سارق مسلح: ۱۰ کیلو چک برگشتی دارم!
من اینکاره نبودم. همین که گیر افتادم این را نشان میدهد. قبلا به موضوع فکر کرده بودم اما نمیتوانستم تصمیم بگیرم؛ نقشه نداشتم، فقط میخواستم دهان طلبکاران را ببندم.
حمید مردی ٣٧ ساله است که هنگام سرقت مسلحانه از یک طلافروشی در تهران توسط مردم دستگیر و به پلیس تحویل داده شد. این مرد که اکنون در بازداشت به سر میبرد، در گفتوگو با شرق جزئیاتی از زندگیاش را توضیح داده است:
ماجرای سرقت را شرح بده.
آن روز من بعد از اینکه چند بار تا جلو در آن مغازه در خیابان ابوذر رفتم، دست آخر دلم را به دریا زدم و وقتی مغازه خلوت بود وارد شدم. به صاحب مغازه سفارش دادم یکی از طلاها را برایم بیاورد. همین که پشتش را به من کرد سلاحی را که از قبل برای این کار تهیه کرده بودم روی سرش گذاشتم. او اول فکر کرد شوخی میکنم؛ اما وقتی کلت را روی سرش فشار دادم فهمید شوخی نمیکنم و در عکسالعمل ناگهانی دستم را پس زد. بعد با هم درگیر شدیم و در همین بین یک گلوله هم شلیک شد. آخر سر هم چون هیکل او درشتتر بود، زورش بر من چربید و موفق شد سلاح کمری را از دستم دربیاورد. بعد کسبه و همسایهها آمدند، مرا دستگیر کردند و تحویل پلیس دادند.
سلاح را از چه کسی و چطور خریدی؟
فروردین امسال بود که کلت را از یک آدمی که در بازار است و شنیده بودم اسلحه دارد، خریدم. چون او از اهالی یکی از شهرهای مرزی بود، میدانستم امکان اینکه اسلحه برایم فراهم کند وجود دارد؛ به همین خاطر سراغش رفتم و او هم در برابر دریافت ٢٠ میلیون دو اسلحه برایم آورد.
چرا دو اسلحه خریدی؟ آیا همدستی داشتی که دو اسلحه لازم داشته باشید؟
من تنها بودم و هیچ همدستی نداشتم. دو اسلحه خریدم چون احساس کردم اسلحه اول چیز بهدردبخوری نیست، برای همین از او خواستم سلاح بهتری برایم بیاورد؛ او هم یک کلت دیگر با صداخفهکن و گلوله برایم آورد.
چقدر پول برای خرید اسلحه دادی؟
اولی را ٨ میلیون و دومی را ٢٠ میلیون تومان خریدم.
چرا سلاح اول را پس ندادی؟
دلیل خاصی نداشت.
چرا با ٢٠ میلیون ماشین نخریدی تا مسافرکشی کنی و مرتکب جرم نشوی؟
با مسافرکشی مگر چقدر از پول طلبکاران را میتوانستم بدهم؟ آنها دائم فشار میآوردند: باید حداقل ١٠٠ تومان به آنها میدادم تا یک سال به من فرصت بدهند. طلبکاران دائم درِ خانه میآمدند تا پولشان را بگیرند.
آیا سابقه مجرمانه یا سابقه مصرف مواد داری؟
نه سابقه خلاف دارم و نه سابقه اعتیاد.
چرا تصمیم به سرقت مسلحانه گرفتی؟
به مشکل مالی برخوردم و ورشکست شدم. خیلی تحتفشار و در تنگنا بودم. ٢٠٠ میلیون چک برگشتی داشتم. نمیدانستم چه باید بکنم و فکر دیگری نداشتم. مثل آدمهای متوهم شده بودم و دائم فکر میکردم کسی دنبالم است.
شغلت چه بود و چطور شد که ورشکست شدی؟
در کار پوشاک بودم؛ ١٥ یا ١٦ ماه پیش ورشکست شدم. رفقا جنس بردند و چک دادند اما چکهایشان پاس نشد. من هم برای آن جنسها چک داده بودم و نتوانستم بدهیهایم را جبران کنم و الان ٢٠٠ میلیون بدهی دارم. الان ١٠ کیلو چک برگشتی دارم. تازه من سال ٩١ با دلار ارزان به آنها جنس دادم الان دلار گران شده و اگر آنها طلبم را بدهند باز هم ضرر کردهام.
هرکس ورشکست شود، باید سرقت مسلحانه یا خلاف کند؟
نه اشتباه کردم. خون به مغزم نرسید. دو، سه بار هم داخل مغازه رفتم اما باز بیرون آمدم و یکدفعهای شد که این کار را کردم.
یعنی چی یکدفعهای شد؟ به هر حال همین که اسلحه خریدی و نقشه سرقت را کشیدی، نشان میدهد به موضوع فکر کرده بودی.
من اینکاره نبودم. همین که گیر افتادم این را نشان میدهد. قبلا به موضوع فکر کرده بودم اما نمیتوانستم تصمیم بگیرم؛ نقشه نداشتم، فقط میخواستم دهان طلبکاران را ببندم.
تو خودت ورشکست شدی و میدانی مشکل مالی چه بلایی سر آدم میآورد، آیا راضی بودی که خودت را نجات دهی و یکی دیگر را گرفتار کنی؟
اصلا به این فکر نکرده بودم اما این روزها که در بازداشت بودم با خودم گفتم خدا را شکر که نشد.
اگر گلولهای که شلیک کردی، کسی را میکشت چه میکردی؟
من اصلا قصد شلیک نداشتم؛ آن تیر حین درگیری شلیک شد.
در پروندهات آمده است از زنی هم کلاهبرداری کردهای. در این باره توضیح بده.
این کار را نکردم؛ اصلا نمیخواهم در مورد آن صحبت کنم. اشتباهی کردم که الان باید تاوانش را بدهم. او تا الان ٣٠ میلیون از من گرفته اما هنوز مدعی است.
چرا بعد از ورشکستگی سراغ شغل دیگری نرفتی؟
سراغ شغل دیگر هم رفتم اما با ماهی ٥٠٠ تا ٦٠٠ تومان چطور میتوانم بدهی ٢٠٠ میلیونی را بدهم.
میخواستی بعد از انجام سرقت چه کنی؟
فکر میکردم ١٠٠ یا ١٢٠ میلیون تومان دزدی میکنم و به طلبکاران میدهم و بعد یک فکری میکنم تا دوباره کاسبی را شروع کنم.
چرا از خانوادهات برای حل موضوع کمک نگرفتی؟
پدرم ٧ سال بود جواب سلامم را نمیداد؛ آن وقت چطور ممکن بود کمکم کند؟ درحالیکه او یکی از سرمایهداران بازار است.
آیا ازدواج کردهای؟
بله، دو بچه دارم؛ یکی ٥ ساله و یکی ٩ ماهه.
اگر بعدا بچههایت در مورد این ایام از تو بپرسند، چه میگویی؟
هیچی، نمیدانم، به خدا نمیدانم، به هیچ کدام اینها فکر نکردهام.
حالا میخواهی چه کنی؟
نمیدانم؛ من نه سابقه دارم و نه خلاف کردهام؛ تحتفشار بودم. شاید هر کسی جای من بود همین کار را میکرد بدهی داشتم اما الان میدانم این راهش نیست؛ میگویند ١٠ تا ١٥ سال حبس میشوم.
ارسال نظر