واكاوي هفت نوع خشونت مختلف در جامعه در گفتوگو با كارشناسان
وزير بهداشت از چه چيز نگران است؟
موضوع تازهاي نيست. پديده تلخ خشونت است كه هميشه وجود داشته و بسته به شرايط اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي حاكم بر جامعه، به اشكال گوناگون خود را نشان داده است.
مجله سیب سبز - ليلا حسينزاده: موضوع تازهاي نيست. پديده تلخ خشونت است كه هميشه وجود داشته و بسته به شرايط اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي حاكم بر جامعه، به اشكال گوناگون خود را نشان داده است. «قتل»، «سرقت»، «گروگانگيري»، «كودكآزاري»، «اسيد پاشي» و. . . از جمله اشكال آشناي خشونت هستند كه همه روزه در لا به لاي صفحات روزنامهها ردپايي از آنها را ميبينيم. نگراني از وجود خشونت در سالهاي اخير وتبعاتش اين روزها به يكي از دغدغههاي وزير بهداشت و درمان هم تبديل شده است. او در نشستي اعلام كرده كه جامعه به سمت خشونت ميرود و اين باعث نگراني است.
اما نگرانيهايي كه هاشمي از آن صحبت ميكند، چه چيزهايي هستند؟ چه عواملي باعث ميشوند تا چنين خشونتهايي به وقوع بپيوندد؟ در گزارش پيش رو؛ ابتدا به هفت شكل رايج خشونت كه در سالهاي اخير در جامعه به وقوع پيوسته اشاره ميكنيم و در ادامه همراه با دكتر پرويز رزاقي، روانشناس و مدرس دانشگاه علل بروز اين حوادث و راهكارهاي جلوگيري از وقوع آنها را مورد بحث و كنكاش قرار ميدهيم.
قتل عام خانوادگي
مرد ابتدا همسر و دختر۱۲ سالهاش را به قتل رساند و سپس با شليك گلوله به زندگي خود پايان داد. عامل اين جنايت خانوادگي قبل از مرگ، نامهاي با اين مضمون: « با همه امكاناتيكه داشتيم، نميتوانستيم خانواده خوشبختي باشيم» از خود به جا گذاشت. انگيزه قتل در هالهاي از ابهام قرار دارد.
چرا اين اتفاق افتاده؟
اين جنايت آني دلايل مختلفي دارد. يك علت آن مشكل يا مشكلاتي هستندكه فرد با آن درگير بوده و تاثيراتش به حدي بوده كه او را از پاي درآورده و همسر وبچهاش را هم به كشتن داده است. علت دوم اين است كه احتمالا مشكلي نداشته و به دليل مشكلات رواني و شخصيتي مرتكب اين قتلها شده است. علت سوم، مصرف مواد مخدر استكه ساختار ذهنياش را بهم ريخته و نتوانسته تصميم درستي بگيرد و مرتكب قتل شده است. يك علت ديگر ميتواند اختلال پارانوئيا باشد. مبتلايان نسبت به زن و بچهشان هميشه مملو از شك و سوءظن هستند و آنها را به خيانت خانوادگي و جنسي محكوم ميكنند. جملهاي كه در اين نامه نوشته شده، به اين معنا ست كه فرد قاتل خودش را با گفتن اين جمله كه خوشبخت نبوديم تبرئه كرده است و اگر كشتم به اين دليل بوده كه احساس خوشبختي نميكرديم. چنين افرادي قدمهايشان را براي حل مشكل برميدارند اما چون حل نميشود، دست به كشتار ميزنند.
چه بايد كرد؟
زن و مرد ويژگيهاي شخصيتي يكديگر را بشناسند. در خلال اين شناخت، ويژگيهاي فردي كه شخصيتي عصبي و بهم ريخته دارد يا مواد مصرف ميكند، آشكار ميشود. حساسيتهاي طرف مقابل را بشناسد و به آنها احترام بگذارد تا باعث ايجاد درگيري نشوند. فرد را در موقعيتهاي حساسيتزا قرار ندهند تا سبب بروز واكنش نامطلوب از سوي او نشود. در زمان بروز مشكلات صبوري پيشه كنند. طرف مقابل را تهييج و تحريك نكنند و اگر ميگويد تو را با چاقو ميزنم، نگويند اگر مردي بيا بزن. هورمونهاي مغزي اين فرد، دستور درستي نميدهند و به جاي تحريك، بهتر است فرد را به صبوري دعوت كنند. اگر فرد مشكلي به لحاظ رواني دارد، او را تشويق بكنند تا پيگير درمان شود. اگر راه درماني ندارد يا فرد پشتگوش مياندازد، جدايي بهترين راه است.
اسيد پاشي
اينبار نوبت رئيس بيمارستان ضياييان تهران بود كه هدف حمله كور اسيدپاشي دو موتور سوار ناشناس قرار بگيرد. وي به اورژانس بيمارستان فارابي منتقل و تحت مداوا قرار گرفت. ۲۶ روز بعد تحقيقات ماموران آگاهي به نتيجه رسيد و يكي از موتورسواران كه جراح بود، شناسايي و مشخص شد وي به دليل بدرفتاريهاي رئيس بيمارستان، با همدستي برادرزادهاش اقدام به اسيدپاشيكرده است.
چرا اين اتفاق افتاده؟
اقدام به اسيدپاشي متاثر از فضاي رواني حاكم بر جو جامعه است. اتفاقي كه در تهران و براي رئيس بيمارستان افتاد، متاثر از حادثه اسيدپاشي بود كه در اصفهان رخ داده بود و اتفاقاتي كه در آن شهر افتاد، عاملي شد براي اينكه هركس هر مشكلي دارد، از اين ماده براي گرفتن انتقام استفاده كند.
فضاي حاكم بر وايبر و تلويزيون هم مزيد بر علت شده بود. در يكي از شبكههاي تلويزيوني خانم بازيگري آمده بود و از مردم ميخواست كه اقدام به اسيدپاشي نكنند. در حاليكه اين درخواست نه تنها مانع از اقدام فرد نميشود، بلكه او را تشويق ميكند تا از اسيد براي گرفتن انتقام استفاده كند. نمونه تاثير رواني چنين موضوعاتي در خيابان خواجه نظام تهران اتفاق افتاد. پسري خودكشيكرده بود و مادرش بهشدت بيتابي ميكرد. پسر جوان ديگريكه تحت تاثير اين جو قرار گرفته و بيتابيهاي آن زن را ديده بود، به هواي اينكه مادر او اين چنين بيتابي خواهد كرد، اقدام به خودكشي كرد.
چه بايد كرد؟
افراد در مواجهه با تحقير و سرزنش ممكن است آستانه تحملشان از بين برود و دست به اقدامات غير اصولي بزنند. بهتر بود به او شخصيت ميداد تا اينكه او را برانگيخته ميكرد. توصيه ميكنيم افراد مهارتهاي كنترل خشم را ياد بگيرند. نكته بعدي در كنترل خشم، آموزش تفكر خلاق است كه وقتي با مشكلي مواجه شدند، چطور برخورد كنند؟ با گفتوگو و وساطت بهتر است مشكل را حل كنند يا با زدن و كشتن؟ در سطح كلان آموزش و پرورش كه با نسل جوان سر وكار دارد، موظف است روي ساختارهاي شخصيتي افراد كار كند تا زمانيكه با مشكلي مواجه شدند، مهارت برخورد آن را آموزش ديده باشند. در نهايت نيز مقامات مسوول نيز مهارتهاي پيشگيري از وقوع جرم را آموزش ببينند.
کودکان هم در امان نیستند
درجوامع امروزی موج خشونت همیشه دامان بزرگترها را نمیگیرد؛ وقتی امنیت کمرنگ می شود، کودکان هم قربانی خشونت های اجتماعی می شوند
تنبيه بدني دانشآموز در مدرسه
ضرب و شتم دانشآموز باز هم خبرساز شد. اين اتفاق زماني افتاد كه يكي از دانشآموزان ششم ابتدايي در سنندج در پوشيدن لباس ورزش تعلل كرد و معلم وي را كتك زد. به گفته پدر دانشآموز مصدوم: « ضربه آنچنان سنگين بوده كه آثار تورم بر پهلو و لگن پسرم قابل مشاهده است. مدتي پيش نيز يكي از معلمان مدرسهاي در گناوه دانشآموزي را با لوله پوليكا كتك زده بود.
چرا اين اتفاق افتاده؟
يك دليل بروز رفتارهاي توام با خشم معلم يا ناظم اين استكه با يك خطاي واقعي از سوي دانشآموز مواجه شده و بعد از چند بار تذكر دادن به بچه كه سركلاس نخواب، درس بخوان، تكاليفت را به موقع انجام بده، اما او به حرفش توجهي نكرده و آستانه تحمل فرد پايينآمده و اقدام به تنبيه دانشآموز كرده است. علت ديگر ميتواند اين باشد كه اين فرد، از نظر شخصيتي مشكل دارد و راه گفتوگو و ارتباط را بلد نيست. شيوه و راهحل كردن مسئله را نميداند.
تيپ شخصيتيشان به اين شكل است. آستانه تحملشان پايين است و پرخاشگر هستند و در قبال كارهاي دانشآموزاني كه او را عصبي ميكنند، اولين چيزيكه به ذهنشان ميرسد اين است كه بچه را بزنند و ناسزا بدهند. اتفاقا اگر چنين ناظم يا معلمي مورد بررسي قرار بگيرد، مشخص ميشود كه در كارش تخطي ميكند، حضور به موقع ندارد و حتي احتمال دارد از نظر پوشش نيز مشكل داشته باشد.
چه بايد كرد؟
با اينكه وزير آموزش و پرورش بخشنامه رسميكرده كه هيچ معلمي حق تنبيهكردن ندارد و در صورت مشاهده بهشدت برخورد ميشود، اما باز شاهد تنبيه دانشآموزان به اشكال مختلف هستيم. اولين اصل در استفاده از تشويق و تنبيه اين است كه رفتار فرد اصلاح شود. تنبيه بايد در حد و اندازه مناسب و متناسب خود باشد و درست نيست فردي براي تنبيه دانشآموزش او را وادار كند دستش را در توالت فرو ببرد. اينكار نوعي زجر رواني است. در انجام تنبيه، معلم يا ناظم بايد سلسله مراتب تنبيههاي تاثيرگذار را شناسايي و بعد آنها را اعمال كند. بهتر است معلم و ناظم ارتباط خود را با دانشآموز قوي كنند. هرچه اين ارتباط صميمانهتر و عميقتر باشد، بچهها از انجام كاري كه مغاير با قوانين و مقررات مدرسه باشد، خودداري ميكنند.
كودك آزاري
مربي مهد كودكي در اردبيل پسر بچه شيرخواره ۱۸ ماههاي را بهشدت مورد ضرب و شتم قرار داد. اين زن ۳۷ ساله با انتشار فيلم تلخ كودك آزارياش كه در آن ديده ميشود هنگام غذا خوراندن به پسربچهاي وي را بهشدت كتك ميزند، ادعا كرده كه بيماري روحي و رواني دارد و در زمان ارتكاب جرم، تسلطي روي رفتارش نداشته است.
چرا اين اتفاق افتاده؟
فرديكه با توسل به خشونت به بچه غذا ميدهد، يك بيمار رواني است. كسانيكه رفتارهايشان منجر به كودك آزاري ميشود، روشهاي ارتباطي سالم را بلد نيستند. به جاي اينكه مربي سعيكند بچه را متقاعد كند غذا بخورد و نازش را بكشد، به زور به او غذا ميدهد. چنين افرادي اعتماد به نفس پاييني دارند و وقتي بچه غذا نميخورد، اين احساس به آنها دست ميدهد كه بچه او را آدم حساب نميكند. با اين واكنش بچه، مربي اينطور فكر ميكند كه مگر ميتواني غذا نخوري؟ و بعد متوسل به خشونت ميشود. چنين افرادي از احساس حقارت رنج ميبرند. افراديكه در گذشته نداشتند بخورند و حالا در موقعيتي قرار ميگيرند كه بچه در مهدكودك ناز ميكند و غذا نميخورد؛ اين حس براي اين فرد تداعي ميشود كه آنزمان ما نداشتيم بخوريم و منت ميكشيديم تا بخوريم، اما تو غذا داري و نميخوري، تو لياقت نداري. چنين افرادي از كودك آزاري لذت ميبرند.
چه بايد كرد؟
مديران مهد كودكها نظارت بيشتري روي مهد داشته باشند و قبل از استخدام مربي، توصيه ميكنيم از آنها تستهاي شخصيتي به عمل بياورند و صرف اينكه فاميل و قوم و خويش هستند، بدون در نظر گرفتن ويژگيهاي شخصيتي از آنها استفاده نشود و با آنها مصاحبههاي باليني شود. چرا كه برخي از اين مربيان با مشكلات روانشناختي به مهد ميآيند و با رفتارهايشان كودكان را دچار مشكل ميكنند. در حال حاضر در بسياري از مهد كودكها روانشناس حضور دارد. در مهدهاي كودك كلاسهاي بازآموزي برگزار شود و در آنها دورههاي كنترل خشم، خويشتنداري و حل مسئله را آموزش ببينند.
تجاوز به عنف
زن ميانسال در شهرستان شهریار پس از تعطيلي از محل كارش، سوار پرايد شد. در ميانه راه، دو مرد مسافر نيز سوار شدند و با تغيير مسير، زن را در بيابانهاي شهريار با تهديد چاقو پياده كرده و وي را مورد آزار قرار دادند.
چرا اين اتفاق افتاده؟
افراديكه اقدام به تجاوز به عنف ميكنند، كساني هستند كه از اختلالات شخصيتي رنج ميبرند. اينها ضد اجتماع هستند و عقدههاي رواني دارند. متجاوزان به عنف ممكن است از احساس كهتري و اينكه حس ميكنند در برابر ديگران حقير وكوچك هستند، ناراحت باشند و تصور ميكنند افراد طبقات بالا، حق و حقوق آنها را بالا كشيدهاند. يك علت ديگر تجاوز به عنف، ممكن است انتقام باشد. يعني دختري به علاقه آنها توجهي نكرده و همين مسئله باعث شده تا در عشقش شكست بخورد و دست به انتقام بزند.
گاهي اوقات علت اين شكار، نياز جنسي فرد است كه تامين نميشود. يك زنجير را در نظر بگيريد كه تعدادي حلقه دارد و هر يك از اين حلقهها را شغل، نياز عاطفي، خانواده درست، تربيت، مسافرت، دوست، نياز جنسي، پول و... تشكيل ميدهد. اين فرد را هم وسط زنجير بگذاريد. فكر ميكنيد كدام نياز را برآورده ميكند؟ مشخص است؛ نياز جنسي چون نيازهاييكه گفتيم برآورده نشده است.
چه بايد كرد؟
مقامات مسوول وظيفه دارند شرايط يك زندگي سالم از نظر كار، تحصيل، ازدواج و. . . را براي جوانان فراهم كنند. واقعا اگر فردي خانواده سالم و خوب، شغل مناسب، مهارت و ارتباط سالم و شرايط ازدواج را داشته باشد، به ارتكاب چنين جرمهايي فكر نميكند. البته بعضي از متجاوزان در صورتيكه مشخص شود خانوادهای خوب دارند و تربيت سالمي داشتهاند و از سوي ديگر از كارش پشيمان است، ما اينها را ارجاع ميدهيم به روانشناس تا مشكلشان حل شود.
گروگانگيري مسلحانه
چهار گروگانگير مسلحكه مردي را در سيرجان ربوده و براي آزادي وي، ۸۵۰ ميليون تومان وجه نقد و هزار سكه طلا درخواستكرده بودند، از سوي پليس دستگير شدند. با كار اطلاعاتي ماموران سيرجان، گروگانآزاد شد.
چرا اين اتفاق افتاده؟
گاهي اوقات، بين من واقعي افراد - يعني آنچه كه هستند، با- من آرمانيشان- يعني چيزي كه ميخواهند باشند، فاصله زيادي وجود دارد و به امكاناتيكه دارند قانع و راضي نيستند. كسي كه هزار سكه طلا بابت گروگانگيري طلب ميكند، يعني ميخواهد خانه و ماشين و خيلي چيزهاي ديگر داشته باشد.
چنين افرادي، ميخواهند ره صد ساله را يكشبه و بدون هيچ زحمتي طي كنند و به پول و نواييكه مد نظرشان است، برسند. افراديكه دست به گروگانگيري ميزنند، كساني هستند كه زمينه ارتكاب رفتارهاي پرخطر را دارند. از افراد بيشفعال تا ضد اجتماعي. در اينها اختلالات شخصيتي بيشتر مشاهده ميشود. البته بيش فعالها الزما دست به اقدامات خلافكارانه نميزنند و در صورتيكه در دوره كودكي درمان نشده باشند، در بزرگسالي، مشكلات رفتاري نشان داده و در عين حال ميزان خطر و كنجكاوي در آنها بيشتر خواهد بود. ضد اجتماعيها كساني هستند كه هميشه سعي ميكنند خلاف مقررات موجود در جامعه عمل كنند.
چه بايد كرد؟
اصل جلوگيري از رفتار يكي از راهكارهايي استكه ميتواند مثمر ثمر باشد. يعني بايد گونهاي باشد كه فرديكه تصميم گرفته دست به گروگانگيري بزند، احساس كند كه اگر قرار است فردي را بربايم، در مدت ۱۵ ثانيه به دام پليس ميافتم. به تعبير ديگر پليس حضورش را بايد بيشتركند. در قانون اساسي ما ضعف وجود دارد كه بعضي افراد با اسلحه در انظار عمومي اقدام به گروگانگيري ميكنند. در حاليكه اگر فردي با تهديد و به قصد سرقت وارد خانهاي شود و صاحبخانهاي با چوب به سارق ضربهاي بزند و قسمتي از بدنش مشكل پيدا كند، دادگاه صاحبخانه را مجبور به پرداخت ديه هم ميكند.
همسركشي
فردي به اداره آگاهي خراسان رضوي رفت وگفتكه دو روز است از پسرش بيخبر است. در بازرسي از داخل سيفون آشپزخانه مقتول، پرده آغشته به خونكشف شد. در ادامه اقدامات فني كارآگاهان متوجه شدند همسر مقتول با همدستي مرد غريبه، شوهرش را با استفاده از چاقو به قتل رسانده است.
چرا اين اتفاق افتاده؟
همسركشي دلايل مختلفي دارد. زن و مرد نيازهاي متفاوتي دارند و بعضي از آنها زمانيكه نيازهاي عاطفي و احساسيشان برطرف نميشود، اقدام به قتل ميكنند. علت ديگر اين است كه فرد راه ديگري جز قتل به ذهنش نميرسد و به اين فكر نميكند كه با گفتوگو شايد بتوان مشكل را حل كرد و اولين راهي كه همان قتل باشد را عملي ميكند و به تصور خودش كسي هم متوجه جرم او نميشود.
خيانت هم دليل ديگري استكه سبب همسركشي ميشود و شاهد هستيم كه زنان و مردان زمانيكه اقدام به قتل همسرشان كردهاند كه از خيانت او مطلع شدهاند. ممكن است زوج يا زوجه در طول زندگي مشتركشان با آسيبهاي مختلفي مواجه شده و اين آسيبها به حدي بودهاند كه او را در تنگنا قرار داده و باعث شده همسرش را به قتل برساند؛ با اين تصور كه ميكشم و خلاص ميشوم.
چه بايد كرد؟
توصيه ما اين است كه افراد زمانيكه تصميم ميگيرند ازدواج كنند، روي انتخابشان دقت كنند. همسران بايد روي تصورات ذهني احتمالا ناخوشايندي كه در مورد همسرشان مطرح ميشود، توجه كنند. چرا كه ممكن است برداشت منفي خودشان يا نشات گرفته از برداشتهاي نادرست ديگران باشد. بهتر است قبل از اقدام به هركاري، با او در مورد تصورات ذهني كه دارد، صحبت كند.
همسران تلاش كنند نيازهاي رواني طرف مقابلشان را تامين كنند و در صورتيكه نياز به درمان بود، پيگير درمان خود شوند. اگر همسر متوجه شد كه شريك زندگياش به او خيانت كردهاست، به جاي اينكه مرتكب قتل شده و خودش را گرفتار مجازات قانون كند، او را طلاق بدهد. حس اينكه من غيرت دارم و بايد همسرم را بكشم ديگر جايي ندارد و جزء تفكرات ابتدايي محسوب ميشود.
نظر کاربران
با این اوصاف و وضع دوا و دکتر و بیمارستان ها دیگه آقای وزیر از چیزی نگران نیستن که . اصن این شعر همه چی آرومه من چقد خوشحالم رو برای ایشون سرودن......