سریال تراژدیک سفرهای اتوبوسی آخر سال
روزنامه ابتکار در گزارشی نوشت: صندوق انباری اتوبوس شاید آنقدرها هم بد نباشد اما به شرطی که ۲ یا ۳ مسافر بیشتر درآن نباشند. صحبت های مهدی درباره ۵ سال زندگی دانشجویی در تهران و نحوه رفت و آمدها و مسافرت های او در این سال ها با این جمله خاتمه یافت.
این فارغ التحصیل دانشگاه تهران در رشته باستان شناسی مقصد اکثر تعطیلاتش را در سال های دانشجویی مبدا، اولیه یا زادگاهش عنوان میکند و علت آن را بودن در کنار خانواده میداند:نهاوند شهری خوش آب و هواست اما دیدن پدر و مادر و دیگر اقوام مهم تر از آن است. او به شلوغی سرسام آور ایام منتهی به نوروز در ترمینال جنوب اشاره میکند و میگوید: همیشه حدود یک ماه قبل از عید باید به تهیه بلیت رفت و برگشت اقدام کرد در غیر این صورت حتی برای یک نفر جوان مجرد بدون تعلقات هم جایی نیست.
صندوق انباری را ترجیح میدهد
او بیشترین ازدحام در این ترمینال مسافر بری را یک هفته منتهی به نوروز از تهران و هفته اول دهه دوم تعطیلات این بار به تهران میداند در این زمان ها جمعیت بی شماری که اکثر مثل خودم مجرد و تکی مسافرت میکنند به خاطر نداشتن بلیت چشم های منتظرشان را برای پیدا کردن جایی خالی اما نه صندلی که در آن روزها آرزویی بیش نیست،دوخته اند،بعضی که ناگزیرترند هنگام حرکت اتوبوس ها کنار در اتوبوس تجمع میکنند تا راننده را مجاب کنند که جایی وسط راهرو یا روی پله ها یا در صندوق بار برای آنها مهیا کند.
مهدی این زمان ها را فرصتی برای مال اندوزی راننده ها به طرق پرکردن بیش ازاندازه مکان های غیر متعارف و غیر قانونی اتوبوس،گران کردن کرایه و حتی پارتی بازی میداند. او صندوق انباری را به نشستن در وسط اتوبوس و راه پله ترجیح میدهد و هر سال بیشتر ایام تعطیلات و مناسبت هایی مثل نوروز و محرم مجبور است این گونه مسافرت کند.او میگوید: اگر در صندوق ۳ نفر بیشتر نباشد آنقدرها سخت نیست ولی متاسفانه راننده ها از این فرصت نهایت بهره را میبرند و گاه تا ۸ نفر با فشار در کنار یکدیگر میچپانند.
تهران محل سکونت یا گذر است؟
شهرهای مناطق غرب اغلب به دلیل شرایط اقتصادی نامطلوب و نبود زیر ساخت ها و برنامه های توسعه ای بلندمدت و کارآمد شهرهای مهاجر فرست هستند که بیشتر این مهاجران مقصدهایشان به سمت پایتخت و کسب درآمد است. طبق آمارها و بر اساس گفتههای مسوولان ارشد استان، نرخ بیکاری در کُردستان بالای ۳۰درصد است.
بر اساس آمارهای رسمی نرخ بیکاری در کردستان بدون احتسابشغلهای کاذب و بیکاران فصلی ۲۸درصد است. بخش صنعت کردستان از نظر میزان ارزشافزوده رتبه ۲۹ و میزان تولید ناخالص داخلی رتبه ۲۷ کشور را دارد؛ درآمد سرانه استان کردستان ۴۰.۷ میلیون ریال است در حالیکه درآمد سرانه متوسط کشوری ۸۲.۸ میلیون ریال است.
حامد قادرزاده، دکترای اقتصاد کشاورزی دارد و عضو هیات علمی دانشگاه کردستان در گفتگویی با مجله روشن گفته است: معضل بیکاری کردستان همچنین علت اصلی مهاجرت گسترده نیروی کار استان ها به خارج از مرزهای آن است. به دلیل مهاجرتهای ناشی از بیکاری رشد جمعیت در استان کردستان ۷ /۰درصد است در حالی که متوسط رشد جمعیت در کشور ۲۸/۱درصد است. یعنی در اثر بیکاری و مهاجرت ناشی از آن، درصد رشد جمعیت کردستان نصف میانگین کشوری است.برعکس همین قاعده در مورد تهران به عنوان مرکزی مهاجرپذیر صدق میکند.
در سال ۱۳۳۰ جمعیت ایران ۱۸ میلیون نفر و جمعیت تهران حدود یک میلیون و ۲۰۰هزار نفر بود. یعنی یکشانزدهم جمعیت کل کشور در تهران سکونت داشتند. هماکنون جمیعت ایران ۷۸ میلیون نفر است و ۵/ ۱۲ میلیون نفر در آن ساکن هستند که معادل یکششم جمعیت کل کشور است. این بدان معناست که افزایش جمعیت تهران تناسبی با افزایش جمعیت کشور ندارد. به عبارت دیگر به ازای هر یک نفر که به جمعیت کل کشور اضافه میشود؛ سه نفر به جمعیت تهران اضافه میشود. مهدی هم دو تن از برادران بزرگش درتهران به کار بنایی و کاشی کاری مشغول اند.
اما میگوید یکی از آنها همراه با خانواده در یکی از شهرهای اطراف تهران زندگی میکند اما دیگری تنها برای کار میرود که به صورتی دوره ای است که گاه تا ۶ ماه به طول میانجامد، ولی اکثر اوقات هر یک ماه یا دوماه به شهرش بر میگردد تا کنار همسر و فرزندانش چند روزی استراحت کند.
نه گردش، نه سفر؛ رجعت متدوام به سوی خود
کسب درآمد و کار از ثابت تا فصلی و کاذب و بعضا تحصیل عواملی هستند که ازنظر کارشناسان زمینه ساز این نوع سفرها هستند و اینها(بیشتر شغل های گذرا و دور از خانه و تحصیل) به دلیل جابه جایی های زیادی که دارند بیشترین نرخ تعداد مسافرت ها را از آن خود کرده اند که خود یکی از دلایل ازدحام این مسیر و نقطه جغرافیایی کشور است حتی آنهایی که در تهران اقامت دائم گزیده اند به دلیل داشتن تعلقات فرهنگی و خانوادگی و همچنین کم هزینه بودن سعی میکنند اغلب تعطیلات در زادگاه خود کنار اقوامشان بگذرانند.
شاید دلیل شلوغی این مسیرها دو مناسبت مهم و برجسته در طول سال(نوروز و محرم) و تعلقات عمیق این مهاجران برای شرکت در برپایی جمعی و کاملتر این آیین ها باشد. مهدی حضورش را در مراسمات زادگاهشداشتن صفایی دیگرتوصیف میکند و به این موضوع که این ایام همه از اقصی نقاط کشور(بیشتر تهران) گردهم میآیند اشاره میکند و میگوید: در روزهای مهم که به خاطر آن در صندوق اتوبوس یا به هر نحو دیگری به شهر خودم آمده ام یکی عاشورا تاسوعا و دیگری هم جمعه آخر سال بوده اما مهمترین آنها شب عید یا هنگام تحویل سال بوده است که بسیار ضروری است این زمان کنار خانواده باشیم.
توریست (جویای) کار همیشه در مراجعه است
این منطقه که اکثر کشاورز هستند اغلب این گونه است که زمین ها از پدر تنها به یک یا دو تن از پسران خواهد رسید، تا اکتفای یک زندگی بخورونمیرنماید و اینکه به کدام میرسد قانون خاصی ندارد و یک امر تقریبا دل بخواهی و بستگی به عوامل دیگری دارد مثلا چون برادرهای بزرگتر مهدی از سن پایین برای کار از خانه خارج شده اند بنابراین در آینده هم شغل اش خواهد شد مهدی هم ادامه تحصیل داده پس انتظار میرفت که شغل آینده اش را از این طریق بیابد تنها برادر کوچک بر روی زمین فعالیت کرده که اکنون هم او وارث پدرخواهد شد.
مهدی، فارغ التحصیل شده و به خاطر نداشتن حرفه و تخصص در کسب و کار و منبع درآمد یک سال است که خانه نشین شده تا جایی که میگوید: برادر کوچکترم ازدواج کرده و صاحب خانه و همسر شده ولی رفت وآمد های مکرر من به تهران برای یافتن شغل راه به جایی نبرده است. او معتقد است تا حدی سلیقه و ارزش هایش عوض شده است که در صورت امکان هم نتواند شغل برادرش را برگزیند.
چیزی که باعث ناسازگاری او با خانواده و هم محلی هایش شده تا جائیکه هم بیرون رفتن هم محبوس ماندن در خانه برای او سخت کرده است و این عاملی شده که باز به سفرهایش به تهران برای پیدا کردن شغل ادامه دهد.مهدی که در حال حاضر به صورت غیرقانونی و پنهانی در خوابگاه کنار دوستانش زندگی میکند مقصر اصلی رفتن به صندوق اتوبوس را خودش میداند که به خاطر نداشتن برنامه ریزی دقیق برای تعیین روزهای عزیمتش نتوانسته از قبل بلیت تهیه کند و این سختی ها را مکافات عمل خود میداند.
ارسال نظر