلاق و مناسبات انسانی در جامعه ای به شدت پول زده و تغییر ارزش های آن است که به گواه همه تهدید بزرگ تری به حساب می آید و توافق و عادی شدن وضعیت جامعه اتفاقا می خواهد از دستاوردهای اخلاقی پاس داری کند.
ارسال نظر