قتل شوهر به دلیل اختلافات خانوادگی
زنی که متهم است شوهرش را بهدلیل اختلافات خانوادگی به قتل رسانده، در بازداشت بهسر میبرد و تحقیقات از او ادامه دارد.
رسیدگی به این پرونده از سال گذشته و زمانی آغاز شد که خانواده مردی به نام تیمور به کارآگاهان پلیس آگاهی استان خراسانرضوی اطلاع دادند این مرد ناپدید شده است. همسر تیمور به نام مرضیه در بازجوییها گفت که خبر ندارد شوهرش به کجا رفته و چه اتفاقی برای او افتاده است. کارآگاهان، تحقیقاتی وسیع انجام دادند و از مراکزی که احتمال داشت نشانیای از تیمور در پروندههای آنها موجود باشد، استعلام گرفتند اما ردی از این مرد به دست نیاوردند و به این نتیجه رسیدند که او به احتمال زیاد جان باخته است.
از طرفی بررسیهای ماموران نشان داد این مرد با همسرش بهشدت اختلاف داشت، بههمیندلیل مرضیه بهعنوان مظنون تحت بازجویی قرار گرفت اما باز هم همان ادعا را تکرار کرد. حرفهای این زن قانعکننده تشخیص داده نشد، به همین سبب تحقیق از وی ادامه یافت تا اینکه مرضیه دچار تناقضگویی شد و درنهایت به کشتن شوهرش اقرار کرد. زن ٣٠ساله در اعترافاتش گفت: «من و تیمور از سالها قبل با هم اختلاف داشتیم و هر روز رابطهمان خرابتر میشد تا اینکه ششسال پیش با داشتن دو فرزند تصمیم گرفتم از او جدا شوم. مدتی بعد از طلاق، چون نمیخواستم زندگی فرزندانم تباه شود دوباره با شوهرم ازدواج کردم، امیدوار بودم این بار مشکلات گذشته رفع شود و دیگر دچار اختلاف نشویم اما این اتفاق نیفتاد و مشکلات خیلی زود آغاز شد.»
متهم به قتل ادامه داد: «شب حادثه با شوهرم بیرون رفته بودیم. وقتی سوار ماشین بودیم با هم مشاجره کردیم و تیمور به من سیلی زد، از این کار او بهشدت ناراحت شدم. رفتارهایش مرا به ستوه آورده بود، بههمیندلیل تصمیم گرفتم او را بکشم و به این وضعیت پایان بدهم. وقتی به خانه رسیدیم، من چند قرص خوابآور در چای حل کردم و به تیمور دادم. او بعد از خوردن قرصها به خواب عمیقی فرو رفت. وقتی احساس کردم زمان برای اجرای نقشهام مناسب است، چاقویی برداشتم و با آن چندضربه به تیمور زدم اما احتمال دادم او هنوز زنده باشد بههمیندلیل شالی را دور گردنش پیچیدم و فشار دادم.»
زن جوان در ادامه اعترافاتش گفت: «بعد از اینکه از مرگ تیمور مطمئن شدم جسد را به زیرزمین خانه بردم، چالهای کندم و آن را دفن کردم، بعد هم به خانواده شوهرم گفتم تیمور گم شده است. بعد از آن با اصرار خواهرشوهرم، پلیس را باخبر کردم و برای اینکه ماموران به من مشکوک نشوند، خودم مرتب پرونده را پیگیری میکردم اما بالاخره دستم رو شد.»
کارآگاهان بعد از شنیدن اعترافات مرضیه به خانه او رفتند و جنازه شوهرش را پیدا و به پزشکیقانونی منتقل کردند. همچنین زن جوان صحنه جنایت را بازسازی کرد و جزییات آن را یکبار دیگر شرح داد. بنابر این گزارش، متهم درحالحاضر در بازداشت بهسرمیبرد و پرونده بعد از تکمیل تحقیقات مقدماتی به دادگاه کیفری استان خراسانرضوی فرستاده خواهد شد تا مرضیه پای میز محاکمه برود و مجازات او تعیین شود.
نظر کاربران
تو که میخواستی از شرش خلاص شی دوباره طلاق میگرفتی.بعضیا چقد راحت آدم میکشن!
سلام خدایا خودت به داد همه برس .الهی آمین...................
واقعا يعني شوهر اعصاب خورد كن شد بايد كشتش؟ آخه آدم خوب طلاق گرفته بودي چرا دوباره برگشتي. هم شوهرتو گشتي هم فردا خودت بالاي چوبه داري بيچاره اون بچه ها كاش به خاطر اون بچه هاي بدبخت هم كه شده هيچ وقت برنمي گشتي ......
اسم اینارو چی میشه گذاشت؟ اینا چه قصی القلب هستند. اینا آیا آدم اند؟ والا حیوون هم این کارو نمیکنه که بنی بشر میکنه. اصلا فکرشم منو اذیت میکنه. خوب ..... رذل, بدبخت, عوضی, بقول دوستمون طلاق راه چاره اس. نه کشتن کسی... نمیدونم مائی که دلمون نمیاد جلومون یه گوسفندو سرببرن. چطورمیتونیم جون یه انسان رو اونم انسانی که باهاش سرمونو رو یه بالش گذاشتیمو ازش بچه داریم ببریم؟ والا من فکر نمیکنم آدم بتونه سر دشمنشم بلا بیاره.... اینا دیگه کی ان؟؟؟