۱۸۰۶۴
۶ نظر
۵۰۷۸
۶ نظر
۵۰۷۸
پ

خاطره ای تاثربرانگیز از مرحوم حسین پناهی

اکبرعبدی می‌گوید: یک روز سر سریال بودیم. هوا هم خیلی سرد بود. از ماشین پیاده شد بدون کاپشن. گفتم...

شفاف: اکبرعبدی می‌گوید: یک روز سر سریال بودیم. هوا هم خیلی سرد بود. از ماشین پیاده شد بدون کاپشن. گفتم: حسین این جوری اومدی از خونه بیرون؟ نگفتی سرما می‌خوری؟! کاپشن خوشگلت کو؟

گفت: کاپشن قشنگی بود، نه؟ گفتم: آره! گفت: من هم خیلی دوستش داشتم ولی سر راه یکی را دیدم که هم دوستش داشت و هم احتیاجش داشت. ولی من فقط دوستش داشتم...

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • محمد

    خدا بیامرزدش

  • فرشته

    روحش شاد..........4

  • تبسم

    خدا رحمتش كنه، واقعاً ادم متفاوتى بود، و اين موضوع رو به وضوح توى اشعارش ميشه ديد.
    حيف از ادمهايي كه اينقدر خوبند واينقدر عمرشون كوتاهه...

  • shahryar

    khoda rahmat kone in bazigare honarmand ra.emroz 5shanbe ast har kas in khabar ra khand fatahe bekhanad barae shadi rohe hosyne panahi.

  • shahryar

    barae shadi roohesh fatahe bekhanid.

  • مروارید

    روحش شاد و یادش گرامی....

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج