درباره دستگیری باند توزیع گوشت الاغ!
گفتم: الاغ؟ گفت: راسته الاغ هم سفارش دادهام. میگویند گوشتش کمی شیرین است.
رضا ساکی در ستون طنز روز ایسنا نوشت: همسایه امروز دم در مجتمع ایستاده بود. گفتم: توی راهرو دنبالتان میگشتم. گفت: منتظر بسته هستم از مالزی. پرسیدم: چه بستهای؟ چرا از مالزی؟ آرام گفت: با هزار بدبختی بالاخره توانستم یک حلب روغن پالم را مستقیم از مالزی بخرم. یک آشنایی آنجا پیدا کردم برایم خرید پست کرد. امروز میرسد. گفتم: روغن پالم چرا؟ گفت: آرام مهندس. نباید کسی بفهمد. راستش میخواهم بخورم ببینم دقیقا چه مزهای میدهد تا ماست و شیری که همان مزه را میدهد نخرم. گفتم: خب از همین جا تهیه میکردی. گفت: سادهای شما. اسم روغن پالم را بیاوری میآیند سراغت. گفتم: چه کسانی؟ گفت: مافیایش. یک بار یک جا کامنت گذاشتم مقداری روغن پالم میخواهم خیلی سریع زنگ زدند گفتند به فکر خودت و خانوادهات باش. شمارهام را نمیدانم چطوری پیدا کرده بودند. گفتم: عجب. حالا چقدر پول دادی. گفت: ارزان. خیلی گران نشد. برسد دستم از آن میچشم بعد تمام محصولات بازار را آزمایش میکنم. اگر بتوانی چاپش کنی تو روزنامه خوب است. گفتم: گزارش خوبی میشود ولی مافیا را چه کنیم؟ گفت: پای گزارش اسم من را بزن کن دیگر عمرم را کردهام. ولی این طوری که معلوم
است هنوز برخی دارند درباره پالم زیرآبی میروند. هم پالم هم الاغ.
گفتم: الاغ؟ گفت: راسته الاغ هم سفارش دادهام. میگویند گوشتش کمی شیرین است. نمیدانم درست میگویند یا نه اما باید بخورم تا بدانم. گفتم: خوبید امروز؟ گفت: بهتر از این نمیشوم. کبابی دور میدان را امروز پلمپ کردند. گوشت الاغ داشته. ناگهان دلم را گرفتم: گفتم من دیشب آنجا بودم. چنجه خوردم. ای وای. یعنی الاغ بود؟ همسایهمان آرام در گوشم گفت: خوشمزه بود یا نه؟ گفتم: الان دلپیچه گرفتم ولی انصافا خوشمزه بود طوری که یک سیخ اضافه هم خوردم. گفت: گوشت الاغ را برای همین میخواهم. میگویند این قدرها هم که میگویند بد نیست. خوشمزه و شیرین است. نگران نباش خودم ته هر دو را درمیآورم. هم پالم را هم الاغ را. راستی برو کمی کاسنی بخور، گوشت الاغ گرم است. جوش میزنی.
باقی بقایتان
گفتم: الاغ؟ گفت: راسته الاغ هم سفارش دادهام. میگویند گوشتش کمی شیرین است. نمیدانم درست میگویند یا نه اما باید بخورم تا بدانم. گفتم: خوبید امروز؟ گفت: بهتر از این نمیشوم. کبابی دور میدان را امروز پلمپ کردند. گوشت الاغ داشته. ناگهان دلم را گرفتم: گفتم من دیشب آنجا بودم. چنجه خوردم. ای وای. یعنی الاغ بود؟ همسایهمان آرام در گوشم گفت: خوشمزه بود یا نه؟ گفتم: الان دلپیچه گرفتم ولی انصافا خوشمزه بود طوری که یک سیخ اضافه هم خوردم. گفت: گوشت الاغ را برای همین میخواهم. میگویند این قدرها هم که میگویند بد نیست. خوشمزه و شیرین است. نگران نباش خودم ته هر دو را درمیآورم. هم پالم را هم الاغ را. راستی برو کمی کاسنی بخور، گوشت الاغ گرم است. جوش میزنی.
باقی بقایتان
پ
ارسال نظر