قتل فجیع زن باردار توسط شوهر به خاطر عشق ممنوع
عشق ممنوع مرد جوان را وادار كرد تا براي رسيدن به آن همسر نقاشش را به قتل برساند.
اين مرد كه علي نام دارد وقتي كه با زني مطلقه آشنا شد تصميم گرفت براي رسيدن به اين زن همسرش را كه ۹ماهه باردار بود به قتل برساند.
۱۴ شهريور سال ۸۹ بود كه ماموران كلانتري عظيميه كرج در جريان قتل زني ۳۴ساله قرار گرفتند كه جنيني ۹ماهه را باردار بود. پرستاران بيمارستان رسالت به ماموران گفتند اين زن توسط خواهرش به بيمارستان آورده شده بود و تصور ميكرد خواهرش به دليل درد زايمان بدحال شدهاست.
وقتي جسد به دستور بازپرس به پزشكي قانوني انتقال يافت، پليس خواهر سودابه را مورد بازجويي قرار داد، اين زن گفت خواهرش ۹ماهه باردار بود و او به تصور اينكه اين بدحالي به دليل زايمان است وي را به بيمارستان رساند.
اين زن گفت: سودابه چندين سال بود كه بچهدار نميشد و خيلي دوست داشت فرزندي داشته باشد. شوهرش علي كه پسرعمويمان بود از اينكه سودابه بعد از اينهمه سال باردار شده است اصلا خوشحال نبود و زندگي آنها به شدت در تنش بود. علي اين اواخر با زني آشنا شده بود و من فكر ميكنم خواهرم قرباني اين عشق شوم شده است.
اين اتهام فقط از سوي خواهر سودابه به علي وارد نشد بلكه پدر و مادر سودابه هم همين اتهام را به دامادشان زدند و شكايتي رسمي از اين مرد به بازپرس جنايي كرج داده شد.
پدر سودابه گفت: وقتي متوجه شديم علي برادرزادهام با زني ديگر رابطه دارد از او خواستيم سودابه را طلاق دهد اما همان زمان مشخص شد سودابه باردار است.
دخترم ميخواست بچهاش را به دنيا بياورد و حاضر نشد آن بچه را از دست بدهد. همه خوشحال بودند حتي خانواده پدر علي. ما فكر ميكرديم اين بچه ميتواند زندگي آنها را نجات دهد. دخترم هنرمند و نقاش بود و نمايشگاههاي متعددي هم برگزار كرد اما علي قدر او را ندانست و به جاي اينكه آرامش را در زندگي او فراهم كند دخترم را كشت. او حتي به بچه خودش هم رحم نكرد.
ساعاتي بعد از ارايه شكايت به دادسراي جنايي علي به اتهام قتل همسرش بازداشت شد. او قتل را انكار كرد و گفت اصلا در جريان مرگ همسرش نيست و صبح روز حادثه براي رفتن به سركار از خانه خارج شد و زماني كه منزل را ترك كرد همسرش سرحال بود. اين در حالي بود كه نظريه پزشكي قانوني نشان ميداد سودابه مقدار زيادي سم خورده و همين باعث شده است جانش را از دست بدهد.
بعد ازماهها تحقيق و از آنجايي كه پليس به رابطه علي با زني به نام منيژه پي برده بود و علي هم براي سوالات پليس جواب قانعكنندهاي نداشت بالاخره متهم لب به اعتراف گشود. او گفت: من عاشق سودابه شدم و با او ازدواج كردم.
سودابه زني لطيف و هنرمند بود و من خيلي دوستش داشتم اما بيمارياي كه سودابه داشت به او اجازه نميداد بچهدار شود. سال ۷۶ باهم ازدواج كرديم و تلاش زيادي كرديم كه بچهدار شويم اما نشد. كمكم رابطه من و سودابه سرد شد و حتي يكبار تصميم گرفتيم از هم جدا شويم اما دوباره آشتي كرديم.
با اين حال رابطه ما همچنان مشكلدار بود. تا اينكه مدتي قبل از حادثه با زني مطلقه آشنا شدم. منيژه پسري ۱۴ساله داشت و سالها بود كه از شوهرش جدا شده بود و تنها زندگي ميكرد.
او ميدانست من متاهل هستم و با همسرم اختلاف دارم. به او پيشنهاد ازدواج دادم. همزمان با اين پيشنهاد متوجه شدم سودابه بعد از سالها باردار شده است. اين اتفاق داشت ديوانهام ميكرد و نميتوانستم منيژه را فراموش كنم به همين دليل هم تصميم به قتل سودابه گرفتم.
متهم ادامه داد: ميدانستم نميتوانم سودابه را طلاق دهم و خانوادهام با اين كار مخالفت ميكنند چون او دخترعمويم بود و باردار هم شده بود. ضمن اينكه نميتوانستم منيژه را هم فراموش كنم. چند روز قبل از حادثه در حالي كه به شدت احساس بدبختي ميكردم تصميم به قتل سودابه گرفتم.
به ناصرخسرو رفتم و سم خريدم. به فروشنده گفتم در يك مزرعه زندگي ميكنم و گراز به ما حمله كرده است. سم را به خانه بردم. همسرم در ماه آخر باردارياش دارو مصرف ميكرد. محتواي كپسولهايي را كه مصرف ميكرد خالي كردم و سم را داخل آن كپسولها ريختم و دوباره داخل داروهايش گذاشتم.
صبح مثل هر روز خداحافظي كردم و از خانه خارج شدم. ظهر بود كه خواهر سودابه با من تماس گرفت و گفت او بدحال شده است. او گفت احتمالا به دليل فرارسيدن زمان زايمان سرش گيج رفته و حالا در بيمارستان هستيم. چند دقيقه بعد تماس گرفت و گفت سودابه و بچه هر دو جان سپردند.
ماموران پليس در ادامه تحقيقات خود منيژه را مورد بازجويي قرار دادند. اين زن گفت: بيشتر از يك سال بود كه با علي رابطه داشتم. ميدانستم زن دارد اما نميدانستم كه همسرش باردار است. علي ميگفت همسرش را دوست ندارد و ميخواهد از او جدا شود. به من پيشنهاد ازدواج داد.
بعد از مدتي متوجه شدم همسر علي باردار است به همين دليل هم ديگر رابطهام را با علي ادامه ندادم. من نميخواستم بچه او صدمه ببيند. تا زماني كه ماموران به سراغم نيامده بودند، نميدانستم او چه كرده است.
با پايان تحقيقات و صدور كيفرخواست از سوي دادستان كرج پرونده براي رسيدگي به دادگاه كيفري استان البرز فرستاده شد و اين مرد به زودي محاكمه ميشود.
نظر کاربران
چنین فردی جانی است باید به اشد مجازات برسد بیچاره ان زن و ان طفل بی دفاع
سلام، باز هم تاسف، البته پخش این سریالهای مبتذل خارجی بانی و باعث چنین رفتارهای غیر اخلاقی هستند،وهدف گردانندگان آن سریالها بانحراف کشاندن جوانان و جوامع اسلامی است و در واقع تهاجم فرهنگی همین است، کسانیکه عقل سلیم ندارند و ایمان و باورشان ضعیف است در مقابل چنین پدیده های غیر اخلاقی آسیب پذیر میباشند،این شیطان صفت بمکافات جنایاتش خواهد رسید، شایسته است جامعه از این گونه حوادث عبرت گرفته و بداند که مسلمان واقعی دارای عقل سلیم و ایمان یقینی به خالق و باورو اعتماد، در مقابل هوسهای شیطانی و نفس اماره بمانند کوه پایدار است، تنها در پنای ایمان یقینی بخالق و عمل صالح است که انسان دارای اطمنان قلب و آرامش درونی است.
پاسخ ها
با سلام شما حق مطلب رو ادا کردین و کاملاً با نظرتون موافقم.واقعاً بها دادن به هوسهای شیطانی نتیجه بهتر از این رو نداره!!! واقعاً متأسف شدم.
دقیقا با نظر انوشیروان موافقم.
علي ديوانه بوده زن وبچه خودشو قرباني هوسش كرد تف به اينجور ادما
فقط میتونم وا3 همچی مردایی احساس تاسف کنم یعنی اینا یکم رحم تو وجودشون نیس ؟:(
اصن کاری میکنن ک باید ب انسانیت بعضی آدما شک کرد !
خیلی احمقه
وای خدای من.اصلا آدم نمیدونه چی بگه از،شدت پستی این ....