هفت واقعیت اعجاب آور از ملک عبدالله
اکثر ستایشهایی که پس از مرگ ملک عبدالله، پادشاه عربستان مطرح شد سراسر برچسبهای سیاسی دارد. دیوید کامرون، نخستوزیر انگلیس، پادشاه ۹۰ ساله عربستان را "عامل تقویت فهم متقابل بین عقاید" توصیف کرد و همزمان کریستین لاگارد، رییس صندوق بینالمللی پول وی را "حامی مهمی در حقوق زنان" نامید.
خبرگزاری روسی راشاتودی در گزارشی به بررسی این مسئله پرداخته است که آیا "خادم حرمین شریفین" واقعا کشورش را اصلاح کرده و به سوی قرن ۲۱ سوق داده است؟
۱. انتخابات، احزاب، مجلس و انتقاد در عربستان معنی ندارد
در مسیری مانند دهههای گذشته، عربستان سعودی در سال ۲۰۱۴ پایینترین رشد جامعه مدنی و آزادی سیاسی را در طبقه بندی سالانه "خانه آزادی" به خود اختصاص داده است. کره شمالی، ترکمنستان و اکثر دیکتاتوریهای آفریقا در این ردهبندی در کنار عربستان جای گرفتهاند.
نادیده گرفتن مردم در رژیم سعودی مایه تاسف است. در این کشور هیچ انتخابات ملی، حزب و یا پارلمانی وجود ندارد و تنها یک مجلس مشورتی نمادین که با نام "مجلس الشورا" شناخته میشود در کنار پادشاه در ساختار سیاسی این کشور فعالیت میکند.
انتقاد در این کشور به شدت ممنوع است: تنها طی سال گذشته فعالان برجسته مخالف از جمله عبدالکریم الخدر به دلیل تقاضای تغییر در ساختار سیاسی و ایجاد یک دولت مشروطه و قانونی به هشت سال حبس محکوم و به صدها زندانی سیاسی در این کشور پیوست. تنها چند روز پیش از مرگ ملک عبدالله، رائف بدوی، وبلاگ نویس عربستانی به دلیل نوشتن مطالبی در مورد آزادی بیان در وبلاگش به ۱۰۰۰ ضربه شلاق و حبس محکوم شد.
تنها اصلاح ملک عبدالله در دوران سلطنتش در نظام سیاسی عربستان این بود که وی بر اساس ساختار پادشاهی خود یک انتخابات شهری را ارائه داد که بیشتر به یک سوپاپ اطمینان و مکانیسم نمادین شباهت داشت.
۲. برابری: شغل برای تمام ۷۰۰۰ شاهزاده سعودی!
تسلط آل سعود بر نفوذ، قدرت و فشار در عربستان بیانگر وضعیت قرون وسطایی در این کشور است. بیش از ۷۰۰۰ شاهزاده با نام آل سعود - که کارشناسان معتقدند تعداد آنها ۳۰ هزار نفر است- اکنون اکثر مشاغل کلیدی عربستان را برعهده دارند و این بدین معنی است که افراد با استعداد و دارای صلاحیت تنها به این دلیل که نام این خاندان را با خود ندارند نمیتوانند در سمتهای کلیدی قرار داشته باشند.
۳. انتقال قدرت: نیمی برژنف، نیمی بازی تاج و تخت
با وجود تعداد زیاد نوادگان در خاندان آل سعود و وجود گزینههای متعدد برای جانشینی، این خاندان بر قوانین قدیمی و کهنه در انتخاب جانشین تکیه میکند. طبق این قانون عنوان پادشاهی به پسر بزرگ پادشاه و یا یکی از فرزندان بردارانش به ارث میرسد. به این ترتیب است که سلمان ۷۹ ساله با وجود ولیعهد ۷۰ ساله جانشین ملک عبدالله متوفی شد.
در زیر لایه رهبران سالمند آل سعود اما جوانان جاهطلبی وجود دارند که برای رسیدن به قدرت و استفاده از ظرفیتهای آن منتظر فرصتی هستند؛ جمعیتی که هر روز با رشد جمعیت جوانان در این قوم افزایش مییابد. با وجود این نسل از جوانان سعودی مشخص نیست که این سیستم چگونه میتواند رفاه و ثبات عربستان سعودی را طی قرن ۲۱ تضمین کند و ملک عبدلله کوچکترین اصلاحاتی در این خصوص و در پایههای خاندان خود انجام نداد.
۴. قانون: شمشیر و شلاق
ممکن است مقایسه سیستم قانونی عربستان سعودی با گروه تروریستی داعش در فضای مجازی به یک کلیشه تبدیل شده باشد اما رابطه قانون این دو، اساسی و زیربنایی است. هم عربستان و هم داعش از آموزههای فوق محافظهکارانه مدرسه فقه حنبلی استفاده میکنند و بسیاری از "قضات" داعشی، سعودی هستند.
در بین مجازاتهایی که به صورت قانونی توسط عربستان سعودی اجرا میشود هر چیزی از قطع دست و پا به دلیل دزدی، شلاق به دلیل جرائم اجتماعی و بریده شدن سر برای جرائم مختلف از جمله قاچاق مواد مخدر، ماشین دزدی و ایجاد فتنه و آشوب به چشم میخورد.
تنها طی سال گذشته با وجود فشارهای بینالمللی ۸۷ تن در عربستان سربریده شدند. درماه گذشته نیز فیلمی از شرایط حقوق بشری عربستان در اینترنت منتشر شد که در آن مردی به چشم میخورد که در حال قتل یک زن است و مردم با دهان باز شاهد این صحنه هستند. با وجود برطرف کردن برخی از مشکلات اساسی عربستان، قصاوت موجود در سیستم قضایی این کشور نیز میتوانست با دخالت ساده ملک عبدالله برطرف شود اما به نظر میرسد این مسئله برای ملک عبدالله اولویت نبوده است.
۵. حقوق بشر: شکنجه و چکش قاضی
هیچ نظام قانونیای در عربستان سعودی وجود ندارد و این تنها قضات هستند که مجازات هر جرم را بر اساس برداشت خود از نص اسلام مشخص میکنند. این مسئله به قاضیها قدرتی بی حد و حصر داده و یکی از بدترین سیستمهای قضایی در جهان را تشکیل میدهند؛ سیستمی قضایی که جرایم و مجازاتها را در آن به سادگی میتوان ایجاد کرد و برای متهم راهی برای تجدیدنظر نگذاشت.
به علاوه بسیاری از فرآیندهای قانونی در این کشور بر "اعتراف" متکی است؛ اعترافاتی که بر اثر شکنجه از متهم اتخاذ میشوند. این در حالی است که اطلاعات ناشی از شکنجه حتی از اطلاعاتی که زندانیان گوانتانامو ارائه میدهند غیرقابل اعتمادترند. در این فرآیند به جای تلاش برای به دست آوردن اطلاعات موثق، شکنجهگر با استفاده از تمام ابزارها سعی میکند تا از متهم اعتراف بگیرد.
ملک عبدالله تلاش کرد تا این سیستم را با ایجاد دادگاه تجدیدنظر و ارائه تعریفی محدودتر در انتخاب قضات اصلاح کند. با این حال او ارزشهای این سیستم قانونی را به طور کلی زیر سوال نبرد و تمام قضاتی که طی ۲۰ سال اخیر به این شغل مبادرت داشتند مستقیما توسط او انتخاب میشدند.
۶. حقوق زنان: رانندگی زنان ممنوع
طی دهه گذشته، به صورت نمادین مخالفتهایی با مقوله ممنوعیت رانندگی زنان در عربستان صورت گرفته است. این سلطنت آخرین کشوری است که رانندگی زنان هنوز در آن ممنوع است.
مسئله رانندگی زنان تاکنون در عربستان حل نشده است و همچنان زنان در این کشور حتی اگر برای اعتراض یا مسیرهای خیلی کوتاه رانندگی کنند در نهایت به شلاق محکوم میشوند. در مورد حقوق زنان ملک عبدالله تنها در سال ۲۰۱۱ و تنها در یک پرونده برای تعدیل مجازات دخالت کرد.
اما نکته مهم این است که برای زنان عربستان رانندگی نکردن کماهمیتترین مشکل آنهاست.
بسیاری از زنان عربستان بیش از رانندگی ترجیح میدهند تا بتوانند خانه را ترک کرده، خرید و یا یک سند قانونی را امضا کنند. در حقیقت آنها میخواهند حق انجام هرگونه فعالیت رسمی را از رضایت دادن برای عمل جراحی تا ثبت نام یک کلاس را داشته باشند بدون اینکه نیازی به اجازه قیم یعنی پدر یا همسرشان داشته باشند. با این حال حتی این اقدامات خفه کننده تنها بخشی از مصائب زنان در جامعه بسته عربستان است.
ملک عبدالله زنان را به تحصیلات بالاتر تشویق کرد و ۵۰ زن را در مجلش مشاوران خود جای داد. او همچنین به زنان اجازه شرکت در انتخابات و کاندید شدن در انتخابات شهری را داد اما مانند سایر اصلاحاتی که در عربستان انجام شده این اصلاحات نیز تنها جنبه نمادین داشته و تاثیر محدودی بر زندگی زنان این کشور داشته است. با این حال میتوان امیدوار بود که این اقدامات ملک عبدالله گام ابتدایی برای ایجاد اصلاحات گستردهتر در این کشور باشد.
۷. جنگ با تروریسم: دوست یا دشمن؟
اختصاص ۱۰۰ میلیون دلار به عنوان کمک به مرکز ضدتروریسم سازمان ملل سال گذشته بیانگر بخشندگی ریاض بود اما به نظر میرسد سعودیها همان طور که با یک دست چیزی میدهند با دست دیگر چیزی را میگیرند.
بر اساس اطلاعات سیاسی منتشر شده توسط ویکیلیکس در سال ۲۰۱۰، آمریکا عربستان سعودی را بزرگترین تامین کننده مالی تروریستهای سنی در جهان و حساب پساندازی برای القاعده و سایر گروههای افراطی توصیف کرده است.
در حقیقت میتوان اینچنین برداشت کرد که آل سعود تنها با نوع "اشتباه" تروریسم مخالف است. نوع اشتباه تروریسم برای آل سعود احتمالا گروههای شیعه و برخی گروههایی هستند که هژمونی آنها را در منطقه به خطر میاندازد. در همین حال زمانی که گروههای تروریستی "محق" مانند شبهنظامیان چچنی روسی و شورشیان ضد اسد ظهور مییابند، ریاض نه تنها از آنها حمایت مالی میکند بلکه آنها را ابزاری قانونی و مشروع برای گسترش ایدئولوژی وهابی میداند.
ارسال نظر