تکرار داستان هابیل و قابیل با ۴۵ ضربه چاقو!
جوان ۲۷ ساله اي که برادر بزرگ ترش را با ۴۵ ضربه کارد کشته بود، صحنه قتل را در حضور مقام قضايي بازسازي کرد و به تشريح چگونگي ارتکاب جرم پرداخت.
ساعت ۳۰ دقيقه بامداد بيست و سوم آذرماه گذشته، مأموران کلانتري خواجه ربيع در پي تماس فردي با مرکز فوريت هاي پليسي ۱۱۰ مبني بر قتل يکي از برادرانش در خيابان گلشاد به محل اعلام شده عزيمت کردند.
آنان با مشاهده جسد غرق در خون مردي حدود ۴۰ ساله که داخل اتاق افتاده بود بلافاصله مراتب را به قاضي ويژه قتل عمد اطلاع دادند. دقايقي بعد قاضي اسماعيل شاکر به همراه گروه بررسي صحنه جرم و کارآگاهان پليس آگاهي به محل حادثه رفت و تحقيقات درباره چگونگي اين جنايت هولناک آغاز شد.
پدر و مادر مقتول در حالي که از کشته شدن فرزندشان ابراز تأسف نمي کردند به مقام قضايي گفتند: او به مواد مخدر اعتياد داشت و خيلي ما را اذيت مي کرد و براي تأمين هزينه هاي اعتيادش با تهديد چاقو به زور از ما پول مي گرفت و حتي لوازم منزلمان را نيز سرقت مي کرد.
برادر کوچک تر مقتول نيز که به اتهام قتل عمدي در محل حادثه بازداشت شده بود ضمن اعتراف صريح به جنايت گفت: از کارهاي او خسته شده بوديم. آن شب هم او مي خواست با تهديد چاقو از من پول بگيرد که عصباني شدم و با برداشتن چاقوي آشپزخانه ضربات متعددي را به پيکر او وارد کردم ولي مي ترسيدم که هنوز زنده باشد و به ما آسيب برساند به همين دليل ضربات بيشتري به او زدم تا از مرگش مطمئن شوم.
قاضي ويژه قتل عمد پس از انجام تحقيقات مقدماتي دستور انتقال جسد به پزشکي قانوني را صادر کرد و آلت قتاله کشف شده نيز ضميمه پرونده شد. با گذشت ۳۷ روز از اين ماجرا و تکميل تحقيقات قضايي، ظهر روز شنبه گذشته متهم به قتل ۲۷ ساله در حالي که حلقه هاي قانون بر دستانش گره خورده بود تحت الحفظ کارآگاهان پليس آگاهي به محل ارتکاب جرم منتقل شد تا در مقابل دوربين قوه قضاييه و نزد قاضي ويژه قتل عمد، صحنه جنايت خود را بازسازي کند.
وقتي متهم وارد منزل مسکوني کوچکي در انتهاي خيابان گلشاد شد پدر و مادر پيرش دست به گردن او انداختند و اشک هايشان سرازير شد. متهم نيز که تحت تأثير گريه هاي اطرافيان قرار گرفته بود مدام اشک هايش را پاک مي کرد و مي گفت بيشتر از اين داغ دلم را تازه نکنيد!!
دقايقي بعد به دستور قاضي شاکر بازسازي صحنه قتل در اتاق کوچکي با سقف چوبي آغاز شد و افسر پرونده گزارش کوتاهي از چگونگي ماجرا را بيان کرد و گفت: طبق اعترافات متهم، مقتول داراي سوابق اعتياد بوده و براي تأمين هزينه هاي اعتيادش همواره با پدر و مادر و برادرانش درگيري داشته و به زور و تهديد از آنان پول مي گرفته است تا اين که در شب حادثه مجيد (متهم به قتل) با حدود ۴۵ ضربه کارد برادر بزرگش را نقش بر زمين مي کند و برادر ديگرش ماجرا را به پليس ۱۱۰ اطلاع مي دهد.
سپس قاضي اسماعيل شاکر ضمن تفهيم اتهام قتل عمدي به متهم و اين که مواظب اظهارات خود باشد از وي خواست تا چگونگي درگيري منجر به قتل را به طور کامل شرح دهد.
متهم ۲۷ ساله که سعي مي کرد خونسردي خود را حفظ کند گفت: آن شب وقتي شام خورديم او وارد اتاق شد و رو به روي من نشست در حالي که احساس مي کردم چاقويي را پشت کمرش مخفي کرده است، خطاب به من گفت: «ببين من برادر بزرگ تر تو هستم. عليشاهي (جواني که چندي قبل به اتهام شرارت و شرکت در درگيري مسلحانه منجر به چند قتل دستگير شد) هم مرا خوب مي شناسد! مي توانيد از او بپرسيد که من کيستم! من اين همه زندان رفته ام و ...»
متهم ادامه داد: او همچنان به رجزخواني هاي خود ادامه مي داد و پدر و مادرم هم که در گوشه اتاق نشسته بودند از ترس مي لرزيدند. حالت عجيبي داشت، لباسش را از تنش بيرون آورد و در حالي که هم چنان حرف مي زد داخل حياط رفت، نيم ساعتي سيگار کشيد و دوباره به داخل اتاق آمد و کنارم نشست و گفت: من همه چيز مصرف مي کنم الان هم بايد به من پول بدهي!!
متهم به قتل افزود: ابتدا او را نصيحت کردم و گفتم تو زنت را طلاق داده اي! حداقل به فکر دخترت باش که دو روز ديگر مي خواهد ازدواج کند اگر به فکر آن ها نيستي به فکر خودت باش و ... اما در همين لحظه ناگهان چاقو را در دستش ديدم ناخودآگاه ترسيدم و خودم را رويش انداختم که با چاقو دستم را زخمي کرد.
حين درگيري کارد آشپزخانه اي را که روي ظرف هاي داخل طاقچه بالاي سرمان بود برداشتم او زور زيادي داشت بخشي از چاقويش را در دستم گرفته بودم و با دست ديگرم ضرباتي به پهلويش زدم که چاقويش رها شد و خودش هم روي زمين افتاد.پدر و مادرم با ديدن اين صحنه وحشت کرده بودند، مي ترسيدند اما نمي توانستند کاري بکنند فقط مادرم به من گفت: «بيا اين طرف چه کار مي کني؟»
متهم اين پرونده جنايي در حالي که تاکيد مي کرد خودش به تنهايي برادرش را کشته است و هيچ کس ديگري در اين ماجرا نقش ندارد، اضافه کرد: ضربات زيادي به نقاط مختلف بدنش زده بودم اما هنوز هم مي ترسيدم که زنده باشد و دوباره حمله کند. خودم هم به شدت ترسيده بودم به همين دليل ضربات کارد را بر پيکرش وارد مي کردم، نمي دانم چند ضربه زدم، چه طوري زدم!
فقط مي ترسيدم از جايش بلند شود که اگر بلند مي شد يعني خداحافظ!دستم پرخون بود، خون به پرده ها و لوازم ديگر و فرش ها هم پاشيده بود. يک ساعت دست مقتول بود که مال پدرم بود و پس از مرگش پدرم آن را از دستش باز کرد که بعد آن را شسته بود. همه ماجرا ناگهان اتفاق افتاد من خصومتي با او نداشتم. در اين هنگام قاضي ويژه قتل از متهم پرسيد: چرا پس از حادثه فرار نکردي؟ متهم گفت: با خودم فکر کردم اگر فرار کنم عکسم را در روزنامه ها چاپ مي کنند يا پدر و مادرم را دستگير مي کنند. اتفاقي بود که افتاده بود!
به همين دليل در محل ايستادم تا اين که برادر ديگرم به منزل ما آمد و با ۱۱۰ تماس گرفت. قبل از آمدن برادرم به دليل اين که مقتول تلفن ثابت را به زمين کوبيده و تکه تکه کرده بود، نمي توانستيم با نيروهاي انتظامي تماس بگيريم. من جوانم نمي خواستم با اين سابقه سنگين رو به رو شوم.وي در حالي که به شدت از ارتکاب اين جنايت اظهار ندامت مي کرد، ادامه داد: من مسلمانم و به هيچ وجه نمي خواستم اين حادثه رخ بدهد ولي خودش باعث شد او با تهديدهايش همه را خسته کرده بود من مجبور به اين کار شدم.
برادرم وقتي براي آخرين بار در زندان بود همسرش از او طلاق گرفت و از حدود ۷ماه قبل با ما زندگي مي کرد گرچه او هم شغلش کفاشي بود ولي سر کار نمي رفت و بيکار بود! وي ادامه داد: شب قبل از حادثه اعضاي خانواده ام از او شکايت کرده بودند. حکم جلبش را هم دادگاه انقلاب صادر کرده بود اما وقتي به کلانتري رفتيم توجهي نشد.
من هيچ سابقه اي ندارم و نمي خواهم فرد لاابالي براي جامعه باشم. برادرم يک دختر جوان و يک پسر ۱۲-۱۰ ساله دارد اما فقط به فکر خودش بود. من عقده اي از او نداشتم ولي در ۷ماه گذشته او پدر و مادرم را به شدت مورد شکنجه و آزار قرار مي داد حتي يک بار روي مادرم آبگوشت ريخته بود! و ...
پس از اعترافات متهم، مقام قضايي دستور پايان بازسازي صحنه قتل را صادر کرد و مجيد دوباره به زندان بازگشت تا قانون درباره او تصميم بگيرد.
منبع: خراسان
نظر کاربران
ای کاش مسئولین یک فکر اساسی برای این بلای واقعاً خانمانسوز کنن
تا دیگه همچین اتفاقات ناراحت کننده ای رو نداشته باشیم
خوب کاری کرده.اصلا زندان و این حرفا نداره.یه آشغال از روی زمین کم..
راستی تیترتون مسخره بود و هر برادر کشی رو نمیشه به هابیل و قابیل نسبت داد.اونجا مقتول خوب بود اما اینجا مقتول یه آشغال کثیف بود.جو سازی نکنید لطفا...
پاسخ ها
کاملا با نظر شما موافقم. این قضیه اصلا با داستان هابیل و قابیل قابل مقایسه نیست ضمنا توی این ماجرا اگر اولیای دم که پدرو مادر مقتول هستند رضایت بدهند، قاتل قصاص نمیشه و قاضی فقط به لحاظ جنبه عمومی جرم شاید چند سال حبس براش صادر کنه که احتمالا کمتر از 5 سال خواهد بود
در صورتيكه ابتدا پدر و مادر شكايت كنند. ودرخواست قصاص و سپس گذشت كنندبه جنبه عمومي قتل پرداخته مي شود. و در صورتيكه پدر و مادر شكايت نكنند. دادستان به عنوان مدعي العموم وارد ميشود . وحداكثر مجارات تععين ميشود. علي الحال نيروي انتظامي بنده خدا هم چند مرتبه ميتواند دخالت كند.به جاي اينكه معتاد را مجرم بدانيم از منظر بيماري نگاه كنيم و انها را به افرادي كه تجربه ترك دارند بسپاريم .مطمئنا درصدي از اين مشكلات كاهش پيدا ميكند.
به کجامی رویم؟؟؟؟؟؟؟؟
من جان هنوز نمیدانی کمی جلوتر میرویم . اما در مورد تیتر باید بگم خیلی به ماجرا ربط داره به هر حال برادری برادر دیگر را کشته یکی از روی حسادت و دیگری از روی ترس و تنفر و همگی فرزندان آدمی هستند ....
این کم کاری کلانتری ها رو که نگو در ایران اول پیگیری نمی کنند بعد که اتفاق افتاد حال میرزن بازساری صحنه بعد تحقیقات و ... اگه از اول یارو میبردن نه کسی قاتل میشد و نه مقتولی بود
ey baba! ch rabti b dastane habilo ghabil dare akhe?
ba in titrhaye maskharatun!!!
چرا یه فکری برای معتادا نمیکنید روز به روز شاهد مرگ و قتل اونا هستیم حیف این همه شهیدی که خون دادند....