چرا سوپراستارها به عروسک ها میبازند؟
جشن حافظ تنها جشن خصوصی در ایران است که هر ساله برگزار میشود. امسال این جشنواره تصمیم گرفته تندیس «یک عمر فعالیت هنری» را به پاس ٣٠ سال کار درخشان، به مرضیه برومند اهدا کند.
برومند با اشاره به اینکه خوشحال است، میگوید: «در طول این سالها خب یک جاهایی تقدیر شدم. مردم به اندازه کافی مهربان و قدردان هستند. همکارانم هم که باشند نور علی نور است. به ویژه آقای علی معلم که بسیار قدردان مهرشان هستم که یاد من بودند و خب این برای من بسیار ارزشمند است.» به گفته خودش وقتی چند روز قبل علی معلم با او تماس گرفته و پرسیده بود آیا ٢۶ خرداد در تهران است؟ حدس زده بود احتمالا چنین برنامهای قرار است برگزار شود.
ارجاع دادن به قدردانی مردم امری مرسوم در فضای هنری ما است اما برومند تاکید میکند که این فقط شعار نیست. «بدون اینکه شعار بدهم این را در واقع اعتراف میکنم که مردم خیلی محبت دارند. مثلا وقتی به سوپرمارکت میروم و حرف میزنم با شنیدن صدایم برمیگردند و کلی حرفهای خوب میزنند و همانطور که خودشان میگویند با کارهای من خاطره دارند و برایشان نوستالژیک است چون یادآور روزهای بچگیشان است و خب این بیشتر مرا میترساند. برای اینکه وقتی تبدیل به کولت یا فرهنگ میشوی مسوولیتت بسیار زیاد است.»
این هنرمند که سهم بسیاری زیادی در نوستالژی نسلهای پس از انقلاب در ایران دارد، معتقد است کار او از جهت فنی و تکنیک نیست که برای مردم جذاب و ماندگار بوده است بلکه« بحث محتوایی است. آدم وقتی به گذشته نگاه میکند و میبیند چه تاثیراتی گذاشته است و بعد از گذشت این همه سال میبیند هنوز مردم یادشان است، دیالوگها، صحنهها، فکر میکند چقدر خطرناک است و البته با خودم میگویم خدا را شکر خیلی بیراهه نرفتهام.»
سه دهه است که برومند در کار خلق و تولید آثار نمایشی، سینمایی و تلویزیونی است. وی در مواجهه با فضای کنونی هنر نگاهی انتقادی دارد: «متاسفانه فضا عوض شده. انگیزهها متفاوت است. نسل ما از روی احساس مسوولیت وارد حوزه فرهنگ میشد. ولی گاهی به نظرم میرسد این نسل جدید جذابیتهای ظاهری جذبشان میکند مثل شهرت، محبوبیت و ثروت. البته به هیچوجه این به معنای این نیست که الان کسانی که با احساس مسوولیت کار بکنند وجود ندارند. نه قطعا وجود دارند ولی خب تعدادشان کم است.»
«ماندگاری» شاید بیش از هر کلمهای بتواند کارنامه کاری برومند را توصیف کند. وقتی از او میپرسم چگونه این اتفاق افتاده است، میگوید خیلی آگاهانه نیست. میگویم به هر حال با گذشت ٣٠ سال و فاصله گرفتن از آثار، حالا دیگر میتوانید نگاهی از بیرون به کارهایی که ساختهاید داشته باشید: «وقتی خودم را مجبور میکنم بفهمم چرا این شانس را داشتهام میبینم شاید به این دلیل که من هیچوقت مصنوعی کار نکردم. نمیگویم تاثیر نگرفتم. مثلا از سینمای ایتالیا تاثیر گرفتهام و آن ژانر و آن فضا را همیشه دوست داشتهام ولی هیچوقت کپی نکردم. من یک سریالساز مولفم. در تلویزیون خیلی مولف نداریم. نمیشود آدم چند تا کار بسازد هر کدام یک رنگ و یک جور.»
این کارگردان باسابقه، استفاده از تجربه زیسته و دغدغههای واقعی را نیز از جمله این دلایل میداند: «همیشه حرف دلم را زدهام. هر چیزی چه خوشحالم کرده چه ناراحت، همان را وارد کارم کردهام. سراغ مسائل معمولی رفتم. هرچیز بوده درد خودم بوده و خب قصه بامزهای هم پیدا شده و ساخته شده است. چیزهای روزمرهای که آدم میتواند با خشم نگاه کند یا با لبخند، و من فکر میکنم بهتر است آدم با لبخند با آن نگاه کند.»
وی همچنین میگوید هیچگاه سعی نکرده است مخاطبانش با دنبال کردن قصه پیگیر سریالهایش باشند: «کارهایم بیشتر اپیزودیک بودهاند و شاید هر کدام میتواند یک فیلم سینمایی باشد. یکبار یک تهیهکننده به من گفت تو داری چی کار میکنی! هر قسمت از کارهایت یک فیلم سینمایی است. راستش من خیلی گشادهدستانه موضوعات ناب را در تلویزیون نشان دادم. دوست نداشتم آب ببندم. دوست نداشتم کارم را با قصه پیش ببرم. همیشه خواستهام تفکر کنند و لبخند بزنند. نخواستم از احساساتشان سوءاستفاده کنم، اشکشان را دربیاورم و کارم را پیش ببرم. مثلا خونهمادربزرگه به زبان بچههاست ولی حرفی است که من در تمام کارهایم میزنم. نگاهم به زندگی، مردم و جامعه در آنها هست. من، مرضیه برومند، در این کارها تکرار شده و تا اینجا آمده است.»
واقعیت این است که وقتی این همه اقبال نصیب همه آثار یک هنرمند میشود، نشان از درک صحیح هنرمند و ارتباط واقعیاش با جامعه دارد. کارگردان خونه مادربزرگه هم این نظر را دارد: «دلیل اصلی شاید این باشد که ذایقهام به مردم نزدیک بود. تازگیها فکر میکنم ای وای من دارم از ذایقه مردم دور میشوم و از خودم میپرسم چرا؟ و جواب میدهم سریالهای داخلی و خارجی. من ناراحت میشوم وقتی میبینم در یک سریال طنز همه دارند به هم پرخاش میکنند و این مردم را میخنداند. دوست دارم پرسوناژهای خوب کارهایم بیشتر از چهرههای بد باشند.»
مرضیه برومند اما از کارنامه کاری خود رضایت دارد و معتقد است کارهای «محترمی» ساخته است: «گاهی وقتی کارهای خودم را دوباره میبینم میگویم دستم درد نکند! چه کارهای خوبی ساختم! کارهای محترمی ساختم!»
گفتوگوی ما تمام میشود. قبل از خداحافظی به او میگویم شما پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران را ساختهاید و حالا هم سینماییها دارند از شما تقدیر میکنند. چه حرفی برای سینما دارید. یک سوال میپرسد و خداحافظی میکند: «سینما میتواند این سوال را از خودش بپرسد که چرا سوپراستارها به عروسکها میبازند؟» سوال تکاندهندهای است. نیست؟
ارسال نظر