دل نوشته مشاور ظریف برای شهدای غواص
سید محمد علی حسینی، مشاور وزیر امور خارجه کشورمان دلنوشتهای برای غواصان شهید منتشر کرد.
متن این دلنوشته بدین شرح است:
داستان عجیبی است حکایت بودنها و ماندنها . بودنهای بیحاشیه و ماندنهای جاودانی. دوستی می گفت، من مانده ام که چرا هرجا که تاریخ شکل می گیرد، آنجا جای پا و دستها، خودنمایی می کند. موسای کلیم الله که به ملاقات حضرت حق نائل گشت را دستی درخشان و ید بیضاء، بخشیدند و عیسای مسیح را دستی شفابخش که مردگان را به اذن قادر متعال، زنده مینمود دادند و آنجا که دستور اکمال دین بر پیامبر رحمت و مهربانی، صادر گشت، در صحرای غدیر، دست در دست وصی رسول الله گذاردند تا این دو دست در کنار هم، راه سعادت بشری را به جهانیان نشان دهد. آنجا که برگ های تاریخ گواه تلخی بر عهد شکنی داشت، دستهای ولی خدا را بستند و زمانی که عرصه، عرصه جانفشانی و وفاداری بود، دستهای امیر لشکر حسین ابن علی را از پیکر جدا کردند تا برای تمام بشریت، واژه «دستهای بسته و جدا شده» پرمعنا باقی بماند.
به راستی این سنت دست بستن چیست که صفحات تاریخ را این گونه شعله ور می سازد. دست های بسته ای که اگر بسته نبودند، تاریخ به انحراف نمی رفت و اگر از پیکرها جدا نمی افتاد، عرش خداوند را در صحرای بلا به لرزه وا نمیداشت.
اما این سوی تاریخ نیز خواندنی است. آنجا که فرزندان علی و فاطمه، در راه دفاع از ارزش های ولایی، جانهای تشنه شهادت را به شط ایثار زده و در موجهای تولا و تبرا، امتحان وفا و عشق به ولایت را گذرانیدند، با دست های بسته ، مشقی را به تحریر آوردند که قلمها از توصیفشان درمانده اند. شهدای غواص را می گویم. دستان بستهای که تاریخ را به لرزه در آوردند و با چشمانی باز و دستهایی در بند، راه سعادت را تنها و تنها با خط سرخ ایثار و شهادت رقم زدند. تاریخ به تمام قد ایستاده است و به احترام پهلوانانی که حتی در بند اسارت دشمن، لرزه بر اندام متجاوزان انداختند و خصم زبون را تنها چاره آن بود که در اسارت نیز دستانشان را در بند کشند و جانشان را بر گیرند.
خفاشان شب پرستی که به گمان خامشان با بستن دستها، دستها را می توان از رسیدن به معشوق برید، مگر به یاد نداشتند که مکتب محمد(ص) و علی (ع) و فاطمه(س) و حسین(ع) را با دست های بسته و جدا شده ماجراهاست!
غواصان عاشق پیشه ای که با اقتدا به مولایشان علی، با دستهای بسته نیز، دل به دلدار بستند و از پویش راه وصال، روی بر نتافند و عاشقانه سرودند:
ای کاش جان بخواهد آن یار جانی ما
تا مدعی بمیرد زین جان فشانی ما
را درود می فرستم و توفیقمان را در پیمودن مسیراسلام ناب محمدی (ص) و شفاعت مان را نزد مولایشان حسین(ع) می طلبم.
ارسال نظر